کد مطلب: ۹۶۷۳
تاریخ انتشار: یکشنبه ۸ اسفند ۱۳۹۵

ایرانیان؛ ملتی نو با هویتی کهن

فرزاد نعمتی

مقدمه: در ماه‌های گذشته کتاب «هویت ایرانی» نوشته دکتر احمد اشرف که از باسابقه‌ترین پژوهشگران حوزه علوم اجتماعی ایران و از سرویراستاران ارشد دانشنامه بین‌المللی ایرانیکا در دانشگاه کلمبیا است، به‌همت دکتر حمید احمدی، استاد دانشگاه تهران ترجمه و تدوین شده است و به چاپ سوم نیز رسیده است. احمدی که خود از نخستین اساتید دانشگاهی است که به مقوله‌هایی چون هویت ملی و قومیت و قوم‌گرایی در ایران پرداخته است و کتاب‌هایی ارزشمند چون «قومیت و قوم‌گرایی در ایران: افسانه و واقعیت»، «بنیادهای هویت ملی ایرانی: چارچوب نظری هویت ملی شهروندمحور» و «ایران: هویت، ملیت، قومیت» به قلم و به کوشش او به چاپ رسیده‌اند، در مقدمه کتاب شرحی مفصل درباره چگونگی آشنایی با اشرف و پژوهش‌های او در حوزه بحث هویت ایرانی و هویت ملی و ذکر جزئیات چگونگی تدوین و ترجمه کتاب اشرف که در اصل چهار مقاله از دانشنامه ایرانیکا است، آورده است. در ضمن در کتاب دو مقاله از گراردو نیولی و شاپور شهبازی که هر دو از مهم‌ترین ایران‌شناسان سیاسی هستند، نیز ترجمه شده است که به‌واسطه تفاوت‌هایی که در تحلیل هر یک نسبت به مطلع سیاسی‌شدن مفهوم هویت ایرانی در اعصار تاریخ ایران وجود دارد، جذاب است و نمایانگر این نکته نیز هست که در کمبود تلاش‌های محققانه پژوهشگران ایران‌نشین درباره گذشته خود، دیگرانی در آن‌سوی مرزهای ایران، به‌جد و با رویکردی علمی نسبت به چیستی و کیستی ما ایرانیان حساسیت دارند؛ امری که برای حمید احمدی نیز وقتی با دیدن مقاله‌ای از دکتر اشرف در روزنامه اطلاعات متوجه تلاش‌های وی در این زمینه شده است، «بسیار مسرت‌بخش» بوده است و به‌راستی عبرت‌آموز نیز می‌تواند باشد. در ادامه گزارشی مختصر از مهم‌ترین آرای طرح‌شده در کتاب عرضه خواهد شد.

۱ ـ در دهه‌های اخیر در ایران مفاهیمی چون ملیت، هویت ملی، دولت ـ ملت و ...، با تردید و سوءظن نگریسته شده‌اند. سه گرایش و عامل در این امر دخیل بوده‌اند: گفتمان جهانی‌شدن، گفتمان فراملی‌گرای اسلامی و گفتمان قوم‌گرایانه فروملی. گفتمان جهانی‌شدن که با پایان جنگ سرد، نزدیک به دو دهه به مهم‌ترین نظریه توضیح‌دهنده مناسبات سیاسی و فرهنگی جهان بدل شده بود، پایان عصر دولت ـ ملت‌ها را نوید می‌داد. گفتمان فراملی‌گرای اسلامی نیز که عنصر غالب در منظومه سیاست خارجی جمهوری اسلامی بود، به مفهوم ملیت نگاهی بدبینانه داشت و در وهله نخست خود را در تقابل با ناسیونالیسم رایج در گفتمان حکومت پهلوی بازنمایی می‌کرد و در گام بعدی و آن‌گاه نیز که به مسئله ملیت در قالب استقلال از قدرت‌های جهانی می‌پرداخت، آن را ذیل همبستگی امت اسلامی تعریف می‌کرد. در کنار این دو گفتمان، با فروپاشی شوروی و استقلال کشورهای غیر روسی در قفقاز، چالش‌هایی قوم‌گرایانه نیز برای مفهوم ملیت ایرانی پدیدار شد.

۲ ـ هویت ملی مفهومی طبیعی، ثابت و جهانشمول نیست و نظیر هر پدیدار اجتماعی دیگری، به‌صورتی تاریخی فهم می‌شود و در سیر وقایع و بسته به زمان و مکان و زبان و ... معانی گوناگونی را حمل می‌کند. به همین دلیل اگرچه از عناصری چون «نژاد و سرزمین، دولت و تابعیت، زبان و سنت مشترک فرهنگی و ریشه‌های تاریخی، دین و ارزش‌های اجتماعی، اقتصاد و روابط تولید» به عنوان مولفه‌های هویت ملی نام برده شده است، اما نمی‌توان هیچ‌کدام یا هیچ مجموعه معینی از این عناصر را معیاری عام برای تحدید معنایی مفهوم هویت ملی دانست.

۳ ـ روایت‌هایی که از هویت ایرانی ارائه شده‌اند در سه الگوی متمایز «ملت‌پرستانه»، «مدرن و پست‌مدرن» و «تاریخی‌نگر» قابل بحث هستند. این الگوها در پاسخ به این پرسش که «منشأ پیدایش ملت‌ها چیست و به چه دورانی باز می‌گردد؟» از هم فاصله می‌گیرند.

الف ـ روایت ملت‌پرستانه متاثر از ناسیونالیسم رمانتیک، ملت را پدیدار طبیعی تاریخ بشر می‌داند و مبدأ آن را در دوران پیش از تاریخ می‌جوید؛ گویی از آغاز فرمانروایی ایرج همه مردمی که در این محدوده می‌زیسته‌اند، به ملیت خود، آگاهی داشته‌اند. در ایران روشنفکران مشروطه‌خواهی چون آخوندزاده و آقاخان کرمانی چنین روایتی از ملیت ایرانی داشتند و در آثارشان بر وطن‌پرستی و عشق به سرزمین پدری و مادری، بزرگداشت اساطیر ایرانی، برتری ملیت بر دین، تقبیح تازیان و مغولان و ترکان به‌مثابه مسبب همه ناکامی‌های ایرانیان و تکریم دین زرتشتی تمرکز داشتند. صورت نهادمند این روایت، در حکومت پهلوی و در سیاست‌گذاری‌های آن حکومت مبتنی بر تشکیل «دولت ملی» بازتاب یافت و خود را در اموری چون تغییر نام کشور از «پارس» به «ایران»، برگزاری جشن‌های ۲۵۰۰ ساله، تأسیس فرهنگستان زبان پارسی، تغییر تقویم ملی از هجری اسلامی به شاهنشاهی و ... انعکاس بخشید.

 ب ـ روایت‌های مدرن و پست‌مدرن زاییده عیان‌شدن نتایج فاجعه‌بار سیاست‌های نژادپرستانه‌ای بود که اروپا را در نیم‌قرن نخست قرن بیستم به آشوب کشانید. راویان این روایت، ریشه آن مصائب را روایت ملت‌پرستانه دانستند و بنابراین ملت را از پندارها و تخیل‌ها و ابداع‌های ذهنی عصر نوین تلقی کردند که آن‌گونه که رومانتیک‌ها گمان می‌کنند، قدمتی به‌اندازه دوران باستان ندارد، بلکه از مفاهیم ساختگی عصر جدید است که بیش از دو قرن از پیدایش آن نمی‌گذرد. طبق این روایت، دولت ـ ملت‌ها دست به ابداع سنت کهن و خاطرات تاریخی زده‌اند تا بتوانند ملت‌هایی را بسازند و به تصور درآورند. اریک هابسبام و بندیکت اندرسون از جمله نظریه‌پردازان این روایت هستند. البته هابسبام اگرچه معتقد است که هویت ملی بسیاری از ملل و اقوام امروزی مبنای تاریخی ندارد، اما در این میان به وجود برخی استثناها نظیر ایران، چین، کره، مصر و ویتنام نیز اشاره می‌کند که از قدیم دارای موجودیت سیاسی بوده‌اند و می‌توان آن‌ها را «ملل تاریخی» نامید. در ضمن، هابسبام ضمن مهم‌دانستن برخورداری از هویت «قومی ـ مذهبی» در تشکیل جنبش‌های ملی و استقلال‌طلبانه، بر آن است که هویت ایرانی ـ زرتشتی در دوران قبل از اسلام و هویت ایرانی ـ شیعی در دوران اسلامی نقش مهمی در پیدایش نوعی «شبه‌ناسیونالیسم اولیه» در ایران داشته است. با وجود چنین تأکیداتی، نویسنده‌ای چون مصطفی وزیری در کتاب «ایران به‌عنوان یک ملت خیالی» (۱۹۹۳ م) هم‌چنان بر این ایده اصرار می‌ورزد که هویت ملی ایرانی هیچ سابقه تاریخی ندارد و از ابداعات شرق‌شناسان و استعمارگران اروپایی است که آن را برای مطامع استعماری در ذهنیت طبقه حاکم ایرانی عصر رضاشاه نفوذ و رسوخ داده‌اند.

ج ـ روایت تاریخی‌نگر، اما با هر دو روایت پیشین اختلاف نظر دارد، به‌گونه‌ای که با نفی نگرش ذات‌گرایانه و کهن‌محور هویت ملی در ناسیونالیسم رمانتیک، تعصب ملی گروه‌های دست راستی را پس می‌زند و با رد نگرش‌های مدرن و پست‌مدرن مبتنی بر گسست عمیق تاریخی در ریشه ملت‌ها، تعصب ضد ملی گروه‌های دست چپی و جدایی‌طلب را نکوهش می‌کند. این روایت می‌پذیرد که مفهوم سیاسی ملت را دولت‌ها می‌سازند، اما در مورد ایران، تاریخ این ابداع را به عصر ساسانیان می‌رساند و نشان می‌دهد که در آن دوره مقارن با تأسیس نوعی دولت «شبه‌ملی اولیه»، تنظیم و تدوین تاریخ ایران نیز در قالب خدای‌نامک‌ها و شاهنامه‌ها آغاز شده است. البته در همین کتاب و در مقاله شاپور شهبازی این آغازگاه به عصر هخامنشیان ارجاع داده می‌شود و شهبازی مدعیست که ایده ایران از دوران هخامنشیان و اشکانیان مفهومی سیاسی ـ سرزمینی (و نه صرفاً قومی و نژادی) بوده است. طبق روایت تاریخی‌نگر، باید میان دو مقوله «هویت ایرانی» و «هویت ملی ایرانی» تمایز قائل شد و از این طریق ضمن پذیرش نوبودن مفهوم «هویت ملی» به این نکته نیز اعتنا کرد که «هویت فرهنگی ایرانی» امری تاریخی است که از اعصار پیش از اسلام تا به امروز (از ساسانیان تا دوران اسلامی، از صفویه تا عصر جدید) در اشکال متنوع بازسازی و بازآفرینی شده است. پس نه می‌توان گفت هویت ملی ایرانی قدمتی سه‌هزارساله دارد و نه می‌توان گفت هویت ایرانی امری تقلیدی و تازه و یا توطئه استعمار است. محققانی چون یارشاطر، آدمیت، لمبتون، نیولی، مسکوب، شفیعی کدکنی و توکلی ترقی از زمره طرفداران این روایت هستند.

احمد اشرف نیز به تأسی از روایت تاریخی‌نگر، مقالات این کتاب را گردآوری کرده است و به بررسی سیر تطور مفهوم هویت ایرانی در دوران اسلامی، عصر فرمانروایی ترکان غزنوی و سلجوقی و ایلخانان و تیموریان، دوران صفوی (عصر دین و وطن) و قرن‌های نوزدهم و بیستم میلادی از زاویه فرهنگ و تاریخ ایرانی و زبان فارسی پرداخته است. کتاب «هویت ایرانی» اگرچه به اقتضای نگارش مقالاتی دانشنامه‌ای، به ارائه موجز اطلاعات تن داده است، اما از حیث دقت نظر علمی (طرح پرسش‌های صحیح، انتخاب و تقید به نظریه راهنما در عین پرهیز از نظریه‌زدگی) بسی مفید و از حیث تحریر و ترجمه، بسی خواندنیست.

هویت ایرانی: از دوران باستان تا پایان پهلوی ـ احمد اشرف و دو مقاله از گراردو نیولی و شاپور شهبازی ـ ترجمه و تدوین حمید احمدی ـ نشر نی ـ ۲۶۴ صفحه ـ ۱۸۰۰۰ تومان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

کلید واژه ها: هویت ایرانی - فرزاد نعمتی -
0/700
send to friend
نظرات 1
  • 1
    0
    پاسخ به این نظر
    علی یکشنبه 8 اسفند 1395
    یک متن بسیار خوب در معرفی کتابی بسیار خوب.
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST