کد مطلب: ۹۷۶۵
تاریخ انتشار: شنبه ۲۱ اسفند ۱۳۹۵

آرزو اندیشی

محمد صادقی

ایران:
۱. مصطفـــــی ملکیــــــان در یکــــــی از آخریـــــــن سخنرانی‌هایی که امسال و در دانشــگاه زنجــــان (۱۰ اسفند) انجام داده، بـــه مفهــوم و معنـــای «ناسیونالیسم» پرداختـه و برداشت‌ها و تفسیرهایی از ناسیونالیسم را مطرح و نقد کرده که در پی آنچه در بحث‌ها، گفت‌وگوها و میزگردهای یکی دو سال گذشته بیان کرده، بسیار جای اندیشیدن دارد. شوربختانه تاکنون هرچه او درباره این موضوع بیان کرده، به جای اینکه با نقدها و پاسخ‌هایی مستدل مواجه شود (تا مسأله روشن‌تر شود) موجی از گفته‌ها و نوشته‌های هیجانی را همراه با اتهام‌هایی همچون ایران‌ستیزی و... در پی داشته است! رفتارهایی غیراخلاقی و واکنش‌هایی خشونت‌آمیز که نه مسأله‌ای را حل می‌کند و نه امکانی برای گفت‌وگو می‌گشاید و اینها گرفتاری‌های بزرگی در فضای فرهنگی و روشنفکری ایران است.
۲. ملکیان در سخنرانی خود، به معناهای مختلفی از ناسیونالیسم اشاره کرده و آنها را توضیح می‌دهد و به موضوع‌های بسیار مهمی هم می‌پردازد که یکی از آنها موضوع «آرزواندیشی» است. او با شناساندن مفهوم «وطن‌دوستی» و سپس، شناساندن مفهوم «وطن‌پرستی» به تفاوت‌هایی می‌پردازد که این دو مفهوم با هم دارند. به نظر او، برای نمونه وقتی کسی در ایران، یونان، یا هر کشور دیگری به دنیا می‌آید، به طور طبیعی وطن خود را دوست دارد و همان گونه که به طور طبیعی یک انسان، مادر خود را دوست دارد و این موضوع پذیرفته شده است، علاقه و عشق به وطن هم موضوعی پذیرفته شده است. همچنین می‌گوید که در این باره نمی‌توان ارزش‌داوری اخلاقی انجام داد زیرا عشق به مادر یا عشق به وطن در شمار امور ارادی و اختیاری قرار نمی‌گیرند (یعنی ما پس از محاسبه‌کردن و اندیشیدن تصمیم نمی‌گیریم که آنها را دوست داشته باشیم) و ما به طور غریزی و قبل از هر تأمل یا تفکری، مادر خود یا وطن خود را دوست داریم که البته این به لحاظ روانشناختی نشانه سالم‌بودن فرد است. اما گاهی معنای دومی از ناسیونالیسم برداشت می‌شود که به «وطن‌پرستی» تعبیر می‌شود. به نظر او، «وطن‌دوستی» یک احساس، عاطفه و هیجان است اما «وطن‌پرستی» یا «شوینیسم» یک رأی، عقیده و باور است که بر اساس شیوه‌ای از اندیشیدن (آرزواندیشی) همراه با مغالطه، شکل می‌گیرد. آرزواندیشی به این معنا است که فرد خوش دارد که «الف»، «ب» باشد، پس باور می‌کند که «الف»، «ب» است. بنابراین کسی که خوشحال می‌شود که «الف»، «ب» باشد و نتیجه می‌گیرد که «الف»، «ب» است، فردی آرزواندیش است. طبیعی است که هر فرد، مادر خود را از همه مادرهای جهان بیشتر دوست دارد اما اگر از این احساس نتیجه گرفته شود که هیچ مادری به اندازه مادر من، مهربان، زیبا، پارسا و... نیست و حکم داده شود که مادر من مهربان‌ترین، زیباترین، پارساترین و... مادر جهان است، این نشانه آرزواندیشی است. همچنین طبیعی است که هر فرد، وطن خود را دوست داشته باشد اما اگر از این احساس نیز نتیجه گرفته شود که وطن من و کشور من از همه کشورهای جهان برتر است و بگوییم که کشور من از هر کشوری در جهان برتر و درخشان‌تر است، احساس و عاطفه خود را به صورت باوری درآورده‌ایم و دچار آرزواندیشی هستیم. از دیدگاه ملکیان، نخستین مشکل در وطن‌پرستی آرزواندیشی است و می‌افزاید اگر به جای «استدلال»، پسند و خوشایند خود را مبنای یک باور قرار دهیم، این پرسش مطرح می‌شود که اگر یک ایرانی وطن‌پرست، یک یونانی وطن‌پرست و... کشور خود را بر اساس عشق و علاقه‌ای که به وطن خود دارد، برترین کشور جهان بپندارد و وطن‌پرستی مبنا قرار گیرد، هنگامی که درگیری و جدال رخ دهد چه استدلالی راهگشا خواهد بود و به مناقشه پایان خواهد داد؟ در غیابِ سخن مستدل، چنین نتیجه‌گیری‌هایی که برآمده از آرزواندیشی است چه وضعیتی را پدید خواهند آورد؟ و آیا ترویج چنین اندیشه‌ای به نفع بشریت است یا مرزبندی‌ها را محکم‌تر و درجه‌بندی شهروندان جهان را تقویت خواهد کرد؟

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST