ایران: روزی نیست که در صفحه نخست روزنامهها یا در صدر اخبار
رسانهها بحث از شایعه و اخبار جعلی و تکذیب آنها نشود. اما در برخی از برههها
شاهد هستیم که «اخبار فیک» شدت و حدت بیشتری مییابد؛ چنانکه تشخیص خبر درست
از شایعه حتی برای اهالی رسانه و کارگزاران خبری هم دشوار میشود. تأملی جامعهشناختی
بر پدیده شایعهپردازی در یک جامعه، شاید بر ما آشکار کند که قطار شایعه معمولاً
در چه جوامعی و در چه موقعیتهایی سرعت بیشتری میگیرد؟
شایعه و شایعهپراکنی تقریباً در تمامی جوامع وجود دارد
و نمیتوان آن را خاص برخی جوامع دانست. اما میتوان گفت که در برخی جوامع شایعه
بیشتر از سایر جوامع رواج دارد و این موضوع بستگی تام و تمام به شرایط «روانی»، «اجتماعی»، «سیاسی» و «فرهنگی» آن جوامع دارد.
درباره وقوع شایعه در جامعه ایران البته هنوز پژوهشهای
دقیق و علمی صورت نگرفته است و هرگونه اظهارنظر در این زمینه صرفاً در حد برخی پیش
فرضها و محصول برخی تأملات مربوط به هر رشته علمی بوده و برای اظهارنظر دقیقتر
ضرورت دارد تا پژوهشهای جدیتری صورت گیرد.
نکته مهم دیگر در این زمینه این است که برخلاف تصور
معمول و رایجی که وجود دارد شایعه را فقط افراد نمیسازند بلکه در موارد زیادی
مشاهده شده است که برخی گروهها، سازمانها، نهادها، بنگاههای اقتصادی و حتی دولتها
با اهداف خاصی اقدام به شایعه پراکنی میکنند.
اما در ارتباط با اینکه چرا در جامعه ایران شایعه تا این
حد رواج دارد و دست بر قضا مورد توجه هم قرار میگیرد حقیقتاً محل تأمل و تعمق جدی
است. باید بررسی و واکاوی نمود که مشکل در کجاست که تا این حد و اندازه شایعههای
گوناگون در جامعه رواج مییابد و میلیونها نفر را درگیر میکند و ذهن و روان
آدمیان را مورد تاخت و تاز قرار میدهد و صد البته عواقب بسیار جبرانناپذیری را
هم بههمراه دارد. در این نوشته کوتاه و موجز اگرچه نمیتوان تمامی ابعاد و زوایای
پیدا و پنهان این موضوع مهم را مورد واکاوی قرار داد، اما برخی دلایل بروز و رواج
شایعه در جامعه را میتوان بهصورت فهرستوار به شرح زیر تأمل نمود:
سنخ روانی ایرانیان؛ که عموماً عادت به
بزرگنمایی برخی مسائل داشته و بر همین اساس بهطور خودکار برخی شایعهها را رواج
میدهند. ایرانیان عموماً دارای «روحیه دیونوسوسی» که محصول شادی، سرمستی، شور و هیجانات
است بوده و در طول تاریخ نیز این روحیه را کم و بیش به نمایش گذاشتهاند. چنین
روحیهای تا حدود زیادی از نظم و ترتیب و از عقلانیت دوری میجوید و هر مطلبی را
بدون تأمل و تعمق میپذیرد و کمتر آن را به محک خرد و عقل میسنجد. اینگونه است که
بارها و بارها مشاهده میشود که کسی مطلب بیپایه و اساسی را میگوید و بقیه هم بدون
تأمل و تفکر آن را سریعاً میپذیرند و صد البته به دیگران هم منتقل میکنند و
اینگونه است که برخی مطالب نادرست و غلط در جامعه شیوع پیدا میکند.
شرایط تاریخی؛ کشور ایران به دلایل تاریخی چون حملات و
یورشهای گستردهای که به خود دیده است و همچنین بهدلیل اینکه در تاریخ گذشته
خویش در ذیل حکومتهای دیکتاتوری و استبدادی بوده است لذا پنهان بودن بسیاری از امور
در چنین حکومتهایی مستعد شایعهسازی و شایعهپراکنی بوده است و بهگونهای مشکل
فرهنگی و تاریخی همچنان در جامعه رواج دارد.
التیامبخشی به دردها و رنجها؛ رواج شایعه در جامعه
ایران نوعی التیامبخشی در زمینه درد و رنجها و مشکلات است؛ چرا که عموماً نهادها
و سازمانهایی برای پاسخگویی به انبوه مشکلات و مسائل وجود ندارد و حقیقتاً اگر
پاسخگویی منطقی در این زمینه وجود داشته باشد به احتمال زیاد برخی از این شایعهها
خودبهخود برطرف شده و زمینه بروز و ظهور نخواهند یافت.
انگیزههای شخصی، گروهی و جناحی؛ در بسیاری از مواقع بنا
به برخی اقتضائات افراد، گروهها و جناحها برای حذف و شکست رقبا دست به شایعهسازی
میزنند تا از این طریق بتوانند حریف را از میدان رقابت بیرون کنند و از این طریق
به اهداف خاصشان دست یابند.
حضور فرهنگ شفاهی در جامعه ایران؛ در جامعه ایران افراد
عموماً گرفتار فرهنگ شفاهی هستند و کمتر بهدنبال ایجاد فرهنگ مکتوب میروند و
اساساً فرهنگ شفاهی بر فرهنگ مکتوب غلبه دارد. به این معنا که ایرانیان عموماً
مباحث شفاهی را بر مطالعه و تأمل و تحقیق ترجیح میدهند و چنین فرهنگی بسیار زمینه
را برای بروز و ظهور فرهنگ شایعه تقویت میکند.
عدم شفافیت و پاسخگویی نهادها و سازمانهای دولتی؛ در
کشور ایران نهادها و سازمانهای دولتی و حتی غیردولتی کمتر خود را موظف به پاسخگویی
شفاف و منطقی میدانند و با این کار، زمینه را برای بروز انواع و اقسام شایعات
فراهم میسازند. به عبارت دیگر، پنهانکاری نهادها و سازمانها یکی از مهمترین
دلایل بروز و ظهور شایعه در دنیای امروز است.