ایلنا: بعد از کسب تجربه طی ۱۵ سال که سرانجام به شکلگیری یک غرفه ملی واحد برای ایران انجامید، به نظر میرسد معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و سایر انجمنها و تشکلهای نشر با برنامهتر و طبق هدفگذاریهایی از پیش تعیین شده در نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۲۰۱۶ شرکت خواهند کرد تا در حد بضاعت و توان راه ورود کتاب ایرانی و ادبیات فارسی را به بازارهای جهانی هموارتر کنند.
به گزارش خبرنگار ایلنا، شصتوهشتمین نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت در حالی چند هفته دیگر (۱۹ تا ۲۴ اکتبر- ۲۸ مهر تا ۲ آبان) کار خود را آغاز میکند که جمهوری اسلامی ایران شانزدهمین حضور خود را در این روبداد معتبر جهانی صنعت نشر تجربه میکند.
بعد از کسب تجربه طی ۱۵ سال که سرانجام به شکلگیری یک غرفه ملی واحد برای ایران انجامید، به نظر میرسد معاونت فرهنگی وزارت ارشاد، موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران، اتحادیه ناشران و کتابفروشان تهران و سایر انجمنها و تشکلهای نشر بابرنامهتر و طبق هدفگذاریهایی از پیش تعیین شده در نمایشگاه کتاب فرانکفورت ۲۰۱۶ شرکت خواهند کرد تا در حد بضاعت و توان راه ورود کتاب ایرانی و ادبیات فارسی را به بازارهای جهانی هموارتر کنند.
حضور ایران در نمایشگاه فرانکفورت: از تحریم ایران تا تحریم ازسوی ایران
فکر شرکت در نمایشگاه بینالمللی کتاب فرانکفورت از نخستین دوره نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران در سال ۱۳۶۶ و همزمان با حضور ناشران خارجی در آن نشر ایران و مسئولان فرهنگی کشور را قلقلک میداد. البته تا قبل از این سال ناشرانی بودند که بهصورت مستقل به فرانکفورت میرفتند اما غرفه ایران در سالن ۵ این نمایشگاه که سالن کشورهاست، حضور نداشت.
قرار بود در همان سالهای ۱۳۶۷ و ۱۳۶۸ ایران هم در نمایشگاه فرانکفورت شرکت داشته باشد اما در سال ۱۳۶۷ به دلایل سیاسی و صدور فتوای سلمان رشدی از سوی امام خمینی (ره)، ایران در این نمایشگاه حضور نداشت (به نوعی تحریم بود) تا اینکه در سال ۱۹۹۰ مسوولان نمایشگاه فرانکفورت به ایران آمدند و با وزارت ارشاد رایزنیهایی داشتند و قرار شد ایران در آن نمایشگاه ۹ غرفه داشته باشد.
این غرفهها شامل انتشارات امیرکبیر، انتشارات اطلاعات، نشر نی، انتشارات سازمان تبلیغات اسلامی، انتشارات نوین شیراز، انجمن خوشنویسان، نشر زلال و سازمان چاپ و نشر جمهوری اسلامی بود. در این جلسه تفاهمنامهای امضا شد و کتابهایی هم برای حضور به نمایشگاه فرانکفورت ارسال شدند اما بازهم به دلیل برخی مسائل سیاسی ایران از حضور در نمایشگاه فرانکفورت انصراف داد.
در سال ۱۳۷۷ و با روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی، بار دیگر مسوولان نمایشگاه فرانکفورت به ایران آمدند و درخواست ملاقات با وزیر فرهنگ وقت را داشتند. ولی این دیدار میسر نشد و آنها حتی نتوانستند با معاون فرهنگی وقت یعنی احمد مسجدجامعی ملاقات کنند. سرانجام مسوولان فرانکفورت با مدیرعامل موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران در آن زمان، عباس نظری، دیدار کردند و سرانجام مقرر شد که ایران در نمایشگاه فرانکفورت شرکت کند و جمهوری اسلامی ایران در سال ۱۳۷۸ دوباره در این نمایشگاه حضور یافت.
در سال ۱۳۸۵ و با انتخاب محسن پرویز به عنوان معاون فرهنگی وزارت ارشاد وقت و احسانالله حجتی به عنوان مدیرعامل موسسه نمایشگاههای فرهنگی ایران؛ فصل جدیدی برای حضور گسترده ایران در نمایشگاههای کتاب خارجی آغاز شد. در مورد نمایشگاه فرانکفورت نیز از این سال به بعد تا سال ۲۰۱۱ مدیریت برگزاری نمایشگاه فرانکفورت به اتحادیه ناشران آشنا واگذار شد و موسسه نمایشگاهها صرفاً نقش پشتیبان و ناظر را به عهده گرفت. این رویه تا سال ۲۰۱۱ ادامه داشت و در این سال با دستور معاون فرهنگی وقت، ایران بازهم در نمایشگاه فرانکفورت شرکت نکرد و غیبت ناشران دولتی و بسته ماندن غرفه ایران در شصت و سومین دوره این نمایشگاه و حضور بسیار کمرنگ ناشرن خصوصی حتی با انتقاد سفیر جمهوری اسلامی ایران در آلمان مواجه شد. در این دوره که از آن به عنوان بدترین حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت یاد میشود؛ غرفه ایران به دلیل غیبت مسئولان آن و عدم افتتاح، از سوی برگزارکنندگان نمایشگاه کتاب فرانکفورت ابتدا مسدود و بعد هم با کشیدن دیواری به دور آن؛ محصور شد.
ایران همچنین سالها تلاش کرد در سالن ۳ که به ناشران کودک اختصاص دارد، غرفهای داشته باشد اما توافقی صورت نگرفت تا اینکه در سال ۱۳۸۷ با برخی رایزنیها توانستیم غرفهای را در این سالن در اختیار بگیریم.
بعد از این موفقیت؛ حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت تقریباً منظم و مدام شد. در دروههای بعد تا سال ۹۱ ناشران و تشکلهای مختلف حوزهی نشر به صورت جداگانه و چندپاره در این نمایشگاه بینالمللی شرکت میکردند و در واقع از هویت واحد در این نمایشگاه برخوردار نبودهایم. در سال ۹۱ اما پیشنهاد تجمیع در غرفهای واحد تحت عنوان غرفهی ملی ایران نهایی شد و برای نخستین بار نشر ایران زیر پرچم واحد و در فضایی منسجم در نمایشگاه کتاب فرانکفورت حضور پیدا کرد و سعی شد فضایی برای ناشرانی که میخواهند بهصورت مستقیم در این نمایشگاه حضور داشته باشند، فراهم شود و تشکلهای نشر نیز فضای مستقلی در اختیار داشته باشند. در دوسال ۹۲ و ۹۳ نیز ایران داری غرفهای واحد در نمایشگاه فرانکفورت بود که تقسیم کاری نیز با اتحادبه ناشران و دیگر نهادهای غیردولتی نشر صورت گرفته بود.
سال ۹۴ نیز جمهوری اسلامی ایران به دلیل دعوت از سلمان رشدی برای سخنرانی در مراسم افتتاحیه نمایشگاه کتاب فرانکفورت به صورت رسمی در شصتوهفتمین دوره نمایشگاه فرانکفورت شرکت نکرد و با تحریم حضور در نمایشگاه تنها به توزیع و پخش بروشورهای اعتراضی و معرفی حضرت محمد (ص) پرداخت.
متراژ غرفه کشورمان از زمانی که غرفهی ملی و مجتمع نام گرفت۲۴۰ متر بوده که ۲۰۰ متر آن مربوط به بخش بزرگسال و ۴۰ متر به بخش کودک و نوجوان اختصاص مییافت. امسال اما با رایزنیهای مسئولان موسسه نمایشگاهها غرفه ملی ایران با تغییر مکان از محل همیشگی خود که در جوار ناشران عرب زبان و کشورهای اسلامی بود؛ به غرفه B۱۳۶ سالن ۵ در کنار کشورهای اروپای شرقی مثل چک و کشور ترکیه قرار دارد و غرفه کودک جمهوری اسلامی ایران نیز به غرفه k۸۴ سالن ۳ انتقال یافته است تا از نظر دید و مراوده با مراجعان شرایط بهتری نسبت به سالهای گذشته داشته باشد.
در تمامی ۱۶ سال اخیر همواره علاوه بر فروش کتاب مسئولان و شرکتکنندگان ایرانی تمرکز قابل توجهی نیز روی برگزاری نشستها و برنامههای جنبی داشتند. «شبکه مترجمین ایران» و «آژانس ادبی غزال» ازجمله نهادهای مستقلی هستند که تجربهی حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت را دارند. این نهادها در امر معرفی آثار ادبی نویسندگان ایرانی به ناشران خارجی فعال هستند و با همکاری ناشران آن آثار ادبی را که میتوانند مخاطب بینالمللی داشته باشند به بازار جهانی معرفی میکنند.
همچنین دعوت از مدیران نمایشگاههای معتبر جهانی، نویسندگان مطرح و فعالین شناخته شده برای حضور در نمایشگاه بینالمللی کتاب تهران از دیگر رویکردهایی است که جمهوری اسلامی ایران از حضور در نمایشگاه کتاب فرانکفورت دنبال میکند.
البته عمدهی تمرکز نشر ایران در نمایشگاه فرانکفورت بر فروش کتاب، رایت و برگزاری چندین قرار ملاقات و نشست گذاشته میشود. از تعداد بالای قرار ملاقاتها هم عمدتاً از سوی تک تک شرکتکنندگان عنوان میشود نیز نهایتاً چیز دندانگیری نصیب نشر ایران نشده است. اما اجرای طرح «گرنت» و راهاندازی طرح «بورسیه نمایشگاه کتاب تهران» که به صورت موازی و همزمان قصد دارند از انتشار ترجمه آثار فارسی و ایرانی در جهان حمایت کنند در صورتی که به صورت اصولی عملیاتی شوند میتواند کفه دستآوردهای فرانکفورت را برای نشر ایران سنگینتر کند تا هزینههایی ۳۷۴ تا ۴۴۰ یورویی برای هر ۸ مترمربع غرفه در نمایشگاه فرانکفورت و مبالغ مورد نیاز برای ساخت نمای غرفه و اسکلت آن آوردههای قابل قبولتری برای نشر کشور داشته باشد.
دستآوردهای فرانکفورت برای کتاب و نشر فارسی زبانان/ مقایسه موفقیت آثار فارسی و عرب زبان
درست است که بالاخره گستره زبان فارسی نسبت به زبانهای انگلیسی، فرانسوی، عربی و حتی آلمانی دایره محدودتری از جهان را شامل میشود اما از سوی دیگر ضعف مالی و کمبودهای فنی صنعت نشر در کشورهای فارسیزبان حتی در ایران که رتبه اول چاپ و نشر به زبان فارسی را در میان چهار کشور فارسیزبان در اختیار دارد نیز باعث شده کتاب فارسیزبان نتواند چندان در عرصه بازارهای جهانی و نمایشگاههای بینالمللی همچون نمایشگاه کتاب فرانکفورت عرض اندام کند.
بخش خصوصی در ایران بیشترین تعداد فعالین صنعت نشر کشور را به خود اختصاص داده و تقریباً بیشترین بار توسعه فرهنگی جامعه را به دوش میکشد، با این وجود فشارهای اقتصادی ناشی از نوسانات مالی و نبود تضمین برای بازگشت هزینه هم تیراز شمارگان کتاب را از ۳۰۰۰ تا ۵۰۰۰ نسخه دهههای گذشته به زیر ۱۰۰۰ نسخه رسانده و هم سهم ناشران خصوصی در اقتصاد نشر و تولید کتاب را به شدت (تا سهم ۲۰درصدی در تولید کتاب) کاهش داده است.
این مسئله دقیقاً یکی از پاشنههای آشیل حضور موفق ایران در مراودات نشر جهانی و ارتباط با ناشران معتبر جهانی برای فروش رایت کتابهای فارسی است. در روند تعامل اقتصادی بازار نشر جهانی تیراژ کتابهای منتشر شده در کشور مبدأ یکی از ملاکهای اصلی خریداران برای سرمایهگذاری روی آثار و کتابهای کشورها است.
یکی از موارد مهم دیگری که تعامل ایران نشر ایران با جامعه بینالمللی را بسیار دشوار کرده، عدم پیوستن ما به قانون «کپی رایت» و «کنواسیون برن» است. جدای از اینکه پیوستن به قانون «کپی رایت» یکی از الزامات اساسی برای میهمان ویژه شدن در نمایشگاه کتاب فرانکفورت است، خرید و فروش رایت کتابهای فارسی و عقد قراردادهای تجاری با ناشران معتبر بینالمللی تا زمانی که طرف مقابل از حفظ حقوق معنوی آثارش در ایران اطمینان نداشته باشد و با اتکا به این قوانین بینالمللی چگونگی تضمین پرداختها و روند بازگشت سرمایهگذاری روی کتاب ایرانی برایش روشن نباشد بسیار بعید یا دستکم سخت به نظر میرسد.
این در حالی است که به نظر میرسد کتابهای عربی با وجود رسمالخظ مشابه با فارسی جایگاه محکمتری در بازارهای جهانی داشتهاند و به عنوان مثال حتی در سال ۲۰۰۴ با برنامه ریزی و سازماندهی اتحادیه ناشران عرب که سال ۱۹۹۷ بنیانگذاری شده بود به عنوان میهماننمایشگاه کتاب فرانکفورت فرصتی استثنایی برای معرفی و شناساندن خود به دوستداران کتاب در اروپا و آلمان به دست آوردند.
البته این حضور چندان هم خالی از حاشیه و جنجال نبود و کشورهایی مثل مراکش، کویت، لیبی، الجزایرو عراق با این توجیه که ۲۲ کشور عربزبان دنیا ساختارهای متفاوت و گوناگونی دارند پس نمیتوان یا نباید با یک چهره واحد در نمایشگاه کتاب فرانکقورت شرکت کنند در برنامههای رسمی لیگ عرب در فرانکفورت مشارکتی نداشتند.
درست است که این حواشی در کنار انتقاداتی که از بی اعتنایی به نویسندگان غیر مسلمان، کم توجهی به نویسندگان عربزبان تبعیدی، حضور بیش از اندازه نویسندگان مصری و تاکید صرف بر برقراری دیالوگ بین جهان اسلام و جهان غرب به جای به بررسی مشکالاتی مثل کسادی بازار کتاب و مشکلات صنعت نشر جهان عرب تا حدودی حضور کتابهای عربی در نمایشگاه کتاب فرانکفورت را تحتالشعاع قرار داده بود اما برگزاری جلسات شعر و داستانخوانی، برنامههای موسیقی، نمایش فیلم و میزگردهای گوناگون در کنار حضور ۱۵۰ نویسنده و شاعر عربزبان مثل آدونیس، محمود درویش، آسیا جبار و امین مألوف به نمایشگاه فرانکفورت فرصتی فراهم کرد تا کتاب و نشر عربی بیش از گذشته به جهان معرفی شود.
البته صنعت نشر در کشورهای عربی هم با مشکلاتی اساسی و زیربنایی مواجه است و مثلاً در کشورهایی مثل مصر و موریتانی هنوز هم درصد بیسوادی مردم رقمی قابل تأمل است که مشخصاً بر رشد و توسعه بازار کتاب آنها تأثیر منفی گذاشته است. علاوه بر این در جهان عرب اکثر مؤسسات انتشاراتی هنوز هم به ساختاری مدرن و کارآمد نرسیدهاند و تولیدات ادبی نیز در این کشورها کمترین سهم را در کتابهای منتشر شده در آنها دارد.
یکهزار ناشر مستقل در ۲۲ کشور عربی سالانه ۳۰ هزار تا ۳۵ هزار عنوان کتاب منتشر میکنند که ۴۵ درصد آنها آثار علمی و تخصصی، ۲۵ درصد کتابهای درسی، نزدیک به ۲۰ درصد کتابهای مذهبی و مابقی آثار ادبی هستند. این بعنی تنها بخش کوچکی از فعالیتهای ناشران عربزبان به چاپ و تکثیر داستان، رمان، شعر و نمایشنامه منهی میشود (میانگین ۲ تا ۳ هزار اثر ادبی برای تمام کشورهای عربی)
آلمان اولین مقصد اروپایی نویسندگان و ناشران مهاجر ایرانی
حسین نوشآذر، عباس معروفی، رضا قاسمی، محمد عاصمی، نوید کرمانی تنها تعدادی از شناختهشدهترین نویسندگان و ناشران ایرانی هستند که بعد از مهاجرت از ایران کشور آلمان را برای ادامه زندگی و فعالیت حرفهای خود انتخاب کردهاند. امیرحسن چهلتن و برخی دیگر از اهالی قلم ایرانی نیز دستکم برای مدتی زندگی در آلمان را تجربه کردهاند.
به نظر میرسد کشور آلمان یکی از اولین انتخابهای نویسندگان و ناشران ایرانی است که بعد از آمریکا و کانادا بیشترین تعداد از اهالی ادب ایرانی را در میزبانی میکند.
حضور این نویسندگان در کنار فعالیت کتابفروشیها و انتشاراتیهای فارسی در بوخوم، فرانکفورت، برلین، هامبورگ، کلن، بن و سایر شهرهای بزرگ آلمان مثل انتشارات شفیع کلن، انتشارات فروغ کلن، پخش ایران فرانکفورت، پخش و نشر موست، کتابسرای هامبورگ، کتابسرای نما، Aida Buchhandlung و انتشارات گوته و حافظ میتواند پل ارتباطی خوبی باشد برای رشد مراودات صنعت نشر ایران و اروپا و حتی به کمک تجربیات این هموطنان حضور ایران در نمایشگاه کتاب فرانکفورت هم نتایج ملموستر و قابل قبولتری برای ناشران و نویسندگان ایرانی داشته باشد.
علاوه بر اینها فعالیت انتشاراتهای معتبر آلمانیزبان مثل «انتشارات بک»، «زورکامپ- اینزل» و «اونیونز فرلاگ» در این سالها اقدامات قابل توجهی در ترجمه آثار ادبی فارسی از کتاب «بامداد خمار» فتانه حاج سیدجوادی گرفته تا گزیدهی شعرهای فروغ فرخزاد، دو رمان از عباس معروفی، یک داستان بلند از هوشنگ گلشیری، مجموعهای از هایکوگونههای عباس کیارستمی، چهار اثر از محمود دولتآبادی و داستانی شهرنوش پارسیپور نیز میتواند نقطه ثقل ارتباط ادبیات ایرانی و فارسی با اروپا باشد که نمایشگاه کتاب فرانکفورت به عنوان کشور میزبان انتشاراتهای فوق در شکلگیری این اترباط قطعاً نقش مهمی خواهد داشت.