اعتماد: سعدی
فنیترین شاعر و نویسنده فارسی زبان است؛ استادی و مهارت در فن بیان یا بلاغت (ریطوریقا)
به دقیقترین معنا در آثار او مشاهده میشود. انصافا نوشتههایش مثل قند و عسل است.
همه آشنایان با زبان فارسی با گلستان و بوستان و غزلیات او ارتباط برقرار میکنند،کودکان
در مکتبخانه، فارسی را با گلستان او میآموزند و استادان کارکشته ادبیات فارسی پس
از سالها تدریس نوشتههای سعدی همچنان در کارش شگفتزدهاند. بسیاری از اشعار و
جملات و تعابیر سعدی، امروز و پس از گذشت ۷۰۰ سال از زمان حیاتش همچنان در افواه به عنوان ضربالمثل به کار
میرود و عاشقانههایش کماکان بهترین توصیفات برای بیان احساسات عاشقانه انسانی به
حساب میآیند. سعدی استاد بزرگ و تکرارناپذیر زبان فارسی است و به قول دکتر موحد
به هیچ عنوان نمیشود از او تقلید کرد، پرمخاطبترین شاعر و نویسنده فارسی که تاکنون
دربارهاش بسیار نوشته شده اما بدون شک یکی از بهترین آثار در زمینه سعدیشناسی کتاب
موجز و مفید ضیا موحد با عنوان «سعدی» است. دکتر موحد استاد شناخته شده منطق و فلسفه و از پیشگامان
معرفی منطق جدید و آموزش و معرفی فلسفه تحلیلی به ایرانیان است. همین مساله شاید در
نگاه نخست پرداختن دکتر موحد به سعدی را عجیب بنمایاند یعنی یک منطقدان اهل تحلیل
فلسفی را چه به زبان شاعرانه و ادبی سعدی؟ این نکتهای است که بارها در یادداشتها
و مقالات و گفتوگوهای مختلف به عنوان امری خلاف آمد عادت مطرح شده: چطور میشود
زبان سرد و خشک فلسفه، آن هم فلسفه تحلیلی را در کنار زبان گرم و پراحساس و منعطف
شعر و ادبیات نشاند؟ عجیبتر زمانی است که به یاد آوریم دکتر موحد، شاعر هم هست و
تاکنون چندین دفتر شعر از او منتشر شده مثل «غرابهای سفید»، «نردبان اندر بیابان»
و «مشتی نور سرد». اما این به ظاهر امر متناقض، زمانی حل میشود که به سرشت فلسفه تحلیلی
و زبان آن یعنی منطق جدید دقت کنیم. آشنایان با این سنت فلسفی میدانند که یکی از
جدیترین دغدغههای فیلسوفان تحلیلی پرداختن به گزارهها و تحلیل و واکاوی
معناشناختی آنهاست. اصلا یکی از مهمترین خواستهای نخستین فیلسوفان تحلیلی ارایه
زبانی شسته رفته و معنادار بود. فلاسفه تحلیلی
زبان را تنها وسیله یا ابزاری برای انتقال مفاهیم نمیدانند و برای آن شأن و مقامی
فلسفی و معرفتشناسانه قائلند. از این منظر دقت آنها به زبان و توانشها و
استعدادها و ظرفیتهایش، بیشباهت به جایگاه مهم و انکارناپذیر زبان برای شاعری
سخنور چون سعدی نیست. سعدی(با وامداری به تعبیری مشابه از دکتر حسین معصومیهمدانی
درباره استاد شجریان) بدون تردید معمار حاذق و چیرهدست زبان است و با دقت و مهارتی
بینظیر، مشابه یک استادکار معماری، کلمات و جملهها را کنار هم مینشاند تا کاخی
شکوهمند از نظم و نثر پی افکند. فهم و درک این ریزهکاریهای ظریف و استادانه توسط
کسی که مسحور و مبهوت مضامین و حال و احوال درونمایه آثار شده، میسر نمیشود و نیازمند
ذهنی هوشمند و منطقی است که در عین حال که به طور جدی دغدغه زبان دارد، خود شاعر و
ادیب باشد و به خلق ادبی بپردازد. از این رو در میان کتابها و مقالات
فراوانی که تاکنون درباره سعدی نگاشته شده عمده آنها تحت عناوینی چون «پیام سعدی»
به درونمایهها و محتوای نوشتههای او پرداخته و کمتر به بیان فنی و منطقی او توجه
کردهاند. در حالی که سعدی به تصریح خودش بسیار به شیوه و نحوه بیان اهمیت میدهد.
بنابراین فهم اینکه سعدی چگونه «دُرِّ موعظههای شافی را
در سلک عبارت کشیده است و داروی تلخ نصیحت به شهد ظرافت برآمیخته» جز با نگاهی فنی
و متخصص میسر نیست. از این منظر دکتر موحد بهترین گزینه محسوب میشود زیرا گذشته
از آنچه آمد با نقد ادبی جدید و نظریههای نوین هم آشناست و همواره به نحوه بیان و
شیوه و زبان نوشتار توجهی خاص دارد. بیدلیل نیست که نوشتیم،کتاب کوچک این منطقدان
ادیب، یکی از بهترین آثار جدید در زمینه سعدیشناسی است.
عمرش دراز باد همراه با سلامتی و شادمانی.