کد مطلب: ۹۴۸۳
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۱۳ بهمن ۱۳۹۵

درباره‌ی ترانه‌های باب دیلن

احمد عزتی پرور

 

دلم از پرده بشد، حافظ خوش‌لهجه کجاست؟       تابه قول و غزلش سازِ نوایی بکنیم

 

رسیدن به آرامشِ روان و آسایش جان و ذهنِ آدمی، مقصودِ اصلی همه‌ی هنرها و فلسفه‌ها و عرفان‌ها و شعرها و داستان‌ها بوده است. هریک به هر حیله کوشیده‌اند تا نقشی در فراهم نمودنِ آن نقشی بازی نمایند. از میان این‌همه، موسیقی جایگاهی ویژه دارد؛ زیرابه محدودیت‌های فکری و اعتقادی و ملی کمتر تن می‌دهد و زبانی عام‌تر و جهانی‌تر دارد. به گفته‌ی سعدی:

 

بِه از روی زیباست، آوازِ خوش که آن حظ نفس است و این قوتِ روح

 

(گلستان سعدی)

 

نوای خوش، غذای روح آدمی است. گاهی کلام می‌تواند در محتوا و اثرگذاریِ موسیقی تأثیر بگذارد و آن را به ملّت و قوم و هدفی خاص محدود کند؛ اما موسیقی بی‌کلام، گستره‌ای شامل‌تر و عمومی‌تر دارد. تلفیقِ موسیقی و آواز (که ناگزیر محتوایی خاص دارد) از روزگاران کهن رایج بوده است.

 

فیثاغورس (قرن ششم پیش از میلاد) و پیروان او همه‌چیز را ناشی از هماهنگیِ اعداد می‌دانستند و نخستین بار کشف کردند که فاصله‌های میان نت‌های چنگ را هنگام نواختن، می‌توان با عدد بیان نمود و ارتفاع صوت‌ها به عدد متّکی است. به نظر آنان، جهان سرشار از موسیقی است. به قول سعدی، حتی می‌توان از صدای گام‌های چهارپایان نیز نوای موسیقی شنید؛ البته شرطِ چنین شنیدنی، داشتن عشق و شورِ زندگی است:

 

نه مطرب که آوازِ پای ستور سماع است، اگر عشق داری و شور

 

(بوستان، باب سوم)

 

ایرانیان از دیرباز با موسیقی و دانش آن آشنا بودند:

 

«بهترین دلیل برای اثباتِ اصالت و شخصیت تاریخیِ موسیقی ایرانی، مدارک و آثار باستان‌شناسی است. چنان‌که «اثر مهر» بازیافته در «چغامیش» واقع در ۲۷ کیلومتری جنوب دزفول، به‌خوبی می‌تواند گویای استمرار موسیقی ایرانی درگذشته‌های بسیار دور باشد. این اثر که به حدود هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد تعلق دارد و به آغاز دوران شهرنشینی مربوط می‌شود، با داشتن نقشی از سه نوازنده که هم‌زمان به نوازندگی اشتغال دارند، می‌تواند به‌عنوان قدیمی‌ترین یا یکی از نخستین نمونه‌های هم‌نوازی در جهان، مورد توجه قرارگیری. در کنار این سه نوازنده-که چنگ، نوعی طبل و سازی شبیه بوق شاخی یا دونای می‌نوازند-خواننده‌ای دیده می‌شود که نشسته و به‌رسم خوانندگان، دست راستش را زیرگوشش گذاشته است.

 

نکته‌ی مهم دیگری که به وسیله‌ی این «اثرمُهر» وآثار مشابه دیگر، مانند جام ارّجان، تأیید می‌شود کارِ این نظام علمی یا موسیقی نظری است؛ زیرا استفاده از این گونه سازها-آن هم به صورت همنوازی-آشنایی با قواعدعلمی موسیقی را ایجاب می‌کند.»

 

(زبان، کتیبه ومتون کهن (مجموعه مقالات اولین گردهمایی ۱۲ تا ۱۴ اسفند ۷۳) سازمان میراث فرهنگی، چاپ اول ۱۳۷۵ مقاله «اصطلاحات موسیقی درمتون مانوی وساسانی» دکترتقی بینش، ص ۶۰)

مقصود ازاین مقدمات این است که موسیقی برای انسان اهمیت درجه اول دارد و از دیرباز همه‌ی ملت‌ها از این نکته آگاه بوده‌اند. استفاده از موسیقی برای بیانِ مفاهیم عاشقانه، دیرینه‌ای بس کهن دارد؛ نیز سود جُستن از موسیقی و آواز برای تحریک شجاعت و برانگیختن به نبرد هم در جنگ‌های قدیم تا امروز، کاملاً مرسوم بوده است؛ اما بهره گیری از آن به منظورِ رساندنِ پیام‌های انسانی و مفاهیم سیاسی و اجتماعی، شاید پدیده‌ای تازه باشد و در اروپا از قرن هیجدهم و انقلاب کبیر فرانسه و در ایران از هنگام جریان انقلاب مشروطیت، ظاهر شده باشد. تصنیف مشهور «از خون جوانان وطن لاله دمیده» از عارف قزوینی به اندازه کافی در ایران شهرت دارد. یا تصنیف «مرغ سحر» از ملک الشعرای بهار.

در اروپا این امر مخصوصاً از دهه ۱۹۶۰ میلادی گسترشی بی سابقه یافت و به ابزاری برای بیان باورهای عقیدتی و مبارزات اجتماعی و سیاسی تبدیل شد. یکی از مهم‌ترین افراد دراثباتِ چنین نقشی برای موسیقی «باب دیلن» بود. هنگامی که سازندگان فیلم‌های هالیوودی، فیلم‌های مستند و یا برنامه‌های خبری تلویزیون بخواهند از دهه شصت صحبت کنند، آن‌ها معمولاً با نشان دادن تصاویری از هیپی‌ها در جشنواره‌ها، معترضان در تظاهرت های ضد جنگ، با یکیا دو آهنگ از «باب دیلن» در پس زمینه تصاویر، اینکار را انجام می‌دهند. روزنامه نگاران و مورخان اغلب از آهنگ‌های «دیلن» به عنوان نمادِ آن دوران و خود دیلن را به عنوان یک خواننده اعتراضی معرفی می‌کنند. «دیلن» که در سال ۱۹۶۱ با اجرا در کافه‌های محله «گرینویچ ویلیج» وارد کارزار موسیقی فولک شد، در مدتی کوتاه، کمتر از سه سال، تعداد زیادی آهنگ با مَضامین سیاسی نوشت که با اشعار و تصاویر خلّاقش، خُلق و خوی در حال تغییرِ نسل کودک پس از جنگ و ضرورت‌ها و الزامات حقوق مدنی و جنبش‌های ضد جنگ را نشان می‌داد. اعطای جایزه‌ی «نوبل» به «باب دیلن» باید در چنین زمینه‌ای درک و دریافت شود. می‌دانیم این جایزه تنها برای کارهای و خلاقیت‌های بشردوستانه هرسال به چند نفر در زمین‌های: پزشکی، صلح، ادبیات و... اِعطا می‌گردد. ترانه‌ها و موسیقی باب دیلن، نوعی کوشش برای صلح جهانی و ایجاد دنیایی بدون خشونت و جنگ شمرده می‌شود.

باب دیلِن (به انگلیسی (Bob Dylan با نام کامل «رابرت آلن زیمرمن Robert Allen Zimmerman» زاده ۲۴ مه ۱۹۴۱ در دولوث، مینه‌سوتا)، خواننده، آهنگساز، شاعر، و نویسنده‌ی آمریکایی و برنده‌ی جایزه نوبل ادبیات در سال ۲۰۱۶ است. وی که در سبک موسیقی بومی آمریکا به فعالیتمی‌پرداخت، در دهه‌ی ۱۹۶۰ میلادی به سبک راک روی آورد و اشعار عاشقانه «راکاندرول» روز را با اشعار ادبی و روشنفکرانه‌ی کلاسیک در هم آمیخت. دیلن در پدیدار شدن سبکی در موسیقی به نام راک بومی (Folk Rock) در اواسط دهه‌ی شصت بسیار تأثیرگذار بود و به شکسپیرِ هم‌نسلان خود شهرت یافت. بعضی از کارهای دیلن به عنوان سرودِ جنبش‌های اجتماعیِ دهه‌ی ۶۰ مطرح شده‌است. دیلن در پنج دهه اخیر در موسیقی آمریکا به عنوان یک پدیده مطرح بوده و یکی از تأثیرگذارترین چهره‌ها در موسیقی معاصر آمریکا به حساب می‌آید. باب دیلن سال ۲۰۱۶ جایزه نوبل ادبیات را به خاطر آفرینش بیانی تازه در ترانه‌سرایی آمریکا دریافت کرد. (ویکی پدیا)

سخنی درباره‌ی ترجمه‌ی کتاب:

زبان برخی شعرها در انگلیسی به صورت عامیانه است؛ البته همه‌ی شعرهای «باب» محاوره‌ای نیست. بنده آن‌هایی را برگزیده‌ام که عامیانه نباشد و مفاهیم انسانی و عاشقانه داشته باشد. متن شعرها را عمداً می‌آورم تا آشنایان زبان، بدانند که ترجمه از چه سنخ و گونه‌ای است. از این‌ها گذشته، به نظرمن، عامیانه‌ی آمریکا و انگلیس با عامیانه‌ی ما تفاوت از زمین تا آسمان دارد. برخی مترجمان توده زده و مردم زده‌ی قبل از انقلاب خیال می‌کردند باید داستانی را که در فرانسه یا نیویورک یا لندن رخ داده و زبان عامیانه‌ی آنجا را دارد باید به زبان چاله میدانی میدان شوش تهران یا فارسی بسیار مبتذلِ لات‌ها و اَراذل و اوباش ترجمه کنند. اماگسترشِ تحصیلات عالی برای غربی‌ها مثل دبستان همگانی است و نوع آگاهی‌های آن‌ها درسطح بسیار بالاتری است. در ایران خودمان آیا زبان عامیانه‌ی زرین کوب و دولت آبادی و... با زبان عامیانه‌‌ی‌ غیرتحصیل کرده‌ها یکی است؟

ازهمه مهم‌تر، خواندن فارسی معیار ساده‌تر از زبان شکسته است.

شعر او جز موضوع‌های عاشقانه، اندیشه‌های اجتماعی نیز دارد. در نمونه‌ای (چه باران سختی می‌خواهد ببارد) درباره‌ی قساوت جامعه‌ی صنعتی و تبعیض‌ها (مرد سفیدی که سگ سیاهی را با خود می‌کشاند) و تحقیرها و زورگویی‌ها به زنان (پیکر زنی که سوخته بود) و آموزش سنگدلی (کودکانی که شمشیر و تفنگ به دست دارند) و جنگ افروزی است. باب دیلن این مضامین را از همه‌ی جهان گرفته است و نه از میهن خود. ازاین جهت این شعر برای ما آشناست و اشک آدم را در می‌آورد (چه باران سختی می‌خواهد ببارد) که نمونه‌هایی از آن را در کشورهای اسلامی می‌بینیم.

او در دهه ۶۰ و ۷۰ میلادی و زمانی که در دنیا کمونیسم‌‌هراسی همه جا را فراگرفته بود شعرها و آهنگ‌هایی بر ضد جنگ خواند که همان‌ها برای مردم به شعار تبدیل شد. البته خودش خیلی از این‌ها را قبول ندارد و نوشته است که ترانه‌هایش مطالبی هستند که به ذهنش آمده‌اند و او نوشته است، مردم خودشان برداشت‌هایی خاص از آن‌ها داشته‌اند.

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST