کد مطلب: ۲۴۵۵۶
تاریخ انتشار: شنبه ۱۱ اردیبهشت ۱۴۰۰

چگونه ادبیات به تاریخ معنا می‌دهد؟

فرشته نوبخت

سازندگی: مدت‌ها پیش از آن‌که نشانه‌شناسانی مانند رولان بارت مطرح کنند که تاریخ چیزی جز امور فهم‌پذیر نیست، ادبیات در حالِ خلق داستان‌هایی درباره‌ی تاریخ بود تا از بطنِ آن، مفاهیمی برای معنابخشیدن به زندگی انسان بیرون بکشد. در واقع ادبیات بی‌آنکه بداند جریانی را رقم زده بود که امروز در قالبِ تحولاتِ تاریخ‌نگاری و نقد ادبی با عنوان «فراتاریخ‌نگاری» می‌شناسیم. بر خلاف باور مورخان، حقیقت تاریخی را نمی‌توان در اسناد و مدارکی باقی‌مانده از وقایع جست؛ هیچ سندی قادر نیست به قدرت یک داستانِ کوتاه یا قطعه‌ای شعرِ روایی عمل نموده و بر گوشه‌های تاریکِ تاریخ، نوری بتاباند.

ماجرا بر سرِ شیوه‌ی روایتِ تاریخ و داستان بود که هر دو از ابزار مشخصی برای سخن گفتن از وقایع استفاده می‌کردند. در واقع همان ابزاری که به نویسنده کمک می‌کند تا داستانش را بنویسد، به یاری مورخ می‌آید تا بخشی از تاریخ را بازروایی کند. پس آیا تاریخ، همان داستانی نیست که کسی آن را می‌نویسد؟ آیا مورخ نیز همچون نویسنده با ایده و فکرِ خود واقعه‌ای از تاریخ را بازروایی نمی‌کند؟ و اگر چنین است، حقیقت کجای این داستان‌ها است؟ این سوالی بود که البته تازگی نداشت و می‌توان گفت منشاء جنجال‌هایِ بسیاری میان دانش تاریخ‌نگاری و نظریه‌ی ادبی به ویژه در عصر رواجِ مارکسیسم بود. اما در دوره‌ی پسامدرن، این جنجال با جدی‌تر شدنِ بحث بر سر ابعادِ حقیقت، بالا گرفت. در همین دوران با پدیدار شدن نوعی فلسفه‌ی تحلیل تاریخ، هایدن وایت، مورخ و منتقد آمریکایی، ایده‌ای در کتابی با نام «فراتاریخ‌نگاری: تخیل تاریخی در اروپای قرن نوزدهم» مطرح می‌کند و در چارچوب آن به نقد شیوه‌های مرسومِ روایت تاریخ می‌پردازد. او بی‌آنکه نظریات پیش از ایده‌ی خود را رد کند؛ یا بکوشد بنیان چارچوبِ بسیار بدیع و تازه‌ای را ایجاد کند؛ به شیوه‌ها و فرم‌هایِ ادبی می‌اندیشد که بتوان از رهگذرِ آن‌ها به درکِ عمیق‌تری از وقایعِ حادث شده در طول تاریخ رسید و به این نتیجه می‌رسد که این شیوه‌ها به مددِ «زبان» و ظرفیت‌های درونیِ آن ممکن است.

پیشنهادِ وایت، در قالبِ اصطلاحِ «چرخش زبان» البته جنجال‌آفرین شد و سبب‌ساز بحث‌های بی‌پایان میان روایت‌شناسان و مورخان. تا آن‌جا که مورخان با لحنی طردکننده، وایت را روایت‌شناس و منتقد ادبی خواندند و روایت‌شناسان و منتقدان ادبی، آرای او را که بیشتر از هر چیز رنگ‌وبویِ نظریه‌ی ادبی داشت، به دیده‌ی تردید نگریستند.

اما در این میان، دو تن از زبان‌شناسان و روایت‌شناسانی که به وایت توجه ویژه‌ای داشتند و در تبیین آرای او تا به امروز نقشی به سزا، رولان بارت و پل ریکور بودند. توجه روایت‌شناسان به نظریه‌ی ادبیِ وایت موجبِ روشن‌تر شدنِ ابعادِی از آن، مانندِ «گفتمان روایی»، «توانش‌های زبان» و اهمیت «فرم» در بیانِ «معنا» شد. وایت ادعا کرد که اگر حقیقتی وجود داشته باشد و اگر راهی برای اندیشیدن به گذشته باشد، آن را باید در ادبیات و در فرم‌های ادبی جستجو کرد.

در میانِ پژوهشگران و محققان در رشته‌ی تاریخ نیز، الیزابت ا. کلارک از جمله کسانی بود که به نظریه‌ی وایت توجه ویژه‌ای نشان داد. موضوع مورد علاقه‌ی خانم کلارک، هرمنوتیک تاریخ و تاریخ تفسیری است؛ بنابراین ادبیات بخشی از علایق او به شمار می‌رود و در این کتاب کوشیده از منظر «زبان»، «ساختارهای روایی» و «تاریخِ فکری» به ایده‌ی هایدن وایت نزدیک شده و آن‌را تبیین نماید. کلارک در این کتاب نشان می‌دهد که تحولات دانش‌های دیگر از جمله علوم اجتماعی، فلسفه و ادبیات تا چه اندازه ضرورتِ بحث‌هایی را که وایت مطرح کرده، روشن می‌سازد. چرا که مسئله‌ی امروزِ بشر، دانستن حادثه‌های تاریخی و اطلاع یافتن از «چه شد»ها نیست؛ بلکه مسئله‌ی انسان امروز این است که بتواند به درکی از خود و جهانِ پیرامونش برسد و در این مسیر، تاریخ می‌تواند بزرگترین متنی باشد که در آن پاسخِ اغلب سوال‌های بشر وجود دارد.

کلارک در کتاب «تاریخ، نظریه، متن»، روش‌شناسی است که با دید آکادمیک، می‌کوشد هم تاریخِ نظریِ «تاریخ‌نگاری» را مرور کند و هم راهی به فهمِ نظریه‌ی «فراتاریخ‌نگاری» بگشاید. او کتاب را در قالبِ هشت فصل، تنظیم کرده است.  دو فصل اول آن، اختصاص به پیشینه‌ی تاریخ‌نگاری در جهان دارد. در این دو فصل به دانته، رانکه و پوپر پرداخته می‌شود. در فصل سوم، از منظر ساختارگرایی در تاریخ‌نگاری، به نقش و اهمیت «زبان» پرداخته می‌شود. فصل چهارم، پیرامون قلمرو مورخ است. یعنی جایی که مورخ و ادیب شانه به شانه‌ی هم داده‌اند. در فصل پنجم، کلارک به تمایزاتِ میان تاریخ‌نگاری و ادبیات، از حیث ایده‌ی فراتاریخ‌نگاری می‌پردازد و سپس در فصل ششم، با تکیه بر آرای کالینگوود و لاکاپرا، جایگاهِ فلسفه‌ی تحلیلی و تاریخ فکری را مورد بررسی قرار می‌دهد. دو فصلِ آخر، کلارک متمرکز بر «متن» است و آنجا است که منازعه‌ای میانِ متنِ ادبی و متن تاریخی برقرار می‌شود.

کتابِ «تاریخ، متن، نظریه» اگرچه نمی‌تواند به تمامی به آرایِ هایدن وایت بپردازد؛ اما بر گوشه‌ای مهم از آن پرتو می‌افکند؛ و دست‌کم می‌کوشد به اندازه‌ی یک درنگِ دانشگاهی به مفهومِ «فراتاریخ‌نگاری» در قالبِ تاریخچه‌ی تاریخ‌نگاری و نقد ادبی بیاندیشد.

این کتاب علاوه بر معرفی و تبیین ایده‌ای بینارشته‌ای، چشم‌اندازی به تاریخِ فکری و تفسیرِ تاریخی در قالبِ فرم‌های ادبی می‌گشاید؛ ضمن این‌که گویی خود داستانی درباره‌ی داستانِ «تاریخ و ادبیات» است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST