کد مطلب: ۸۷۵۵
تاریخ انتشار: یکشنبه ۲۵ مهر ۱۳۹۵

زنان داستان‌نویس ایرانی، راویان تحول‌طلبی

ناهید نوروزی

ایران: «آنا وانزان»، (Anna Vanzan) متولد ۱۹۵۵ در شهر ونیز، ایران‌شناس و اسلام ایتالیایی، پایان‌نامه دوره فوق‌لیسانس خود را در دانشگاه نیویورک در رشته مطالعات خاورمیانه، درباره زنان قاجار به ویژه خاطرات تاج‌السلطنه دختر ناصرالدین‌شاه گذراند. این پژوهشگر ایتالیایی که تاکنون چندین کتاب از داستان‌های زنان نویسنده ایرانی از جمله گلی ترقی، فرخنده آقایی و ناهید طباطبایی را به ایتالیایی ترجمه کرده، اسفند سال گذشته (فوریه ۲۰۱۶) در دومین همایش بین‌المللی زبان و ادبیات فارسی با عنوان «بررسی تحولات سیاسی و اجتماعی در ادبیات معاصر فارسی» که به همت رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران و با همکاری مؤسسه شهر کتاب،  در تالار جوزپه پرودی دانشکده تاریخ، فرهنگ و تمدن در دانشگاه بولونیا ایتالیا برگزار شد، با موضوع «واو مثل وحشت: ادبیات وحشت فارسی از فردوسی تا نویسندگان زن معاصر» سخنرانی کرد. همچنین کتابی از وی در سال ۲۰۰۹ منتشر شد با عنوان «دختران شهرزاد» که به معرفی نویسندگان زن ایرانی از قرن نوزدهم تا به امروز می‌پردازد. ناگفته نماند از او، مقاله «شیعه در ایتالیا، راه دیگر خدا» با ترجمه سوسن رستگار، در شماره ۲۳۴ مجله پگاه حوزه در سال ۱۳۸۷،   نشر یافته است.

در ابتدا و برای ورود به بحث، بفرمایید که نخستین رویارویی شما با دنیای ایران کدام بوده و «عشق» شما به فرهنگ ایرانی و بویژه مطالعات ادبیات زنانه از کجا نشأت گرفته است؟
آغاز مطالعاتم در ایران‌شناسی تقریباً تصادفی صورت گرفت. تحصیلاتم را در رشته فرهنگ و زبان هندی در دانشگاه زبان و ادبیات خارجه آغاز کردم و باید تحصیلاتم همراه می‌شد با زبان و فرهنگ کشوری که تا حدی با فرهنگ هندی نزدیکی و شباهت‌هایی داشت. هند خیلی مدیون فرهنگ ایرانی است؛ اینطور شد که شروع کردم به یادگیری زبان فارسی و شناخت ایران،  و در همان نگاه نخست عاشقش شدم. عشقی که هنوز ادامه دارد و حتی در طول زمان محکم‌تر هم شده است. در مورد مطالعات ادبیات زنانه باید بگویم که پایان نامه‌ام در زمینه فولکلور شمال ایران بوده است و با تحقیق در آن به جنبه‌هایی از دنیای زنان پی بردم که پژوهشگران ندیده‌اش گرفته بودند. به این ترتیب نیاز موشکافی آن جنبه مهم از فرهنگ ایران را حس کردم و به کنکاش جلوه‌های گوناگونش پرداختم.
می‌توانید درباره مراحل مختلف تجربه آکادمیک و خاطرات به یادماندنی تان برایمان بگویید؟

دوره دکترا در دانشگاه نیویورک خیلی پرثمر و الهام‌بخش بود. در آنجا پروفسور پیتر چلکاوسکیی، استاد فوق‌العاده‌ام مرا به شناخت عمیق شیعه ایرانی و جوانب گوناگونش در آیین و رسوم مردم، در ادبیات و هنر و ارتباط عمیقش با تاریخ و جامعه و سیاست، راهنمایی کرد. چلکاوسکی نه تنها به من روش علمی پژوهش را آموخت بلکه لزوم نگاه کامل و همه جانبه به تمدن‌های اسلامی را هم فهماند و اینکه دستیابی به این منظور با پیشرفت و بسط مهارت‌هایی میسر بود.
شما به عنوان مترجم پرکار از فارسی به ایتالیایی اصولاً با چه مشکلاتی مواجه می‌شوید و چگونه آنها را حل می‌کنید؟
من بیشتر نثر زنان معاصر را ترجمه می‌کنم و تقریباً همه این نویسندگان در قید حیات هستند و با عده‌ای از آنها هم دوست شدم و می‌توانم مستقیماً از آنها نظرخواهی کنم و این کمک بزرگی است ولی در عین حال می‌تواند مشکلاتی هم ایجاد کند. مثلاً گلی ترقی مرتب بر کارهایش بازنگری دارد و در حین ترجمه پیش آمده که بازنویسی یک پاراگراف را چندین بار برایم فرستاده است و مجبورشده‌ام دوباره ترجمه را از سر بگیرم.
بی‌شک به ترجمه‌هایتان فخر می‌ورزید و همین‌طور بر تألیف‌هایتان، ولی کدامیک از آنها شما را تکان داده است؟
کتاب «سخنان آشکار، داستان‌های زنان ایرانی»، مرا به رابطه مستقیم با نویسندگان زن آن مرز و بوم کشاند. آن زمان به ایتالیایی حتی یک بند از نوشته‌های زنان ایرانی معاصر وجود نداشت؛ مردم ایتالیا به زنان ایران به واسطه اثرهای شبه ادبی نگاه می‌کردند یا از طریق داستان‌های زنان مهاجر که با نوشته‌های زنان ایران بسیار متفاوت بود. این مجموعه داستانی طلایه‌دار، راه ادبیات زنانه را در ایتالیا گشود و وقتی که تألیف «دختران شهرزاد؛ نویسندگان زن ایرانی از قرن نوزدهم تا به امروز» را که درواقع تاریخ ادبیات زنانه ایران محسوب می‌شود به چاپ رسید، حس کردم که یک دوره را تکمیل کرده، به این فعالیت فرهنگی باورنکردنی زنان ایرانی ادای دین کرده و پاسخ‌شان گفته‌ام.
درباره زنان نویسنده مقیم خارج چه نظری دارید؟ چه تفاوت‌های اساسی بین آنها و نویسندگان زن مقیم وطن برمی‌شمارید؟ تا چه اندازه برخورد با «دیگران» بر هویت شخصی و ادبی این نویسندگان تأثیر گذاشته است؟
من علاقه‌ای به ادبیات مهاجر ایرانی ندارم؛ به نظر من، آن ادبیات اصولاً هدفمند است و برای جلب نظر خوانندگان غربی بسته‌بندی شده است. بعد از موفقیت چشمگیر کتاب ناگوار «لولیتا خوانی...»، خیلی از زنان مهاجر ایرانی سعی کرده‌اند کتاب پرفروشی مثل آن خلق کنند، آن هم با اهرم اسلام‌هراسی یا ایران‌هراسی که متأسفانه خیلی شایع است. غرب بر این باور است که سانسور می‌تواند خلاقیت زنان را محدود کند و آنان را از بیان خود محروم دارد. من مخالف این باورم و معتقدم که تجربه ادبی زنان نویسنده ایران بر عکس، آنان را با تلطیف و صیقل دادن تکنیک‌های گوناگون به بیان ایده‌های نوین دعوت می‌کند، به عنوان مثال با بهره‌گیری هوشمندانه از شیوه‌های مختلف زبانی که می‌تواند بین مبهم‌گویی و گفتمان جادویی نوسان داشته باشد. بی‌شک تجربه در خارج از کشور می‌تواند یک نوع پرباری به همراه داشته باشد به شرط اینکه منجر به پشت پا زدن به فرهنگ خود نشود.   مثال دیگر باز گلی ترقی است که دهه‌ها بین امریکا و فرانسه و ایران در رفت و آمد بوده است، ولی نه تنها به فارسی می‌نویسد بلکه داستان‌های بکرش را در ایران منتشر می‌کند و تعادلی مناسب بین معضلاتی که غربت به همراه دارد و روح عمیقاً ایرانی‌اش پیدا کرده است.
به باور شما رشته‌ای که شهرزاد را به نویسندگان زن ایرانی معاصر متصل می‌کند کدام است؟
ثبات قدم، عشق به ادبیات، ذوق و شعف برای زیبایی، توانایی مقابله با مشکلات و تبدیل کردن‌شان به فرصت‌ها.
از اوایل قرن بیستم تا به حال کدامیک از پیشرفت‌های زنان در ایران به نظر شما پربهاتر می‌آید؟
پیشرفت‌های زیادی شده، ولی اساسی‌ترین‌شان از تلاش ذاتی مردم برای ایرانی کردن هر پدیده ناشی می‌شود. به عنوان مثال، پس از توجه به فمینیسم سکولار در اوایل قرن بیستم و دنبال کردن آن برای دهه‌ها مبارزه‌شان را تغییر دادند و پدیده تازه‌ای را که «فمینیسم اسلامی» نام گرفت به وجود آوردند، بی‌آنکه به تجربه‌های سکولار بی‌توجه باشند. زنان «فمینیست اسلامی» غالباً با این تجربه‌های سکولار پا به پا پیش رفته‌اند گرچه خواسته‌هایشان در زمینه حقوق زنان شکل و خط اعتقادی ویژه خود را داشته است.
می‌توانید برایمان از تألیفات جدیدتان با عنوان‌های «زن و باغ در دنیای اسلامی» و «بهارهای صورتی رنگ؛ انقلاب‌ها و زنان در خاورمیانه» صحبت کنید؟
کتاب اول، توجه اصلی‌اش متمرکز بر رابطه عمیق زنان مسلمان با باغ‌شان است. توازی «زن ـ باغ» فضاهای ادبی، اجتماعی، هنری و مردم شناسی را به خود اختصاص داده است. اینجا هم تجربه ایران خیلی اساسی است، نه تنها آن تجربه‌ها که در قرون گذشته استحکام یافته است بلکه تجربه‌های معاصر هم از اهمیت ویژه‌ای برخوردارند. کافی است از سهم عمیق ولی نهفته زنانی «که خود را باغ می‌کنند» یادآوری شود که در شعر فروغ فرخزاد («فتح باغ») تداعی شده است و در هنر تصویری و رؤیایی شیرین نشاط هم شکل گرفته است.«بهارهای صورتی رنگ» درواقع تعمقی است بر نقش زنان در نخستین امواج انقلاب عرب‌ها. نقشی که نه تنها هموطنان‌شان نادیده‌اش گرفته‌اند بلکه بخصوص از انظار بین‌المللی هم پنهان مانده است؛ افرادی که در زمینه زنان خاورمیانه فقط وقتی این زنان بی‌آنکه بخواهند قهرمان تجاوزات و تحقیرها می‌شوند کار می‌کنند. حتی در مورد «بهارهای عربی» هم رابطه یا باید گفت سهم زنان ایرانی ارزش تعمق دارد که محور تحقیقاتم در آینده
خواهد بود.
زنان نویسنده ایرانی در ادبیات زنانه مدرن چه سهم ویژه‌ای را ایفا کرده اند؟
زنان ایرانی خیلی پرکار هستند هم در تألیفات و هم در ادبیات فیکشن. در زمینه تألیفات آثار بی‌شماری به دست فعالان زن انجام شده است، خواه آنها که خود را فمینیست معرفی کرده‌اند خواه دین‌گرایان که ترجیح داده‌اند خود را در چارچوب دین ببینند، خواه پژوهشگرانی که به امکان یا نیاز همراهی دین و حقوق باور دارند.
خلاصه، واژه «زنانه» وارد بحث‌های روزمره شده است.زنان هنرمند دیگری هستند که «سیاست زنانه» در پیش گرفته و آن را در رمان‌ها، شعرها، فیلم‌ها، نقاشی‌ها و گالری‌های عکس و تصویر وغیره منعکس کرده‌اند. در این مورد خاص با یک نوع زمزمه مواجهیم؛ زمزمه‌ای که البته تأثیر گذاری‌اش کمتر نیست. به دیگر سخن رمانی مبنی بر موضوعات زنانه کارآمد بهتری از یک تألیف دارد.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST