اعتماد: «ما میتوانیم برای همیشه
عشقمان را زنده نگه داریم.» این سطر، شالوده و بنمایه اصلی رمانی است که قصد
دارد فرازهای زندگی انسان معاصر را محتوایی جاودانه ببخشد. چندان که زیست او در
تمامی اوقات زندگی منوط به جستوجوی عشق باشد. آنهم عشق به مثابه عشق و نه عشق به
مثابه لذت. نویسنده این سطر، مخاطب خود را بیمحابا به هزارتوی چنین رابطهای میکشاند.
«عاشق ژاپنی» نام تازهترین رمان ایزابل آلنده است؛ نویسندهای که در خلق داستانهایی
با تم عشق آن هم در روایتی نامتعارف، قلمی توانا دارد. این کتاب به تازگی توسط کتاب
کولهپشتی و با برگردان معصومه عسگری روی پیشخوان کتابفروشیها قرار گرفته است. شکل
و شمایل کتاب خوب است. برگردان آن نیز در یک نگاه کلی، روان است. این اثر مثل دیگر
آثار آلنده که موفقیتهای چشمگیری برای او به همراه داشته است، نامزد بهترین رمان
سال ۲۰۱۶ شده است.
ایزابل آلنده یکی از پدیدههای ادبیات امریکای لاتین و برنده جایزه هانس کریستین
اندرسن است. سبک و سیاقی که او برای نوشتن رمانهایش انتخاب میکند بیشتر در قفسه
رئالیسم جادویی جای میگیرند. هرچند غالب نویسندگان امریکای لاتین در همین شیوه
دست به خلق آثار خود زدهاند. از آن جمله؛ گابریل گارسیا مارکز، کارلوس فوئنتس، میگل
آنخل استوریاس، آلخو کارپانتیه و... .
آلنده در پرو به دنیا آمده است اما اصلیت او شیلیایی است. روزنامهنگار است و نویسنده
رمان که تاکنون جوایز بینالمللی بسیاری دریافت کرده است. از آثار او میتوان به
خانهارواح، از عشق و سایهها، داستانهای اوا لونا، پاولا، اینس روح من، جنگل کوتولهها،
سرزمین اژدهای طلایی، شهر جانوران، جزیره زیر دریا، سرزمین خیالی من، تصویر کهنه،
سرزمین رویای من و... اشاره کرد. آثارش به بیش از سیوپنج زبان دنیا ترجمه شده
است.
«عاشق ژاپنی» جدیدترین رمان آلنده است که همزمان با انتشار آن به زبان انگلیسی،
ترجمه فارسی آن نیز تازگی به بازار آمده است. اما آنچه این اثر را از دیگر آثار
آلنده متفاوت میکند ایجاد فضاسازیهای بکر و روابط نو در این فضاهاست که مشابه آن
را در آثاری با مضامین عاشقانه کمتر میتوان سراغ گرفت. رازآلودی اثر، زیرساخت اصلی
رمان است و شخصیتهای آن هر یک به نوعی در سایه آن پرداخت میشوند؛ رازی که زندگی
واقعی خود نویسنده را نیز دربرمیگیرد. شاید یکی از دلایل پُر پیچوخم بودن آثار
او نیز ربط به زندگی شخصیاش داشته باشد چرا که زندگی او از بدو تولد تا اکنون که ۷۴ سال دارد، همواره در تلاطم و بحرانهای سیاسی،
اجتماعی و ادبی گوناگونی بوده است. پدرش توماس آلنده، پسرعموی سالوادر آلنده، رهبر
فقید شیلی بود که بعد از سقوط شیلی توسط پینوشه، مجبور شد از شیلی فرار کند. این
اتفاقها همگی به نوعی در رمانهای آلنده بازتولید میشوند. به طوری که شخصیتهای
اصلی اغلب رمانهای او، در سایه همین بحرانهای خاکستری مثل جنگ جهانی دوم، انقلابهای
کمونیستی، هولوکاست، فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و بسیاری تحولات سیاسی دیگر شکل میگیرد.
هر یک از این تحولات به نوعی زندگی ایزابل آلنده را تحت تأثیر خود قرار دادند. او
نیز رد پای تمام این تحولات جهانی را به زبان و بیان خاص خود در آثارش انعکاس داده
است.
عاشق ژاپنی روایت داستان زندگی دو زن از دو نسل متفاوت است. همچنان که عشق نیز در
این رمان محتوایی متفاوت دارد، روایت زندگی این دو زن نیز حامل جریانی متفاوت است.
ایزابل آلنده در نوشتن این اثر دست به واکاوی تاریخ میزند. او سراغ المانهایی میرود
که در دل تاریکخانه تاریخ قرار دارند. شاید بتوان گفت، آلنده در لایههای زیرین این
رمان به دنبال بازتولید رابطههایی است که معصومانه قربانی جنگ میشوند.
قصه عاشق ژاپنی در یک خانه سالمندان میگذرد. خانهای به نام چکاوک که محیطی
متفاوت برای شخصیت اصلی یعنی آیرینا ایجاد کرده است. معمولاً فضایی که در خانههای
سالمندان وجود دارد به نوعی کسلکننده و یکنواخت است. اما خانه چکاوک برای آیرینا
چندان هم حوصلهبر نیست. آلنده در توصیف خانه چکاوک مینویسد: «اینجا اصلاً حوصلهات
سر نمیرود. آدمهای این مجموعه همگی تحصیلکردهاند و اگر حالشان خوب باشد، هنوز
هم دست از یادگیری و تجربه کردن برنمیدارند. این مجموعه آنها را تحریک میکند تا
بتوانند از بزرگترین آفت پیری، یعنی تنهایی در امان باشند.»
ایزابل آلنده در جای جای رمان هر کجا که قرار است درباره یکی از شخصیتهای خانه چکاوک
حرفی با مخاطب بزند، در لابهلای توصیفهای ظاهری آنها، اشاراتی بیپرده نیز به
روابط عاشقانه آنها دارد. در جایی از رمان، درباره یکی از پیرمردهای خانه چکاوک میگوید؛
«ژاک دوین تنها ستاره جذابی بود که در بین بیستوهشت مرد مجموعه دل زنها را میلرزاند.»
پیرمردی که شصتوهفت بار عاشق شده بود. چند فرزند مشروع داشت و یک فرزند نامشروع که
حاصل عشقی پنهانی با کسی بود که اسمش را فراموش کرده بود. نکته حائز اهمیت در شخصیتپردازی
ساکنین خانه چکاوک این است که نویسنده در واکاوی شخصیتهای آنها دچار سردرگمی یا تکرار
نمیشود. در همان ابتدای رمان وقتی ژاک که در سن نود سالگی به سر میبرد، در یک
اعتراف به آیرینا، دختر زیبایی که جوانترین عضو آن مجموعه است میگوید؛ عاشقش شده
است، آیرینا نمیداند باید با این وضعیت چگونه برخورد کند. این وضعیت باعث میشود
تا مخاطب با شخصیت دوم رمان یعنی آلما بلاسکو آشنا شود. پیرزنی از طبقه اشراف که
در همه کارها رعایت پرستیژ خود را میکند. از اینجا رمان وارد روایت اصلی خود میشود.
قصهای که پرده از رازهای زندگی آلما برمیدارد؛ رازهایی که با خود تاریخ و حوادث
قبل و بعد از جنگ جهانی دوم را برای مخاطب به گونهای متفاوت بازتعریف میکند.
عاشق ژاپنی روایت دربهدریهای انسان معاصر است و از نظر آلنده، زن در کانون این دربهدریهاست.
شاید به خاطر همین است که شخصیت زن در آثار آلنده، همواره از پرداختی متفاوت
برخوردار است. در یک نگاه کلی میتوان گفت؛ زن در آثار آلنده در عین زنانگی و زیبایی،
همواره دارای شخصیتی مبارز و سختکوش است که ترحم را برنمیتابد. در پی رسیدن به
خواستهای اجتماعی- سیاسی خود دست از تکاپو نمیکشد و برای التیام بخشیدن به منِ
غمگین خود، از هیچ راه ناهمواری نمیهراسد. «عشق ما اجتنابناپذیر بود آلما. من همیشه
این را میدانستم، هرچند سالها با این حقیقت جنگیدم و سعی کردم تو را از ذهنم پاک
کنم و نمیدانستم نمیتوانم این کار را از صمیم قلب انجام بدهم. وقتی تو مرا بیدلیل
ترک کردی، واقعاً آن وضعیت را درک نکردم. احساس کردم فریب خوردهام. اما در طول
نخستین سفرم به ژاپن فرصتی به من دست داد که آرام شوم و کمکم پذیرفتم که تو را در
این دنیا از دست دادهام. دیگر دست از فکر و خیال و حدس زدن اینکه چه بین ما رخ
داده برداشتهام. هیچ امیدی نداشتم که دوباره با هم باشیم. حالا بعد از چهارده سال
جدایی که روز به روزش را به تو فکر کردهام، درک کردم که ما هیچوقت نمیتوانستیم که
زن و شوهر بشویم، هرچند آن احساسات نزدیکمان را هم نمیتوانیم دور بیندازیم. من
از تو دعوت میکنم که عشقمان را در یک حباب زنده نگه داریم و از خارهای زندگی
حفظش کنیم و آن را برای آخر عمرمان و حتی برای بعد از مرگمان دستنخورده نگه داریم.
ما میتوانیم عشقمان را برای همیشه زنده نگه داریم.»
«عاشق ژاپنی» پُر از فرازها و فرودهای هیجانانگیز انسانهایی است که در سکوت زندگی
میکنند. مردمانی که ناخواسته با جنگ تحقیر میشوند و در عین حال عشق را تنها مامن
خود برای رهایی از این حقارت تحمیلی میدانند. بیگمان آلنده در این قصه قصد دارد
تا مخاطب درک عمیقتری از زخمهای تاریخی خود داشته باشد.