مرورنویس کیست؟ آیا لزوماً تحصیل کردهی ادبیات، کتابداری یا رشتهای خاص است؟ مرور کتاب خوب چه ویژگیهایی دارد؟ آیا مرور کتاب بایستی با دیدگاه انتقادی نگاشته شود؟ آیا وظیفهی مرورنویس بازاریابی برای محصول، بدون توجه به امانت در «نظر» است؟ آیا مرورنویس صرفاً باید به ساختار کتاب بپردازد یا ملزم به پیاده کردن نظریهای ادبی روی متن است؟ توقع این است که پیرنگ را برجسته و مخاطب را از این طریق جذب کند؟ آیا مرورها برای کسب و کار منِ کتابدار یا کتابفروش مؤثر واقع خواهند شد؟ اینها سؤالاتیاند که برای هر کسی که نخستین بار به مرورنویسی دعوت میشود یا تصمیم میگیرد وارد جرگهی مرورنویسان شود یا برای کتابداران و کتابفروشان مطرح است. روششناسیهای گوناگونی در سطح جهانی برای مرورنویسی تدوین شده است، مثلاً آپا (APA) شیوةنامه کوچکی تهیه کرده و در آن با بیان کمینه ویژگیهای ضروری ساختاری و مضمونی به مرورنویس کتاب دستورالعمل روشنی ارائه میکند. مسلماً برخی از کتابخانههای محلی ما هم شیوهنامههایی برای یکدستی مرورهایشان تدوین کرده یا به صورت تجربی به قواعدی ملزم شدهاند. هوپر در کتاب کمحجم، روان و سادهیاب «چگونه مرور کتاب بنویسیم؟: مرورنویسی برای مشاوره خوانندگان» با تکیه بر سابقهی کاری بیش از سی و خوردهای سالهاش در مرورنویسی برای بوکلیست، سلسله مباحث اساسیای را در مورد ماهیت مرورنویس و مرورنویسی طرح کرده و اصول تجربی کارآمدی را برمیشمرد که به مرور دریافته است. اینگونه به برخی از سؤالات آغازین این متن پاسخ داده است.
تجارب به خوبی بیان شدهی هوپر در مرورنویسی و مرورخوانی به مرورنویس امروزی کمک میکند مسیرش را بازشناسد و به تجارب محلی خودش (به هر حال اینجا با سازوکار نشر ایران-با همهی پستی و بلندیهایش- سروکار دارد) سر و صورتی ببخشد. در متن پیش رو، خلاصهای از محتوای این کتاب را مرور میکنم.
کتاب با لوحهای جنجالی به نقل از استیو هلی آغاز میشود: «مرورنویسان کتاب نفرتانگیزترین و مشمئزکنندهترین گونة خوکهایی هستند که پوزه روی سیارة زمین مالیدهاند، مخلوقاتی غرغرو و تهوعآور که با تکه پاره کردن کارهای دیگران شهوت تندخویی خود را ارضا میکنند.» شگفتی کج خلقی متن زاویهدار لوحه تا پایان کتاب در ذهن خواننده باقی میماند، اما هوپر هیچگاه به آن باز نمیگردد. او راه بهتری در پیش گرفته، با متانت و فروتنی مرورنویس را در جایگاه خودش توصیف کرده و حدود و ثغورش را مشخص میکند. در پیشگفتار کتاب با اذعان به پیشینه تحصیلی و موقعیت شغلی خودش، ماهیت میانرشتهای مرورنویسی را برای خواننده روشن میکند. سپس به سازوکار اقتصادی مرورنویسی میپردازد و اهمیت مرورنویس را در قوت بخشیدن به بازار کتاب بیان میکند. این بخش احتمالاً برای کتابخانهها و کتابفروشان بسیار جذاب باشد، اما موضوعات مربوط به آنها به همین جا هم ختم نمیشود.
تفاوت میان مرور و نقد چیزی است که اغلب مرورنویسان را در بدو امر گیج میکند. از اینرو، هوپر فصل دوم را با برجستهکردن تفاوتهای میان همین دو شروع میکند: مرور و نقد. تفاوتهایی مثل اینکه نقد دربارهی مسئلهای مشخص و از زاویهدیدی محدودتر است؛ نگاهی سنجیده و متمرکز بر کتاب یا مورد غیرچاپی است که شاید سالها از چاپش گذشته باشد؛ و در نهایت مخاطبانش محققان یا خوانندگان بسیار جدیاند، در حالی که مرور کلی و فراگیر، متوجه ارزیابی تازههای بازار کتاب و متوجه مخاطبانی گستردهتر است.
نسبت زمان نگارش و انتشار مرور با زمان انتشار کتاب ]یا پخش مورد غیرچاپی[، در دنیای مرورها تقسیمبندی دیگری را رقم میزند: مرورهای پیش از چاپ و مرورهای همزمان یا پس از چاپ. فصل سوم کتاب به تفاوت ماهوی میان این دو مرور با توجه به هدف و مخاطبانشان میپردازد. اگر مرورهای پس از چاپ مخاطبان بالقوهی کتاب مورد بررسی را در نظر آوردهاند، مرورهای پیش از چاپ لزوماً کسانی نیستند که کتابها را میخوانند در عوض کسانی مدنظرند که آن را برای کتابفروشی یا کتابخانهشان میخرند. در اینجا، طبقهبندیها متوقف شده و بحث اساسی؛ یعنی محتوای مرور گشوده میشود. در دو خط اول فصل چهارم مشخص میشود که هر مروری موظف است به دو سؤال «کتاب در مورد چیست» و « کتاب تا چه حد خوبست» پاسخ دهد، گرچه هر پاسخی همواره یک نظر است! باقی فصل به بحث پیرامون حجمی که هر یک از دو سؤال باید به خود اختصاص دهند؛ راهنماییهایی برای برآورد کتابهای داستانی و غیرداستانی؛ و مرورهای نمونه اختصاص یافته است. اگر در کتابهای غیرداستانی کیفیت و شیوهی انتقال پیام یا مضمامین مورد نظر نویسنده بررسی میشود، در کتابهای داستانی قضیه پیچیدهتر شده، بیشتر با سلیقه و نظر شخصی در هم میتند و آگاهی از حدود سلیقه و قواعد پایهای مثل زمینه، سبک، شخصیتپردازی و امثالهم اهمیت بیشتری مییابد. از چالشهای شاید دور از ذهن، اما حتماً تأثیرگذار بیان شده در این کتاب بحث نقدشدنی بودن یا نبودن کتابی برای نداشتن شخصیت دوستداشتنی است. طرح بحثهایی به این ریزی نشان میدهد که مرورنویس تا چه حد باید در کار خودش کنترل و خودداری از جانبداری و سلیقهی شخصی را سرلوحه قرار دهد. این شاید زیباترین دوگانهی مرورنویسی باشد، در حالی که تأکید بر حفظ صدای شخص در اکثر شیوهنامههای مرورنویسی بر کتاب وجود دارد، مرزی نانوشته برای آن قائلیم که شاید به مرور و با تلاش برای حفظ بیطرفی به خوبی دریافته شود. حفط بیطرفی در مرورنویسی تا جایی مهم است که هوپر به مرورنویسی که به سبکی بیش از اندازه حساس یا در مضمونی ویژه به شدت آسیبپذیر و حساس است توصیه میکند از مرورنویسی در این موارد خاص صرف نظر کند.
در فصلهای پنج و شش به ویژگیهای مرور و مرورنویس خوب پرداخته شده است. ویژگیهایی مثل بیطرفی، دست و دل بازی، اجتناب از تحقیر و تمسخر، اجتناب از سخنرانی، گزافنویسی، قیاس مع الفارق (همان مقایسهی سیب و پرتقال) و تا حد امکان ننوشتن نقد منفی. در نهایت در فصل هفتم توصیههایی برای برگرازی کارگاه مرورنویسی ارائه شده است. اما فصل هشتم، به مبحثی ]کاملاً[ بیسابقه در جامعة ما پرداخته است: مرورنویسی بر کتاب گویا!
مشخصاً وجه تمایز میان مرور کتاب و مرور کتاب گویا، گوینده است. بنابراین، نویسندهی همکار هوپر در این بخش بیان میکند که مرورنویس کتاب گویا میکوشد چیزی در مورد نقش گوینده در تجربهی مخاطب از کتاب بیان کند. هوپر بیان میکند که به نظر میرسد تمرکز بر میزان کشش کتاب گویا میتواند به مرورنویس کمک کند. مؤلفههایی مثل زبان و سبک، لحن و حال و هوا، ضرباهنگ و امثالهم به منزلة مواردی برای تمرکز مرورنویس کتاب گویا در این بخش معرفی شدهاند.
گرچه هوپر در اینجا مجموعهی نسبتاً خوبی از مرورهای خوب را گردهم آورده و با معرفی برخی مرورنویسان مورد تأیید خودش منابع بیشتری نیز در اختیار خواننده میگذارد، در نهایت، چنانکه شعار اصلی او در بخش پیشگفتار نیز هست، «در مرور نویسی همه چیز یعنی تجربه، تجربه، تجربه» بنابراین، خوبست دست به کار شوید، خوب بخوانید (کتاب و مرورهای دیگران را) و خوب بنویسید (مسلماً مرور) تا آرامآرام سبک و لحن مرور خودتان را بدست آورید.
هوپر، برد. بترجمهی علیرضا شفیعی نسب، چگونه مرور کتاب بنویسیم: مرورنویسی برای مشاورهی خوانندگان، ترجمان علوم انسانی: تهران ۱۳۹۶.