کد مطلب: ۸۹۵۹
تاریخ انتشار: یکشنبه ۲۳ آبان ۱۳۹۵

شعر اخوان ثالث برای شریف‌زاده

ایسنا: یک پژوهشگر و مستندساز موسیقی نواحی معتقد است: استاد شریف‌زاده ذخیره‌ای از مقام‌های قدیمی منطقه تربت جام بود. او بزرگترین ذخیره پا دایره‌خوانی (نوعی آواز که بیشتر در عروسی‌ها خوانده می‌شد) در ایران بود.

علی مغازه‌ای - یک پژوهشگر و مستندساز موسیقی نواحی - در گفت‌وگو با ایسنا، اظهار کرد: نام استاد ابراهیم شریف‌زاده همیشه با نام استاد غلامحسین سمندری گره خورده است. این دو، زوجی هنری را تشکیل دادند که از سال ۱۳۵۰ به بعد، فعالیت‌های مشترک آن‌ها کمی شناخته شد. در سطح منطقه خراسان رضوی و تربت جام این دو هنرمند را فقط مردم منطقه باخزر می‌شناختند و چون قبل از انقلاب دوران خان و خان‌سالاری بود و خان منطقه به این دو هنرمند علاقه‌مند بود، سعی می‌کرد که این دو هنرمند برایش ساز و آواز اجرا کنند تا این‌که هنگام اجراهایی که در شهرهای دیگر داشتند، چند اجرا هم در کشورهای دیگر برگزار کردند.

او ادامه داد: در یکی از این ارتباطات با افراد فرهنگی، استاد مرتضی کاخی که رفت‌وآمد خانوادگی با آن‌ها داشت، صدایی از این دو هنرمند ضبط کرد و این صدا را در سال ۱۳۶۱ به دست مهدی اخوان ثالث، شاعر اهل خراسان، رساند اجرای آن‌ها را گوش کند. اخوان ثالث با شنیدن «سرو خرامان» و چند آواز و اجرای دیگر، شعر معروف دوتار سمندری را نوشت و گفت: قربان زخمه‌های تو، خون پاش و نغمه ریز / سبز پری است این‌که می‌زنی یا شتر خجو؟ / تو با دو سیم، محشر کبری به پا کنی / شش تار خویش من شکنم یا نه؟ هان بگو ...

دبیر هنری فستیوال آئینه‌دار گفت: اخوان ثالث در این شعر، بیشتر خطابش به استاد سمندری است و شعر را هم به نام او می‌گذارد؛ اما در بخشی از آن می‌گوید: آقا شریف‌زاده که همراه ساز بود / بودش صدا مناسب و اشعار هم نکو / آقای شهر و این همه خوش ذوق و اهل دل / لطفی کن و سلام مرا عرض کن به او ...

مغازه‌ای بیان کرد: بعد از این شعر، چون اخوان ثالث اسم این دو هنرمند را می‌آورد، جامعه هنری به این دو اسم حساس شد و در نهایت، این دو هنرمند به جشنواری موسیقی فجر و آئین و آواز هم آمدند. قطعه «سرو خرامان» از اجراهای برجسته این دو بزرگوار است که به باور من، سطحی از موسیقی را در موسیقی نواحی به جامعه هنری ایران معرفی می‌کند که با یک دوتار و آواز مقام «الله مدد» و شعر «سرو خرامان» از مولانای بزرگ به کار رفته و به قدری سطح آواز و ساز منطقه را بالا می‌برد که به گوش هر ایرانی می‌رسد. طوری که بعد از چند سال، آلبوم «خون پاش و نغمه ریز» منتشر می‌شود.

این پژوهشگر موسیقی نواحی گفت: مرتضی کاخی به اخوان ثالث توضیح داده بود که استاد سمندری یک روز در خانه‌ی او دوتار می‌زد که متوجه می‌شود از سرپنجه‌ی انگشتان استاد، خون می‌آید. سپس به او اشاره می‌کند که از انگشتانت خون می‌ریزد و او می‌گوید «ایراد ندارد، گاهی سیم می‌برد و این اتفاق می‌افتاد». مهدی اخوان ثالث نیز این تمثیل را در شعرش به کار برد که همزمان از دوتار خون می‌پاشد و نغمه هم می‌ریزد.

او درباره شخصیت شریف‌زاده توضیح داد: شخصیت او بسیار محکم و قدرتمند بود که خودش را از همه چیز آزاد کرده بود. بارها که در کنارش می‌نشستم، گله و شکایت می‌کرد، اما بلافاصله می‌گفت، ولش کن. اواخر دچار بیماری آلزایمر هم شده بود و می‌گفت «دیگر نمی‌توانم بخوانم و شعرها را فراموش می‌کنم». تنها دخترش از او نگهداری می‌کرد و متحمل سختی‌های بسیاری نیز شده بود.

 

مغازه‌ای ادامه داد: چون ما در جریان حال استاد شریف‌زاده بودیم، او را به مراسم اختتامیه دومین فستیوال آئینه‌دار عوت کردیم و او آخرین اجرای صحنه‌ای را در آن فستیوال انجام داد. اواخر سال گذشته، من پرونده و سوابق هنری استاد را از دخترش گرفتم تا شاید از طریق آقای مرادخانی - معاون هنری وزارت ارشاد - بتوانیم کاری در ارتباط با درجه هنری و افزایش حقوق ۱۵۰ هزار تومانی استاد انجام دهیم. فرم‌های ارزشیابی را برای‌شان پر کردم و اتفاقاً همان زمان از طریق آقای درویشی که در شورای ارزشیابی هنرمندان بود، پرونده آقای شریف‌زاده در جلسه ارزشیابی مطرح و دفاع شد، ولی اتفاقاتی افتاد و با دادن درجه یک هنری به او موافقت نشد. اطلاع ندارم چه تصمیماتی بعد از آن برای استاد گرفته شد. در حالی که استاد اصلاً نیازی به درجه هنری نداشت و در واقع، با این کار به اعتبار خود «درجه هنری» افزوده می‌شد.

این مستندساز گفت: شریف‌زاده مصداق شعر خیام است که می‌فرماید «بنگر به جهان چه طرف بربستم؟ هیچ /  وز حاصل عمر چیست در دستم؟ هیچ »، او در کنج عزلت و در تنهایی خودش با بیماری دست و پنجه نرم کرد. اگر به خانه‌اش می‌رفتید متأثر می‌شدید. او تنها زندگی می‌کرد و به‌جز دخترش، مونسی نداشت. استاد سمندری که یارش بود، چند سال قبل از دنیا رفته بود. به‌تازگی جوانان تربت جام به عیادتش می‌رفتند و سعی می‌کردند به او برسند.

او با بیان این‌که از زبان خود استاد شنیدم که می‌گفت، همه‌ی پا دایره‌گی‌ها را بلد بوده است، افزود: کسی برای ثبت این آوازها به سراغ  او نرفت و هنگامی هم که من به سراغش رفتم، حافظه‌اش یاری نمی‌کرد. سال‌های ۴۰ دوران طلایی این دو هنرمند بود. بعد از انقلاب به سمت نوحه‌خوانی، مؤذنی و مکبری کشیده شدند و در منطقه هم او را آخوند می‌نامیدند. همین سبک جدید زندگی موجب شد از آوازخوانی فاصله بگیرد، زیرا شأن و شخصیت مذهبی موجب می‌شد که احساس کند، این‌که در جامعه هم مؤذن باشد و هم ترانه و تصنیف بخواند، خوب نیست، بنابراین دچار مشکلاتی در این زمینه بود.

مغازه‌ای درباره این‌که آیا این دو استاد، شاگردانی در این حوزه تربیت کرده‌اند؟ گفت: حسن سمندری، پسر استاد سمندری، کار پدر را دنبال می‌کند و تقریباً می‌توان گفت فرزند خلف او است و به سبک پدر می‌نوازد و به‌جز او، کسی دیگر شیوه نوازندگی‌اش را دنبال نکرده است؛ اما کسی دنباله‌رو سبک شریف‌زاده نبوده است. با رفتن استاد شریف‌زاده، بخشی از مقام‌های آوازی و سازی از بین نمی‌رود، اما ممکن است دیگر پا دایره‌گی‌ها و شیوه اجرایی و آوازی استاد شریف‌زاده راوی و دنباله‌رو نداشته باشد.

این پژوهشگر موسیقی نواحی بیان کرد: آقای شریف‌زاده انگار روحیه ملامتیان را داشت. او در کمال دانایی و پختگی سعی می‌کرد خود را طور دیگری معرفی کند که این را همه می‌دیدند، ولی او در باطن بسیار نیک و شریف بود. به واقع، او یک «ابراهیم» بود که شریف‌زاده شده بود و شریف هم ماند و به نظرم شریف هم رفت؛ بی‌نیاز و مؤمن.

به گزارش ایسنا، ابراهیم شریف‌زاده صبح روز ۲۲ آبان‌ماه بعد از تحمل یک دوره بیماری درگذشت. شریف‌زاده متولد شهر باخرز از توابع استان خراسان رضوی بود، او موسیقی مقامی را از نوجوانی آغاز کرده بود و با غلامحسین سمندری همکاری نزدیکی داشت، همکاری او با سمندری، از دوتار نوازان شهیر باخرزی ۶۰ سال طول کشید، آلبوم موسیقی «خون‌پاش» و «نغمه‌ریز» حاصل این همکاری است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST