مایکل ریفاتر نیز چون فرمالیستها و ساختارگرایان معتقد به استخراج سازههای یک متن بودهاست، در واقع دریافت اجزایی که اثر با آن ساختهشده و برقراری ارتباط بین این اجزا که در نهایت دلالتی را نشان میدهد که بازگوکنندهی خاستگاه اثر است. اعتقادشان بر این است که ارزش یک اثر درون خود اثر نهفته است و به کشف نیت یا هدف مؤلف علاقهمند نیستند، اصولشان پس زدن لایههای سطحی و رسیدن به آن عنصر ثابت است. اساساً حدس و گمان دربارهی افکار شخصیِ شاعر را کاری بیهوده میدانند؛ چرا که با وجود شاعر غایب یا باید به عوامل بیرونی متن متوسل شد یا جزئیات زندگینامهای شاعر را بررسی کرد که هر دو تنها باعث دوری از متن میشود.
صرفاً هر شعری نمیتواند حاوی پیام اخلاقی باشد، درواقع لزومی هم ندارد و برای شناخت شعر باید واکنش خواننده رادر نظر گرفت. ریفاتر دو عنصر متن و مخاطب را برای معرفت شعر کافی میداند. با باز نمودن فرایندها و نظم و ترتیب نشانگانی میتوان ثابت کرد که شعر براساس چه چیزهایی شکل گرفتهاست.
خوانش شعر با رویکرد عینی باعث گرهخوردگی در معنای آن میشود و این اتفاق دقیقاً در جایی میافتد که با عناصز و عباراتی که معنای ظاهریشان با کاربردشان در شعر متفاوت است، مواجه میشویم. بررسی مفاهیم شعر با فرایندهای واقعی معنای واقعی شعر را به بنبست میکشاند.
در مسیر خوانش شعر «Insomnia III» که از دفتر Insomnia از مجموعهشعر مکاشفه در تهران است با عناصر دستورگریز روبرو میشویم، با خوانش شعر از انتها به ابتدا موفق به کشف دو منظومهی توصیفی میشویم. «ماه آواره»، «چراغهای سرسام» و «خوابهای جنون» تداعیکنندهی جنون و بیقراری است. «خوابیدن میان سیمها و کنار گنجشکها بر روی تختخوابهایی ساختهشده از تیر چراغ برق» تداعیکنندهی اصلی غیرمعمول و نامتعارف است که رسانندهی امری ناهنجار است و تا به امروزه روزِ زندگی بشر عرف نبودهاست در این دو منظومه با نوعی ویرانی نظم باستانی ذهن روبرو هستیم:
خوابهای پریشانی/ به بالای دیوار میرسند/ و پنجرههای بسته/ از فریاد شبانه میشکند/ تختِخوابهای این اتاق را/ از تیرهای برق ساختهاند/ و تو در بالای خیابان/ میان سیمها و گنجشکها میخوابی/ بیقرار از کلاغها/ که به شانهات نشستهاند/ و پر بر صورتت میسایند (صفائیتبار، ۱۳۹۷: ۱۰۱تا۱۰۲)
گاهی سوررئالیسم زبان بیان تشنجات و آشفتگیهای دنیای معاصر است. نوعی دعوت به عصیان و فریاد اعتراضی بر ناهماهنگی تمدن جدید. قرار دادن اشیائی نامتجانس در فضایی پر از ابهام ترکیبات و تصورات نامتجانس و غیرمعقول میسازد که از ناخودآگاه سرچشمه میگیرد.
بر هم زدن همین نظم باستانیِ ذهن و تصویر فعالیت ناخودآگاه را چه کسی بهتر از آندره برتون میتواند شرح دهد: «به رغم میل خودمان آمادهی آن نبودیم که بخش عمدهای از ذهنمان را وقف فعالیتهای عقلایی و منضبط بکنیم. علاقهی ما به ماجراجویی در هر قلمروی به هیچوجه فروکش نکردهبود منظورم ماجراجویی در زبان، و همچنین در خیابان و در رؤیاست. ما مهار از جستوجویی بیوقفه برداشتهبودیم: هدف این جستوجو پرده برداشتن از چیزی بود که پشت ظاهر نهفتهبود.» (کوثری، ۱۳۹۶: ۱۳۵)
در شعر «مسیحِ مصروع» از دفتر جهرالابدان منظومهای از قمرهای «مسیح آویزان از پرده»، «خونی که دُم ستارهی دنبالهدار است»، «گنجشکهای دنداندار» و «حنجرهی سوراخ که آواز میخواند» وجود دارد که باز موضوعی غیرمتعارف را به خواننده القا میکند و میتواند ناشی از عدم هماهنگی باشد. «آسمانخراش» و «تیر برق» مظاهری انسانی و مدرن هستند و «پیامبر» و «مسیح» و «قدسی» مظاهری مقدس و باستانی که گواه بر هم خوردن نظمی تاریخی است،. بشر زیسته در عناصر مدرنیته، مدرن شده یا هنوز پیوند خود را با مظاهر سنت حفظ کرده و در این میان در پی رها کردن کدام و پیوستن به کجاست؟
تبخوابِ مسیح/ آشفته از جنگلِ تکرار/ با بوی گوگرد/ بالای تیرهای برق/ و گنجشکهای دنداندار/ بر بام آسمانخراش/ مسیح/ ـ آویزان از پردههای خانه ـ/ بر شمعدانیها کنار میرود (صفائیتبار، ۱۳۹۷: ۱۰۹)
سوررئالیستها در شکستن چارچوب عقلگرایی یا انکار مطلق سلطهی قوانین اخلاقی یا تلاش در راه آزادسازی انسان به کمک شعر، رؤیا یا شگفتی یا تمایل به تبلیغ ارزشهای جدید استوار و برقرار بودند: «این دعوی که خرد جوهر آدمی است، دیگر به معنای شقه کردن آدم است و سنت کلاسیک هیچگاه از این کار کوتاهی نکرده. سنت کلاسیک خطی مشخص کشیده میان آنچه در انسان عقلانی است و براساس همین یک دلیل واقعاً انسانی شمرده میشود و آنچه عقلانی نیست (غرایز و احساسات) و به همین دلیل دور از شآن آدمی به حساب آمده.» (کوثری، ۱۳۹۶: ۱۰۸تا۱۰۹) و اینگونه بوده که برتون تأکید دارد سوررئالیسم سهم عمدهای در شکلگیری حساسیت مدرن ما داشتهاست. درست است که سالها ازظهور سوررئالیسم گذشته اما چیزی از کژاندیشیهای جمعی و فقر معنوی بشر کم نشدهاست. بشر همچنان با تضادها و ناهمگونیها دست به گریبان است.
سوررئالیستها اعتقاد دارند ظرفیت بسیاری برای بیان عشق دارند و آنچه با حدت و شدت محکوم کردهاند دقیقاً چیزهایی بودکه به عشق لطمه میزده. (کوثری، ۱۳۹۶: ۱۱۳)
در شعر «شطرنج» از دفتر جهرالابدان در مجموعهی «نفسهای منحنی»، «دریاچه»، «آتشفشان بلعیدهشده» و «خانههای بازی» عنصر رمانتیکگونهی شوریدگی در ورای واژگان میدرخشد:
گذشته از نفسهای منحنی/ در انتهای دریاچه/ آتشفشان بلعیده شد/ و خانههای بازی/ از خطوطِ هندسی بیرون زدند/ تا در رقصی میانِ رؤیا/ تختِخوابِ ما/ به بالای شهر رسید (صفائیتبار، ۱۳۹۷: ۱۲۷تا۱۲۸)
«نیما معتقد است که شعر «بیان» روح و قلب شاعر است و باید چیزی از شخصیت متعالی شاعر را در خود داشتهباشد. در نظریهی رمانتیک نیما اولاً شاعر باید ذاتاً شاعر باشد و در ثانی بتواند با تکیه بر بینش خلاق خود و با طرد سنتهای ادبی این ذات شاعرانه را «آشکار» و «بیان» کند. چنین هنرمندی، هرچند نمیتواند همچون کاهنان باستانی یکسره منتظر الهههای الهام بماند، ولی همچون هنرمند نئوکلاسیک در خلقتگری خود متکی بر آگاهی، سنجیدگی و اختیار تام هم نیست. (جعفری، ۱۳۸۶: ۲۲۴)
رمانتیکها توانستند تصویر تازهای از هنرمند ارائه کنند، در واقع تصویر نویی از هنرمند خلاق در برابر هنرمند کلاسیک. در نظریهی رمانتیک نیما سرشاری طبع در مقابل احساسات سطحی، تخیل، طرز بیان ادبی و نگرش به شعر عمیقتر و هنریتر است و تغییر محتوایی وسیع صورت گرفتهاست. (جعفری، ۱۳۸۶: ۲۲۶)
در تلقی نیما «شاعر کسی نیست که فقط بیانات روان و دلچسب دارد. یا افکار اجتماعی و اخلاقی را خوب بیان میکند یا در علمالروح و علمالتربیه و سایر فلسفههای مختلف مشاهداتی از خودش داشتهباشد...» تصویر مطلوب شاعر از نظر نیما تصویری کاملاً رمانتیک است. (جعفری، ۱۳۸۶: ۲۲۰)
مجموعهشعر «مکاشفه در تهران» شامل سه دفتر «مکاشفه در تهران»، «لیلهالیلی»، «Insomnia» و «جهرالابدان» است. شعرها براساس نشانهپردازی شکل گرفته تا به واسطهی آن بتوان به لایههای عمیقتری از معنا رسید. درک و دریافت شعرها با مطالعهی عینی نتیجهای در پی ندارد. در این مجموعه با انبوه کاربردهای نامتعارف زبانی روبهرو میشویم که از بازنمایی شعر به صورت یک رویداد واقعی جلوگیری میکند. هر مخاطبی با توجه به ادبیت ذهن خود، با دقت در جزئیات و بررسی نشانهها میتواند به دلالت شعر پی ببرد.
با توجه به فضای غالب سوررئالِ کتاب، توجه ویژهای به رؤیا و فعالیتهای خودبهخودی ذهن شده و از درون خود مسائلی حلناشده را بازمیتاباند که از ناخوداگاه سرچشمه میگیرد. شعرها کلیتی یکپارچه دارد و در خدمت عطف توجه خواننده به خاستگاه شعرها است.
کتاب را نشر «دامون» در۵۰۰ نسخه در پاییز۹۷ منتشر کردهاست.
منابع
برکت، بهزاد و طیبه افتخاری، «نشانهشناسی شعر: کاربست نظریهی مایکل ریفاتر بر شعر «ای مرز پر گهر» فروغ فرخزاد»، فصلنامهی پژوهشهای زبان و ادبیات تطبیقی، دورهی۱، ش۴، زمستان ۱۳۸۹، ص۱۰۹تا ۱۳۰
جعفری، مسعود (۱۳۸۶) سیر رمانتیسم در ایران: از مشروطه تا نیما، تهران، مرکز
سرگذشت سوررئالیسم: گفتوگو باآندره برتون (۱۳۹۶) ترجمهی عبدالله کوثری، چ۶، تهران، نی
صفائیتبار، حامد (۱۳۹۷) مکاشفه در تهران، تهران، دامون
Wikipedia