فرهیختگان: «توفیق ثبت بخشی از خاطرات و حوادث مهم تاریخی دوران انقلاب اسلامی را از الطاف الهی میدانم؛ کاری ساده و آسان برای اینجانب بود اما مطمئنا برای تدوین تاریخ پربار انقلاب میتواند سرمایه خوبی باشد.» این جملات را مرحوم آیتالله اکبر هاشمیرفسنجانی ۱۸ سال پیش در مقدمه خود بر اولین چاپ کتاب «عبور از بحران؛ کارنامه و خاطرات هاشمیرفسنجانی سال ۱۳۶۰» نگاشت. کتابی که انتشار آن در سال ۱۳۷۸ اتفاقی مهم و تازه در عرصه تاریخنگاری انقلاب اسلامی بود. نگاشتن خاطره به شکل روزنوشت هر چند در غرب به اتفاقی مرسوم تبدیل شده است؛ اما چنین اتفاقی حداقل در تاریخ انقلاب اسلامی و پیش از آیتالله هاشمیرفسنجانی رویکردی کمنظیر بود. این سنت در میان حاکمان ایران جز در یادداشتهای روزانه اسدالله علم و در عصر قاجار سفرنامههای روزنامهنوشت ناصرالدین شاه و خاطرات اعتمادالسلطنه و چند نمونه دیگر، چیز دیگری به چشم نمیخورد. اهمیت این نوع خاطرهنویسی به صورت روزنگار این است که فرد نویسنده کانون تحولات قرار میگیرد و با توجه به اینکه آیتالله هاشمیرفسنجانی در تمام سالهای پس از انقلاب، یکی از سه چهره اصلی نظام بوده است میتوان آن را روایت او از تاریخ یا تاریخ به روایت آیتالله هاشمیرفسنجانی نامید. این تولیدات فکری، ساختهها و کتبی که از او برای نسل بعد به یادگار میماند نشانهای است از روحیه «پدیدآورندگی»، «ژن خلاقیت» و «مولد بودن» فرهنگی که از او به جا مانده و با کار و فعالیت فکری و قلمیاش توانسته در سرنوشت و آموزش نسلهای آینده تاثیرگذار باشد.
خاطرات روزنوشت
شاید برای چرایی چنین نگاهی به تاریخ جمهوری اسلامی و
نوشتن خاطرات روزانه بهترین کار بازخوانی نوشتههای خود آیتالله درباره این
اتفاقات باشد: «اخیرا برای یادآوری بعضی از حوادث مهم سالهای اول بعد از
پیروزی انقلاب به یادداشتهای روزانه آن روزها مراعاتی داشتم. آنها را برای خودم
که در متن کار بودم، جالب و آموزنده یافتم و فکر کردم احتمالا برای دیگران هم چنین
است؛ چه آنها که خودشان در آن زمان در حوادث حضور داشتند و چه آنها که بعدا آمده
یا خواهند آمد. مراجعات فراوانی هم از طرف کسانی که به نحوی از این یادداشتها
مطلع شده بودند دارم که تاکید بر انتشار این اسناد تاریخی دارند. دو سه بار گوشههایی
از این نوشتهها به مناسبتهایی در رسانهها منتشر شده مانند خاطرات جنگ یا
موضوعات دیگر که مورد توجه قرار گرفت و شاید انتشار همان چند صفحه باعث هجوم
درخواستها و اصرارها شد. با چند نفر از دوستان اهلنظر مشورت کردم که به اتفاق
تاکید بر چاپ و نشر این یادداشتها داشتند و بالاخره از رهبر عظیمالشان انقلاب
آیتالله خامنهای نظر خواستم و معظمله با مطالعه دوره یک سالهای از این یادداشتها
تشویق و تاکید بر انتشار فرمودند و با دریافت نظر ایشان که خودشان هم از نزدیک شاهد
یا در متن حوادث بودند بر تردید پیروز شدم.»
حسرت روزهای از دست رفته
اما در این میان نکتهای که به شدت حسرت فراوانی بر دل
علاقهمندان و پژوهشگران این حوزه تاریخی به جا میگذارد این است که
آیتالله هاشمیرفسنجانی
نوشتن خاطرات خود را از ابتدای سال ۱۳۶۰ آغاز کرده است. خودش درباره
روزهای پیش و پس از پیروزی انقلاب اسلامی تا ابتدای سال ۱۳۶۰ مینویسد:
«متاسفانه دو سال و ۳۸ روز از تاریخ بعد از پیروزی انقلاب را یادداشت
نکردهام. شاید
آن غفلت حسرتآور معلول روحیهای باشد که در دوران مبارزات پیش از پیروزی
انقلاب
داشتیم و رسوبات آن تا مدتی بعد از پیروزی وجود داشته است. قبل از انقلاب
یادداشتهای
سیاسی ممکن بود به دست عوامل رژیم بیفتد و مورد سوءاستفاده آنها قرار بگیرد
و
دردسر برای انقلابیون بشود و خیلیها به همین دلیل از نوشتن مطالب و خلق
مدارک
خودداری میکردند. حوادث این دو سال و دو ماه بسیار مهم
است و اگر یادداشتهای دقیقی از دستاندرکاران دست اول امور انقلاب وجود
داشته
باشد خیلی روشنگر است.» آیتالله هاشمیرفسنجانی در ادامه حسرت همیشگی خود
را از
ننوشتن این خاطرات چنین بیان میکند: «اینجانب اکنون متاسفم که چرا در همان
زمان
روزانه یک صفحه کارنامه و خاطرات برای این همه موارد تاریخی و تاریخساز
ننوشتهام
که اکنون مجبور باشم خاطرات را از سال ۶۰ شروع کنم.»
خاطرات دستچین شده
اما آنچه درباره خاطرهنگاری روزنوشت آیتالله به چشم میآید،
دقت او در انتشار این خاطرات است. از سویی آیتالله هاشمی همه اتفاقات را در
خاطرات روزانه خود ننوشته است. خود آیتالله در گفتوگویی تاکید میکند هنگام نوشتن
خاطرات روزانه «توجه داشتهام که موارد سری را ننویسم» چون «به خاطر مسائل امنیتی
و مصلحت کلی کشور نمیخواهم در خاطرات روزانهام بنویسم که بعضا افرادی به آن
دسترسی دارند.» از سوی دیگر در فرآیند چاپ و انتشار این خاطرات برخی مسائل نیز به
صلاحدید حذف شده است تا جایی که امروز عماد هاشمی - نوه آیتالله و مسئول دفتر
نشر معارف انقلاب که خاطرات را چاپ میکند- میگوید: «خاطراتی که منتشر شده
فقط نوک کوه یخ است.» جدای از طرح مسائل امنیتی و برخی مسائل دیگر که در خاطراتش
قابل انتشار نیست، اما در خاطرات وی جای بسیاری از ناگفتهها خالی است؛ حتی عواطف،
احساسات و حالات درونی و بازگویی آن در شرح رویدادها کمرنگ است چنانچه به ندرت این
احساسات را به خواننده منتقل میکند. در مجموع تاکنون ۱۳ جلد از خاطرات آیتالله هاشمیرفسنجانی
به صورت روزنوشت منتشر شده است. خاطراتی که در کنار اسناد، گفتوگوها و سایر آثار
دیگر میتواند شرح بزرگی از تاریخ انقلاب اسلامی باشد. اما آنچه در این میان
سوالات متعددی را پیشرو قرار میدهد سرنوشت این خاطرات و چگونگی انتشار آنها در
سالهای آینده است؛ سوالی که پاسخ به آن شاید تنها نیازمند گذر زمان باشد.