ایران: برای نخستینبار در سال ۲۰۱۴ رویکرد جهان سینما نسبت به «فلسفه
فیلم» در کنفرانس «فیلم - فلسفه» دانشگاه گلاسکو بیان شد. هدف این کنفرانس گسترش گفتمان
فیلم و فلسفه، از جنبه جهان سینماها و جهان فلسفهها، بود.از اوایل دهه ۱۹۹۰، «مطالعات فیلم» دچار تحولاتی شد و
دانش «فیلم- فلسفه» جای «تئوری فیلم» دهه ۱۹۷۰ و ۸۰
را گرفت. مفهوم دقیق عبارت «فیلم - فلسفه» معمولاً به این بستگی دارد که مخاطب شما
چه کسی است. در تعریفی گسترده و عمومی میتوان اینچنین گفت که در این چارچوب،
چگونگی فلسفهپردازی فیلمها مورد بررسی قرار میگیرد.
اهمیت رشته «فیلم - فلسفه»، برای همه شناخته شده نیست.
این در حالی است که شواهد ثابت کرده است که رویکرد «فیلم - فلسفه» طرفداران زیادی
در جهان دارد. آماری که از وب سایت
deleuzecinema.com منتشر شد، نشان میدهد که 10 هزار
کاربر اینترنت از بیش از ۱۰۰
کشور جهان «ایدههای دلوز و سینما» را برای ۱۶هزار بار مطالعه کردند (که ۶درصد از این بازدیدها خارج از
بریتانیا و امریکا بود). به عبارت دیگر، این وب سایت در پنج سال گذشته ماهانه ۵ هزار بازدید دارد. بررسی مقالات حوزه
«فیلم - فلسفه» نشان میدهد که دو موضوع بیش
از هر چیزی مورد بررسی قرار گرفتهاند؛ نخست، معرفی فلاسفه جهان که در «مطالعات
فیلم» تا حدی ناشناختهاند. دوم، مطالعه روشهای جدید برای درک جهان سینماها با
استفاده از نگرشهای فلسفی کمتر شناخته شده است.
نکته قابلتوجه این است که «مطالعات فیلم» فراتر از آثار
فلسفی اروپا پیشرفت کرده است. برای مثال، در سال ۲۰۱۵، حمید دباشی، استاد ایرانی ادبیات
تطبیقی و مطالعات ایرانی دانشگاه کلمبیا، در کتاب «آیا غیر
اروپاییها نیز میتوانند فکر کنند؟» مناظراتی را با دانشمندانی مانند والتر
میگنولو، استاد زبانشناس دانشگاه دوک و از طرفی، اسلاوی ژیژک، فیلسوف و استاد
دانشگاه لیوبلیانا، آغاز کرد.
دباشی در این سلسله گفتوگوها از کانت، نه به خاطر
اومانیست بودن، بلکه بهدلیل اروپامحور بودن او انتقاد میکند. وی معتقد است کانت
نیز مانند دیگر فیلسوفان اروپایی با قدرت قائل شدن برای اروپا در فکر کردن،
توانایی تفکر منتقدانه و خلاقانه را از مردم دیگر کشورها سلب کردهاند. به عبارتی،
فلسفه اروپایی فقط فیلسوفان اروپایی را قادر به تفکر میداند. دباشی در کتاب خود
تأکید میکند که خارج از اروپا بدنه بزرگی از آثار جدید در حال رشد است و متفکران
در تلاشند تا جهان را از لحاظ فلسفی به روش دیگری درک کنند. لارا یو. مارکس، استاد
مطالعات سینمای دانشگاه دنا وسک، در مقدمه مقاله خود، فیلسوف ایرانی قرن ۱۶ و ۱۷
میلادی، ملاصدرا را معرفی میکند. او نشان میدهد که چگونه ملاصدرا ایده قلمروی
تخیلی را (همانطور که در یکی از سه سرزمین عقلانی، خیالی و مفهومی او آمده است) بهعنوان
جایگزین تفکر دوگانه در روند آنتولوژی متفکران غربی ارائه میدهد. از بُعد سینما،
فلسفه شرقی- اسلامی روش جدیدی را برای تفکر درباره «سیاست جمعی» ارائه میدهد. به
علاوه، جانان بالان، استاد سینمای دانشگاه شهیر ترکیه، در مقالهای آثار سعید
نورسی، متفکر اسلامی قرن ۱۹
و ۲۰ میلادی، را بررسی میکند. او چنین
استدلال میآورد که دیدگاه نورسی نسبت به سینما، راه دسترسی به عالم مقدس را نشان
میدهد. آنچه تاکنون در دنیای سینماها
مورد تأکید قرار گرفته است، نیاز به برقراری تعادل بین درک و ارتباط با بافت تولید
فیلم (صنعتی، فرهنگی، تاریخی و انتقادی) همراه با مشارکت با جهانی وسیعتر است که
این فیلمها در آن تولید و به بازار ارائه میشود.