کد مطلب: ۸۵۹۲
تاریخ انتشار: یکشنبه ۲۸ شهریور ۱۳۹۵

روایت یک نزاع فکری خونین

حامد زارع

فرهیختگان: گفت‌وگو با غلامحسین ابراهیمی‌دینانی همواره جذابیت‌های خاص خودش را دارد. او که خودش را سرباز عقل می‌داند، در هر مصاحبه و سخنرانی محور بحث‌هایش را متمرکز بر دفاع از خرد قرار می‌دهد. روش بحث او نیز که همواره با پرسش و پاسخ‌های کوتاه همراه است، یادآور دیالوگ‌های کلاسیک فلسفی است. آنچه در ادامه می‌آید بخشی از گفت‌وگوی کوتاه نگارنده با این استاد فلسفه اسلامی است که در حاشیه یک جلسه علمی در فرهنگستان علوم شکل گرفته است. نگارش کتاب‌های متعدد از سوی ابراهیمی‌دینانی و پرداختن او به اکثر مسائل فلسفه اسلامی و همچنین فیلسوفان تمدن اسلامی و حضور هفتگی‌اش در برنامه معرفت شبکه4 سیما از او چهره‌ای مشهور در جامعه ایرانی ساخته است. سخن گفتن راقم این سطور با آقای فیلسوف از نقطه‌ای شروع شد که معطوف به موضوعات مورد غفلت قرار گرفته ابراهیمی دینانی بود و در ادامه به گپ کوتاه فلسفی تبدیل شد.
 
یکی از نکاتی که هنوز در رساله‌نویسی‌های شما جای کار دارد، بحث اخلاق و حکمت عملی است.
هنوز در مورد بسیاری از مسائل می‌توان کتاب نوشت و حرف ناگفته و سخن نانوشته زیاد است.

اما در میان همه این ناگفته‌ها و نانوشته‌ها، یکی از نکات جالب و جذاب در ماجرای فکر فلسفی در جهان اسلام، مسائل معطوف به اخلاق و حکمت عملی است. این ماجرا تا چه اندازه در بطن تمدن اسلامی ریشه دوانیده است؟
بله. مساله اخلاق در همه دوره‌ها مطرح بوده است و مربوط به دوره جدید نیست. اساس نزاع خطرناک و خونین میان دو گروه از متکلمین در تاریخ اندیشه اسلامی که سال‌های سال نیز طول کشید، یک مساله اخلاقی بود. اینکه حسن و قبح چیست؟ آیا خوبی و بدی یک مساله عقلی یا شرعی است؟ قرن‌ها این سوال‌ها محور بحث متکلمین بوده و هنوز هم هست. اگر خوب و بد معنی نداشت، اخلاق چه معنایی پیدا می‌کرد؟ اصلا اخلاق چیست؟ خوبی و بدی چیست؟

البته این بحث در غرب هم مطرح بوده و تنها در فلسفه هم مطرح نبوده است. همان جمله معروف داستایوفسکی که اگر خدا نبود، همه چیز مجاز بود هم ناظر به همین بحث است.

بله. منتها حرف داستایوفسکی اشعری‌مآبانه است. معنی حرف رمان‌نویس روسی  این است که چون خدا هست، خوب و بد هست. ولی من به شما می‌گویم اگر خدا هم وجود نداشت و تصوری از مفهوم خدا نداشتیم، خوب و بد وجود داشت. این تنها حرف من نیست، معتزلیان هم بر همین باور بوده‌اند. اشاعره بر این باور هستند که حسن و قبح یا همان خوبی و بدی ذاتی (عقلی) نیست، بلکه چون خداوند فرموده است خوبی خوب است و بدی بد، من هم می‌گویم خوبی خوب است و بدی بد. اشعری می‌گوید اگر خداوند نمی‌فرمود که خوبی خوب است و بدی بد، عقل من نمی‌توانست بفهمد. خداوند فرموده است بد است، اشعری می‌گوید بد است. خداوند فرموده است خوب است، اشعری می‌گوید خوب است. خود عقل اشعری نمی‌فهمد، بلکه باید گوشش به سخن شرع باشد. اما معتزلیان معتقدند صرف‌نظر از وجود و عدم خداوند، خوبی خوب است و بدی بد. در واقع عقل اعتزالی برعکس عقل اشعری، مسئولیت تشخیص اینکه خوبی خوب است و بدی بد را بر عهده می‌گیرد.

در واقع اشاعره بر آن است که اخلاق بدون دین نمی‌تواند وجود داشته باشد.
بله؛ اما معتزله معتقد است حتی اگر از حضرت آدم تا خاتم، هیچ پیامبری مبعوث نشده بود، اخلاق وجود داشت و خوبی و بدی از هم تمایز داشت. در واقع می‌شود که اخلاق باشد، اما دین نباشد و اصلا پیامبری ظهور نکند.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST