جامعهی فردا: در روزگار معاصر شاعری مانند «احمد شاملو» را نمیتوان سراغ گرفت که اینگونه قبول عام پیدا کرده و تأثیرگذار بوده باشد. او شاعر بزرگی است و البته یک «شاعرِ جهانی» هم هست. برخلاف مهدی اخوانثالث که از زبانهای بیگانه تنها به عربی تسلط داشت و چون قرآن را خوب میدانست، مقالهای بهنام «آیات موزونافتاده قرآن» نوشت که در یادنامه علامه امینی منتشر شد اما شاملو، بر انگلیسی و فرانسوی اِشراف داشت و از این دو درگاه، با شعر جهان ارتباط داشت؛ آن فضاها را گرفت، در زبان فارسی پروراند و خوب درآورد و محصول، قابلتوجه و تأمل شد. حتی میگفتند تحت تأثیر «ولادیمیر مایاکوفسکی» است که خودش انکار میکرد اما چون روسی نمیدانست، بهنظر میرسد که حتماً از ترجمههای فرانسوی نوشتههای او استفاده میکرد. شاملو با ادبیات غرب آشنا بود. ویژگیای که در آن سالها، در کمتر شاعری میتوان در این سطح وسیع یافت. او، نهتنها شعر خود، که شعر دیگران را هم خوب و شنیدنی میخواند. البته او مدیون صدایش هم بود که تأثیرگذار بود. هنوز هم خوانشهای او از اشعار حافظ، خیام و مولانا، مثالزدنی است. شاملو، ظرایف و دقایقِ ادبی را میدانست و بهمعنای واقعی کلمه «شاعر» بود. حتی با نثر کهن ادبیات فارسی بهویژه تاریخ بیهقی آشنا بود. در عرصه شعر کلاسیک هم اعتقاد داشت، مولانا در مثنوی، حرف خود را مصراع اول میزند و مصراع دوم، تنها برای مهیا شدن قافیه است. طبیعی است که نمیتوان گفت همه شعرهای خوب است اما شعرهای خوب زیادی هم در کارهایش میتوان یافت؛ مانند «ابراهیم در آتش» که تعابیر بینظیری دارد. همانطور که حافظ هم، غزل متوسط کم ندارد. با این حال، نمیتوان بر عبارات تند و تیزش علیه فردوسی و شاهنامه طی یک سخنرانی در دانشگاه برکلی آمریکا چشم پوشید، هرچند بعدها خودِ او، تلویحاً به اشتباه بودن آن گفته اعتراف کرد اما کاش هیچگاه نمیگفت. با این اوصاف، اما شاملو در سپهرِ ادبی ایران، جایگاه و پایگاهی دارد که خدشهناپذیر است.