فرهیختگان: «پاسخ به این پرسش: روشنگری چیست؟»،
مقاله بسیار مهم امانوئل کانت است که در سال ۱۷۸۴ میلادی نوشته شده است
و در دسامبر ۱۷۸۴ در ماهنامه برلین منتشر شد.
بنابر اطلاعاتی که در مقدمه ترجمه انگلیسی این اثر آمده
است، کانت این مقاله را در پاسخ به سؤال «یوهان فردریشزولنر» که یک کشیش در مقام
دولتی بود، نوشته است. سؤال زولنر جامعه گسترده روشنفکر آن زمان را مخاطب قرار میداد،
واکنشی که در مقابل مقاله بیستر
(Biester) تحت عنوان «پیشنهاد، با روحانیون دیگر تعامل
نکنید زمانی که ازدواجها صورت میگیرند» و تعدادی دیگر از روشنفکران برجسته صورت
گرفت. معروفترین و موثرترین پاسخی که روشنفکران به این سؤال میدهند از سوی کانت
است.
چنانچه ارنست کاسیرر معتقد است و در نقدی که بر کتاب
مارتین هایدگر «کانت و مساله متافیزیک» نوشته، تاکید میکند فلسفه کانت قله فلسفه
روشنگری است و چون کانت فیلسوف روشنگری بود و فیلسوف روشنگری باقی میماند پس
دانستن نظر کانت درباره روشنگری اهمیت بسیار دارد.
روشنگری چیست
بحث کانت بحث بندگی اندیشههاست، اینکه آنچه امروز من میاندیشم
و به آن باور دارم ازآن خودم نیست بلکه چون یوغی از باورهای دیگری است برگردنم که
از سر تنبلی و بزدلی آن را پذیرفتهام. کانت این دسته را افراد «صغیر» میداند
چون هنوز تحت قیمومیت فکری دیگران هستند. این ناتوانی نیست بلکه بهزعم کانت از
تنبلی است، چیزی که قیمها به راحتی متوجه آن میشوند و از آن سوءاستفاده میکنند
و برای اینکه راحتتر افراد را تحت کنترل خود داشته باشند آنها را از مستقل شدن و
برداشتن یوغ از گردن چنان میترسانند که زیردستان با باور آن از این اقدام وحشت
دارند. در نهایت «حقیر بودن میشود فطرت این دست از آدمیان.» کانت تنها راه برای
رهایی را «آزادی» میداند، همان آزادیای که از سوی قیمها خطرناک شمرده میشود.
«در حقیقت، اگر آزادی داده شود، روشنگری تقریباً گریزناپذیر میشود.»
کانت منظور خود از آزادی را اینگونه روشن میکند
«آزادی در به کارگیری عمومی خرد خود در همه امور.» به کارگیری عمومی خرد به سان به
کارگیری یک پژوهشگر از خردش است برای ارتباط و سخن گفتن با مردمان با سواد. امکان
انتقال یافتههای پژوهشگر به عموم، نیازمند آزادی است. کانت شرح میدهد که هر فردی
در هر جایگاهی و منصبی میتواند مقام پژوهشگری هم داشته باشد. با این مقدمه
کانت مستقیم به سراغ نقد کلیسای قرون وسطایی میرود که ادعا میکرد قدرتش را از
اعتقاد به وحی انبیای بنیاسرائیل و عیسیبن مریم به دست میآورد و عمدتاً از طریق
سنت و حکومتهای تئوکراتیک پشتیبانی میشود. چنانچه «یدالله موقن» نیز در مقدمه
ترجمه خود از این مقاله کانت به فارسی ذکر میکند؛ کانت در مقابل این ادعا «بینش
دیگری را بنیان میگذارد که بر خرد و قدرتهای فهم استوار است» و این همان اعلام
رویه قاطع عقلی فلسفه روشنگری و نیز خصوصیت تاریخی آن و ماموریتش است. کانت
برای توضیح آزادی در خرد عمومی به سراغ نظام کلیسایی میرود. بهزعم کانت، کشیش
مقید است طبق اعتقادات کلیسایی که در استخدامش است طلبهها را تعلیم دهد اما او در
مقام یک پژوهشگر (که همان شأن به کارگیری خرد برای روشن کردن افکار عموم را دارد)
آزادی کامل دارد تا همه اندیشههایی را که با نیت خیر دقیقاً بررسی کرده و نتایجی
که درباره جنبههای غلط اعتقادات کلیسایی کسب کرده به همراه پیشنهاداتش به اطلاع
مردم برساند. اینجا وجدان کشیش است که مسئول است. او باید در به کار بردن خرد خود
بهطور عمومی آزاد باشد.
فوکو و روشنگری کانت
مقاله روشنگری کانت نوعی فلسفهورزی است که از زمان کانت
تا میشل فوکو ادامه پیدا کرد و میتوان، خط سیر آن را از سده نوزدهم تا زمانه فوکو
دنبال کرد. کانت در مقاله «روشنگری چیست؟» به پرسشی پاسخ میدهد که
زمانهاش برای او طرح کرده است. تحلیل کانت در این متن، ذیل یک پرسش عامتر طرح میشود
و آن این است که آیا نژاد بشر مستمراً در حال پیشرفت است؟ فوکو میگوید: «برای
پاسخ دادن به این پرسش، کانت به دنبال رویدادی در تاریخ بشریت بود که دارای سه
ویژگی «یادآورندگی، نشانگرانه و پیشگویانه» باشد. این رویداد باید نشان دهد که
همیشه چنین بوده است (یادآورندگی) و هماکنون نیز چیزهایی که دلیل پیشرفت باشد روی
میدهد (نشانگرانه) و سرانجام نشان دهد که همیشه نیز چنین خواهد بود (پیشگویانه).»
فوکو توضیح میدهد که کانت یک علت دائمی را برای پیشرفت
بشر در نظر دارد علتی که بنابر شرح او همواره بوده، هست و خواهد بود. در واقع،
علتی که پیشرفت را ممکن میکند، فقط در یک لحظه خاص از تاریخ عمل نمیکند، بلکه یک
گرایش و تمایل عمومی نژاد بشر بهعنوان یک کل است که در جهت پیشرفت سیر میکند (محمودی،
۱۳۸۴).
کانت به مثابه روشنگر
نکته محوری مقاله کانت در این جمله است که «جرات دانستن
داشته باش این است شعار روشنگری.» دانستن جرات میخواهد و شروع کردن و آغازیدن به
مثابه یک روشنگر دقیقاً از همین جاست، از همان جایی که کسی جرأت فکر کردن به خود
میدهد، جرأت فرا رفتن از آنچه به او داده شده است. این روشنگری حتی در قامت یک
فرد عادی، یک فرد در خدمت مذهب یا یک فرد در خدمت سیاست آن هم در بالاترین رده میتواند
وجود داشته باشد به شرطی که آزادی برای او در مطلع کردن خرد عمومی نیز فراهم باشد.
خود کانت چنین ویژگیای داشت.