ایران: به یک سال حبس محکوم شد، «زندانی بند هشت». با این همه زانوی غم بغل نکرد و با همان کاغذ و قلم و حداقل امکاناتی که در اختیار داشت، طرحها و کارتونهایی را از روزهایی که خودش، آن را توفیقی اجباری میداند خلق کرد. از همان طرحهای ابتدایی، شخصیت «حبس اندیش» متولد شد؛ ضد قهرمانی که خیلی زود جای خود را در تمام طرحها و کارتونهای آن روزهای «هادی حیدری» باز کرد. البته حیدری «حبس اندیش» را هم یک قربانی میداند، فردی که قربانی قفسی شده که بر تفکرات خویش کشیده و نمونهاش هم در گوشه و کنار جامعهمان دیده میشود. حیدری «زندانی بند هشت» بود و همین نام را هم برای کتابش برگزید تا روایتگری صادق از آن روزها باشد. کتابی که آن را سومین اثر خود قبل از ورود به چهل سالگیاش میداند. همین دی ماهی که گذشت بیست و دو سال از ورود این هنرمند فعال رسانه به عرصه کارتون و کاریکاتور سپری شد. فعالیتی که در هفده سالگی و با دعوت مجله گل آقا آغاز شد و منجر به فعالیت او در رسانههای بسیاری شد. آنچنان که امروز سابقه همکاری با مجلات و روزنامههای بسیاری را با عنوانهای مدیر هنری، سردبیری، معاون سردبیری و همچنین داوری جشنوارهها و جایزههای مختلف در کارنامه کاریاش ثبت شده است.
شما زمانی طرحها و کارتونهای این کتاب را کشیدید که شرایط مطلوبی نداشتید، با این تفاسیر این کار را برای تلطیف روحتان انجام دادید یا از ابتدا قصد انتشارشان را داشتید؟
زمانی که این کار را آغاز کردم آنقدر ایده در ذهن نداشتم که بر اساس آن حتی برنامهریزی خاصی مد نظر داشته باشم. آنگونه نبود که پیش خود بگویم بواسطه فلان تعداد سوژه مشخصی که در ذهن دارم انتشار کتاب، قدم بعدیام خواهد بود. ابتدا باید خودم را محک میزدم تا ببینم توان متمرکز شدن به روی موضوعی که حاصل آن شرایط بود را دارم یا نه! یکسری ایدهها را در ذهنم پروراندم و اتودهایی هم زدم که برخی از آنها را در این کتاب هم منتشر کردم. طرحهایی که بیپروا و بدون هیچ ترسی کشیدم که بهعقیده خودم بخش مهمی از حس آن روزهایم را میتوان در آنها یافت. بعد از مدتی هم شخصیتی که از آن با عنوان حبس اندیش یاد کردهام خلق شد، شخصیتی که تمام سر وی را یک قفس احاطه کرده که تا انتهای کتاب بارها به آن برخورد خواهید کرد.
بعد از کشیدن چند طرح به شخصیت کتابتان رسیدید؟
شاید بعد از پنج طرح؛ این شخصیت در ذهنم شکل گرفت و بواقع تبدیل به قهرمان این کتاب شد. البته بهتر است بگویم ضد قهرمان، ، اینکه چنین افرادی چگونه تکثیر میشوند و چطور برای خود لشکر و حتی هم نقش پیدا میکنند بحثی است که پرداختن به آن از اهمیت بسیاری برایم برخوردار بود.
پس به تصویر کشیدن حبس اندیشی و افراد مشابه وی دغدغهتان برای خلق این کتاب بود؟
شخصیت کتابم ضد قهرمانی است که از ابتدا قراری برای خلق او نداشتم اما او متولد شد و حتی به روند داستانی طرحها و کارتونهایم شکل داد. زمانی که شما شانس درک کردن شرایطی خاص را داشته باشید به طور قطع تصویر واقعیتری هم از آن ارائه میدهید. بالاخره این اتفاق در زندگیام رخ داده بود و دلم میخواست به طریقی فضایی را که ناخواسته گرفتار آن شده بودم برای دیگران به تصویر بکشم.
برای طرح پایانی کتاب هم پیام خاصی در نظر گرفتید؟
نمیدانم چقدر موفق شدم اما هدفم این بود که در طرح آخر هم به مخاطب این تلنگر را بزنم که در شهر ما آدمهایی هستند که به یکدیگر احترام میگذارند. آخرین طرح کتاب درست بعد از طرحی قرار گرفته که کاملاً قفس شکسته شده و به آزادی منتهی میشود. با این همه در آخرین تصویر باز به مخاطب تلنگر زده میشود که هنوز چنین آدمهای حبس اندیشی در جامعه هستند که باید حواسمان به آنها باشد.
نگران نبودید طرحی برای جلد «زندانی بند هشت» انتخاب کردید در مسیر کسب مجور نشر آن خللی ایجاد کند؟
مسأله اینجاست که خودم ارتباط بسیاری با این طرح گرفتم، به نظرم عصاره این کتاب در همین طرح جای گرفته است. هم رد پای آن حبس اندیش را دارد و هم آن امیدی که قرار است به مخاطب منتقل شود. این طرح میخواهد بگوید شاید چشمها و دهان این فرد بسته شده باشد اما سرانجام روزنهای باز شده و او حرفش را میزند. اگر نگاه کنید فریادی که سر داده به دور از هر گونه تشنجی و حتی آواز گونه است. روح کتاب که در پشت سوژههای تلخ آن پنهان شده روزنه امیدی را به مخاطب نشان میدهد که در این طرح دیده میشود. با خودم گفتم کتاب را برای مجوز میفرستم، اگر قرار به سانسور آن باشد تمام کتاب حذف شود وگرنه همه طرحهای آن را منتشر خواهم کرد.
با این حساب کسب مجوز نشر «زندانی بند هشتم» چقدر زمان برد؟
یک هفته تا در نهایت ۱۰ روز زمان طی شد تا تکلیف انتشار کتاب مشخص شد. به عقیده من برخوردهای اینچنینی با اهالی فرهنگ و هنر، نقطه عطفی برای وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و در ابعاد کلیتر، دولت یازدهم به شمار میآید. اینکه میگویم عملکرد دولت فعلی را بهتر میدانم بر اساس یکسری نشانههایی است که در حوزه کاریمان دیده میشود. فضای فعلی جامعه ایران گویای این است که تحملپذیری مردم قدری بیشتر شده اما همچنان به تمرین بیشتری احتیاج داریم. ما در کشوری زندگی میکنیم که در حال گام نهادن به مسیر دموکراسی هستیم اما هنوز تحمل نقدپذیری نداریم. برای دستیابی به شرایط مطلوب باید هزینههای لازم را پرداخت کنیم که من هم یکی از قربانیان همین تمرین کردنها بودم. از همین رو وقتی کتابهایی که شاید قدری اعتراض هم در آنها باشد مجوز میگیرند نشانه خوبی به شمار میآید. بالاخره تحمل نقدپذیری در برخی مسئولان بیشتر شده و از همین رو چند سالی است که تلاش میشود صداهای مختلف شنیده شود.
زمان چندانی به پایان دولت یازدهم باقی نمانده، این چهار سال برای اهالی هنر در حوزه کاری شما چگونه گذشت؟
به این سؤال نمیتوانم پاسخ چندان دقیقی بدهم چراکه در حرفه من تشکیلاتی وجود ندارد که بر مبنای آن بتوان گفت که در فلان زمان به کارتونیستها اجازه فعالیت دادهاند یا حتی مانع آنها شدهاند. البته درباره اینکه آثار کارتونیستها بسیار راحتتر از قبل منتشر میشود یا نه میتوان صحبت کرد. از سویی معتقدم که تحملپذیری مدیران و متولیان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت فعلی بسیار بیشتر از دولتهای قبلی شده است. با وجود این، اهالی فکر و هنر تنها با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی روبهرو نیستند، افراد و گروههای بسیاری به صورت موازی در این زمینه اعمال نظر میکنند. اگر قرار باشد تنها از دولت بگوییم، معتقدم دولت فعلی تلاش کرده تا فضای بهتری را برای اهالی فرهنگ و هنر ایجاد کند. اما دولت بهتنهایی نمیتواند شرایط را بهبود بخشد و باید بدانیم که یک دست به تنهایی قادر به حل همه مشکلات نیست. اما همین که فضا قدری بازتر شده هم حس خوبی به اهالی فرهنگ و هنر منتقل میکند. در دولت قبل، وزیر فرهنگ و ارشادی اسلامی که باید حامی کارتونیستی باشد که در دل روزنامهها کار میکند در زمره نخستین افرادی قرار گرفت که در برابر من و به جای مدعی العموم نشست و حتی مصاحبه کرد. وزیر ارشادی که باید پدرانه با افرادی که زیر چتر حمایت وی قرار دارند برخورد کند به گونهای دیگر رفتار کرد. من تلاش کردم بگویم که منظور من از آن کاریکاتور چیزی که برخی برداشت کرده بودند نبوده اما کسی حمایت نکرد. خوشبختانه در دولت یازدهم، در حوزه کاری خود من شرایط بهتر شده است؛ اما باز هم تأکید میکنم که دولت تنها یکی از ناظران بر عرصه فرهنگ و هنر است و نمیتوان به تنهایی انتظار حل همه مشکلات را از آن داشت.
در این فرصت از دولت فعلی چهانتظاری از متولیان فرهنگی دارید؟
انتظار من نه تنها از متولیان فعلی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، بلکه از متولیان بعدی هم این است که با هنرمندان با نگاه امنیتی برخورد نکنند. اهالی فکر و هنر، حنجره مردم هستند؛ در هر کشوری این افراد هستند که صدای مردم را به گوش مسئولان میرسانند. اگر این پل ارتباطی قطع شود آن وقت خلأ بزرگی حتی در مسیر اداره کشور ایجاد میشود. باید قدری مهربانانهتر به هنرمندان نگاه شود. نقد، طبیعت کار هنرمند است. کارتونیست که قرار نیست تعریف و تمجید کند. کارتونیست باید نقاط ضعف را پیدا کند و به صورت تلنگری در کارهایش نشان دهد تا متولیان جامعه آنها را اصلاح کنند. کارتونیست یک اصلاح گر است و نباید به صورت تخریب چی به او نگاه کرد.
حبس اندیشی که ضدقهرمان کتاب شماست، برای خودتان و در آن وقایع نمود خارجی دارد یا نمادی از یک تفکر است؟
حبس اندیش نمادی از یک تفکر است. کاراکتری که در این کتاب میبینید و نام وی را حبس اندیش گذاشتهام نشان از حضور تفکری دارد که رد پای آن در تمام طرحها دیده میشود. اغلب کارهای این کتاب به دو ماه آخر حبس من تعلق دارد، من نمیدانستم قرار است چه زمانی آزاد شوم و به همین خاطر وقتی گمان کردم آنقدر سوژه در ذهنم جای گرفته که بتوانم کار را آغاز کنم دست به کشیدن طرحها زدم.
با توجه به شرایط شما و امکان مهاجرت اما این کار را نکردید و دست به نشر این کتاب زدید، چرا؟ بحث همان امیدی در میان بود که از ابتدا مطرح شد؟
ما هنرمندان کشورمان را دوست داریم. امکان مهاجرت برایم فراهم بود اما من این کار را نکردم و نخواهم کرد چراکه معتقدم اگر میخواهیم آیندگان ما را به بیتفاوتی متهم نکنند نباید تنها به خودمان فکر کنیم. با انتشار این قبیل آثار میتوان به آنان ثابت کرد که عدهای همواره دلشان برای سرزمینشان میتپید؛ افرادی که در هر شرایطی ماندند و تلاش کردند تا در مسیر اصلاح جامعه، آن هم در حد توانشان گام بردارند.
ابتدای کتاب از زندانبان و برخی افرادی که شما را گرفتار آن شرایط کرده بودند تشکر کردهاید، این تشکر کنایهآمیز است؟
هریک از سطرهایی که در این کتاب میبینید بنابر دلایلی است. تشکری که شما از آن پرسیدید واقعاً تشکر است. به هر حال اگر این افراد نبودند من فرصتی برای تجربه آن شرایط و انتشار چنین کتابی پیدا نمیکردم. شما به شکل عادی هیچگاه قادر به تنفس در فضایی که طرحهای مذکور در آن خلق شدهاند نخواهید بود.
نکته قابل توجه دیگری که در شناسنامه کتاب به آن برخوردم تقسیمبندی تازهای در فیپای کتاب بود که در آن عنوان «زندانیان ایران» دیده میشود، این مسأله را میتوان در نتیجه نگاه تازه متولیان دانست؟
اتفاقاً این دستهبندی آنقدر برای خود من و ناشر جالب بود که ناشر تصمیم گرفت عنوان «زندانیان ایران» را با رنگ قرمز منتشر کند تا در شناسنامه کتاب مشخصتر باشد. جالب است که در کشور ما و کتابخانه ملی که فیپا را صادر میکند چنین دستهبندی خاصی درنظر گرفته شده است.
از چنین نگاهی میتوان اینگونه برداشت کرد که تحملپذیری متولیان قدری بیشتری شده یا حداقل در مسیر تمرینکردن آن گام نهادهاند؟
بله همین طور است و حداقل میتوان به آن امیدوار بود. تلاش خود من در تمام سالهای فعالیت حرفهایام این بوده که نشان بدهم افرادی هستند که حضورشان میتواند به تمرین نقدپذیری کمک کند. در خاطرم هست که سال ۸۲ برای نخستین بار، بعد از پیروزی انقلاب، کاریکاتور یک روحانی که رئیس دولت اصلاحات بود را کشیدم. اتفاقاً کاریکاتور مذکور را در مراسمی رسمی در تالار حافظیه سعدآباد به ایشان دادم. همین افراد هر چند انگشت شمار هستند اما به ایجاد فضای نقدپذیری کمک میکنند.