کد مطلب: ۲۹۹۳۳
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۱۱ خرداد ۱۴۰۱

روشنفکری با لهجه فرهنگ

امیر یوسفی

اعتماد: از دوم خرداد، زادروز استاد محمدعلی موحد تا دوازدهم خرداد، سالزاد استاد مصطفی ملکیان ده روز فاصله است.

روایتی واحد از زبان نمایندگان دو نسل
میان محمدعلی موحد و مصطفی ملکیان، ۳۳ سال تفاوت سن است؛ چیزی در قواره فاصله یک نسل. جمعیت‌شناسان، معمولا شاخص تعیین نسل را ۲۵ سال می‌دانند. به این اعتبار، میان این دو تن که یکی زاده ۱۳۰۲ و دیگری زاده ۱۳۳۵ است بیش و کم، یک نسل فاصله است. ۳۳ سال «فاصله تقویمی» به خودی خود، این مقدار توان و تعیین‌کنندگی دارد که به «فاصله فرهنگی» نیز منتهی شود و نوعی شکاف یا حتی تعارض نسلی را رقم بزند کمااینکه در باب بسیاری از اهل فرهنگ، به چنین تفاوت یا تعارضی انجامیده است. اما انگار در فقره موحد- ملکیان، زور تقویم به فرهنگ نرسید و آنها نه فقط اسیر فاصله نسلی خود نشدند بلکه به یک الگوی کمابیش یکسان از سلوک فرهنگی، اقتدا کردند. دو نماینده نام‌آور و نوآور از دو نسل متفاوت، سیمای فرهنگی تقریبا واحدی دارند تا آنجا که شباهت‌های خانوادگی فکر آنها بارها بیشتر از تمایزها و تفارق‌های‌شان است. این شباهت‌های خانوادگی به گمان راقم این سطور، سرشتی روشنفکرانه و ماهیتی روشنگرانه دارد. معنای این سخن آن است که پروژه موحد و ملکیان، نه از جنس نقشی است که کارگزاران حرفه‌ای دانش ایفا می‌کنند و نه شباهتی به ماموریت کنشگران تمام‌وقت سیاست دارد. آنها روی ارتفاعی روشنفکرانه می‌ایستند که میانگینی از دانش آن کارگزاران و عملگرایی این کنشگران در آن مستتر است. از آن جهت که خارخار حقیقت دارند با مردان دانشی نسبت پیدا می‌کنند و از آن حیث که به عرصه عمومی التفات دارند با اهل سیاست خویشاوند خواهند شد. آنها در پروژه روشنفکرانه خود، آرمانی بنیادین را دنبال می‌کنند: نبرد با مخاطره جاودانِ صغارت، خواه صغارت‌های سنتی و خواه صغارت‌های مدرن.
موحد و ملکیان به رغم تفاوت‌هایی که در برنامه پژوهشی و روش‌شناسی تحقیقاتی خود دارند در این باورهمداستانند که تلاش برای خروج از وضعیت نابالغی خودخواسته مردمان این سرزمین بر هر پروژه دیگری برتری دارد. این خصیصه، آشکارا طنینی از نهضت روشنگری و به وضوح نشانی از رهیافت سقراطی - کانتی دارد. اما غلط است اگر تبار و طعم روشنفکرانگی ایشان را در تبعیت از جنبش روشنگری خلاصه کنیم. موحد و ملکیان در سایه انس دیرین با سنت‌های حِکمی قدیم و جدید و در پرتو موانست مستمر با میراث معنوی اندیشان جهان، به این شهود خطیر دست یافته‌اند که غلبه بر نابالغی جاودان آدمی، بیش از هرچیز در گرو اصلاح نفوس و تغییر درون و ترمیم باطن است. به این اعتبار، لحن روشنفکرانه ایشان، اگر در آرمان، شباهتی با روشنگری داشته باشد در شیوه و اقدام، ماهیتی متمایز و ممتاز دارد. وانگهی این لحن و لهجه، آنها را از شاخه‌های متعارف روشنفکری متمایز می‌کند و نمونه‌ای ممتاز از یک الگوی متفاوت می‌سازد: «روشنفکران فرهنگ‌گرا». 
این سرمشق روشنفکری، به اصالت فرهنگ باور دارد و نقطه ارشمیدسی خروج از صغارت و نابالغی را اصلاح و بهبود و ترمیم و تصفیه فرهنگ می‌داند. کنشگران روشنفکری که تقلا در میدان فرهنگ را بر هرگونه تلاشی مقدم می‌دانند البته به اصلاحات اجتماعی یا سیاسی بی‌التفات نیستند اما عمیقا باور دارند که کار روشنفکری - به تعبیر رسای دکتر علی فردوسی - «در لامکانِ کار سیاسی صورت می‌گیرد.» به نظر می‌رسد وضعیت غامضِ برآمده از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ لحظه‌ای تاریخی و آخرالزمانی در وجدان روشنفکران ایرانی بود تا از اجاره‌نشینی در عمارت سست سیاست خلاص شوند و به خانه فرهنگ که زرادخانه غنی‌سازی دانایی است کوچ کنند و از همانجا مهره اول از دومینوی تحولات اجتماعی و فرهنگی را به حرکت درآورند. محمدعلی موحد و مصطفی ملکیان اکنون در کنار روشنفکران فرهنگ‌گرایی همچون محمدحسن لطفی، محمد قاضی، نجف دریابندری، محمدعلی اسلامی ندوشن و... از کارگزاران و سخنگویان فصیح این سلوک نوپدید روشنفکری هستند.
غربت‌ها و قرابت‌های دو مولود خردادی
محمدعلی موحد، احتمالا هیچ‌جا در ستایش یا شماتت کنش روشنفکرانه سخنی نگفته است اما نشانه‌های یک روشنفکر مسوول را در کاروبار خود عیان کرده است. دامنه دغدغه‌ها و دایره گزینش‌ها و گرایش‌های او شبیه‌ترین نشانه‌ها با سلوک روشنفکرانه را دارد. او تمام عمر روی یال چهار قله بلند فرهنگ (تاریخ، عرفان، حقوق، ادبیات) آمدوشد داشته است. در چارچوب همین رفتار است که به ترجمه کتاب‌های آیزیا برلین و آرتور کوستلر تا برگردان درخشان «سرود خدایان» و آثار ابن عربی و ابن بطوطه همت می‌کند. در تصحیح احمد جام و فضل‌الله خنجی و مثنوی معنوی و ابتدانامه بهاءولد و مقالات شمس می‌کوشد. به عرصه تاریخ معاصر و نهضت ملی شدن نفت ورود می‌کند و آخرالامر پای در مسیر دانش دشوار و بنیادین حقوق می‌گذارد تا از کرامت ذاتی فرزندان آدم پاسبانی کرده باشد. این خوشه شریف از دانش‌ها و دغدغه‌ها، موحد را در ردیف روشنفکران فرهنگ‌گرا می‌نشاند. 
مصطفی ملکیان، اما در کاروبار روشنفکری، حضوری مشهودتر و متمایزتر داشته است. او در این باب، هم به تحلیل‌های مفهومی دست گشوده و هم به ارزیابی‌های تاریخی پرداخته است. حجم قابل اعتنایی از تاملات و تولیدات و مکتوبات و خطابات او رمزگشایی از مفهوم روشنفکر، ارزیابی اقسام آن و سرانجام روشنگری درباب ضرورت و اولویت و اصالت جریان موسوم به روشنفکران فرهنگ‌گرا بوده است. او در پرتو نظریه عقلانیت و معرفت، جوهره کار روشنفکری را «تقریر حقیقت و تقلیل مرارت» می‌شمارد و بزرگ‌ترین خدمت روشنفکرانه را آموختن «زندگی اصیل» به آدمیان می‌داند. ملکیان نیز به قاعده موحد، روشنفکری «چندمنبعی» و «میان‌رشته‌ای» است. تمام عمر روی خط‌الرأس چهار قله قدم رو کرده است: اخلاق، فلسفه، الهیات، روانشناسی. به میراث فلسفی و حِکمی یونانیان با همان جدیت التفات می‌کند که به گنجینه معرفتی متفکران مدرن. از ذخیره فروزان الهیاتی و اخلاقی ادیان همان مقدار خوشه‌چینی می‌کند که از یافته‌های روانشناسان و معنوی‌اندیشان و حکمت‌شناسان معاصر. به این اعتبار در مهارت کمیاب اما کارآمدِ «آمیزش افق‌ها»  استادی زبردست و تیزچنگ است.
ملکیان به زعم ناچیز راقم این سطور، «اندیشمندِ عبور» است و «متفکر خروج»؛ کسی که صادقانه و مومنانه و به عمیق‌ترین وجه ممکن، می‌کوشد سخن «دیگری» را فهم کند اما همواره برای عبور و خروج از یقین‌های رسواشده و سترون آماده است. او شجاعتِ جهش دارد و بی‌هراس از ملامت سرزنشگران، هرجا که اخلاقِ باور اقتضا کند «برون‌خویشی» می‌کند و صنم‌پرستی را ترک می‌گوید و ایمان را تازه می‌سازد. این فضیلت علمی در موحد و ملکیان به ملکه‌ای ماندگار مبدل شده است. آنها خداوندگاران حفظ فاصله انتقادی از باورهای‌شان هستند و با تمام ارادت و اخلاصی که به سوژه‌های پژوهشی‌شان دارند هیچگاه از مرزهای انصاف و حق‌طلبی فاصله نمی‌گیرند و به ورطه ستایش یا نکوهش ناموجه درنمی‌غلتند.
محمدعلی موحد و مصطفی ملکیان، یک روح در دو بدن نیستند. تمایزهای‌شان کم نیست. هرکدام راه خود می‌روند و کار خود می‌کنند. اما نام هردوشان در دفتر روشنفکران فرهنگ‌گرا ثبت است. دنبال «دانش سرد» و «آگاهی سترون» نیستند. مدام احوال عرصه عمومی را می‌پرسند و از روز و حال انسان ایرانی امروزین عیادت می‌کنند. ردّ «حکمت» را هرجا که باشد، می‌زنند تا سعادت و بهروزی و به‌زیستی را وارد ادبیات روشنفکری کنند و مرامنامه روشنگران ایرانی را کامل‌تر نمایند. به این اعتبار در کاروبار این دو مولود خردادی می‌توان روایتی رسا و شنیدنی از سنت روشنفکری فرهنگ‌گرا یافت.  این همخونی و خویشاوندی، افزون بر کنش‌ها و آفرینش‌های معرفتی آنها، ستایش‌های متقابلی که نثار یکدیگر کرده‌اند نیز پیدا و هویدا است. استاد ملکیان در تعبیری قصیر و عبارتی قصار گفته است «محمدعلی موحد یک اثر هنری است» و استاد موحد نیز در چند موضع (از جمله در مقدمه‌ای که بر تصحیح خود از مثنوی معنوی نگاشته و نیز در مقدمه‌اش بر ترجمه فارسی فصوص‌الحکم) ملکیان را «اوستاد اوستادان [....] که سایه مهربان او همواره بر سرم و نفس گرم او قوت‌بخش زانوانم بود» خطاب می‌کند.

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST