«الاهیات اخلاقی اصطلاحی در حوزهی مسیحیتِ کاتولیک است. امروزه الاهیات اخلاقی از زیرمجموعههای الاهیات عملی محسوب میشود. الاهیدانان مسیحی با روی آوردن به الاهیات عملی و نگرش انتقادی به عرف سکولار امروزین، میکوشند زندگی مبتنی بر ایمان را ممکن ساخته و راههای عملیاتی برای نجات دین و ایمان از وضعیت بحرانی در شرایط مدرن را بهوجود بیاورند.» آنچه نقل شد سرآغاز پیشگفتاری است که منصوره حسینی، مؤلف کتاب «الاهیات اخلاقی» بر کتابش نوشته است.
بنا بر نوشتهی مؤلف در «دایرةالمعارف کاتولیک» حوزهی الاهیات مسیحی به دو بخش الاهیات جزمی و اخلاقی تقسیم میشود. موضوع الاهیات جزمی مشتمل بر نظریاتی است که در خدمت غنیسازی دانش لازم برای انسانی است که بهسوی ماوراءالطبیعه روان است و موضوع الاهیات اخلاقی نظریاتی پیرامون افعال آزادانهی انسان در نسبت با خدا و همنوعان خود است. الاهیات اخلاقی از ظرفیتها و امکاناتی که خدا برای سلوک اختیاری به مقصد نهایی که به تعبیر آکویناس، همان «رؤیت سعیده» است و نیز راههای وصول به آن سخن میگوید. در اینجا بهوضوح تفاوت الاهیات اخلاقی با علم اخلاق نمایان میگردد. در الاهیات اخلاقی وحی الهی نقش کلیدی دارد و بدون آن پیمودن راهی که در نهایت به دیدار خداوند برسد، ممکن نیست. البته الاهیات اخلاقی، عقل و دستاوردهای آن را محترم میشمارد و در شرح و تبیین و نیز دفاع از مبانی ارزشی خود، از آن استفاده میکند. اما علم اخلاق متعارف متکی بر قدرت عقل در سیر اخلاقی انسان است و بههمین دلیل میتوان از اخلاقی سخن به میان آورد که بر اساس اعتقاد و ایمان بنا نشده باشد.
نویسنده در ادامه آورده است: منبع اصلی الاهیات اخلاقی در هر دینی، کتاب و سنت مورد پذیرش آن دین است و ازآنجاکه انسان موجودی مختار است، تمام اعمال وی باید در نهایت او را به عالیترین هدف هدایت کند. رویکردهای گوناگون به الاهیات اخلاقی طی قرنها دارای تنوع زیادی بوده است. دلیل این تنوع توسل به دلایل عقلی و اختلاف درجهی پذیرش اصول عمومی اخلاق در متن الاهیات اخلاقی و نیز چالشهای متفاوتی است که الاهیات اخلاقی در دورههای زمانی مختلف و نیز در متن سنتهای اجتماعی متفاوت با آنها مواجه شده است. پیش از سیطرهی مدرنیزم بر زوایای مختلف زندگی انسانها، رابطهی دین و اخلاق مبتنی بر تصدیق یکدیگر بوده است؛ اما مسألهی جدیدی که وارد جریان فکری بشر شده، خودمختاری انسان است که او را با چالشهای جدیدی مواجه کرده است. الاهیات عملی بهطور کلی و ازجمله الاهیات اخلاقی که بیشتر در میان متفکران مسیحی نظم و نسق گرفته، هماکنون درصدد پاسخگویی به چالشهایی است که دنیای مدرن برای ارزشهای انسانی مانند بندگی و عبادت، عشق و ایثار، ازدواج زن و مرد و وفاداری آنها به همدیگر و... بهوجود آورده است. رویکردی که الاهیات اخلاقی در دفاع از آموزههای اساسی دین دارد، بیشتر فلسفی است. ازاینرو الاهیات اخلاقی در حد فاصل دینشناسی فلسفی و اخلاقِ هنجاری قرار دارد.
اما در حوزهی اسلام مطالعات انجام شده در اینگونه مسائل غالباً در چه زمینهای بوده است؟ حسینی با بیان اینکه در حوزهی اسلامی شریعت محور این مطالعات بوده، مینویسد: گامهای برداشته شده در حوزهی اسلام آنچنان جامع نیست. به همین دلیل امروزه گروهی عقلانیت سنتی و عقلانیت مدرن را در مقابل یکدیگر قرار میدهند و مهمترین تفاوت این دو نوع عقلانیت را در این میدانند که اولی جزماندیشانه و دومی انتقادی است. در حوزهی اسلام الاهیات عملی را میتوان دانشی بهشمار آورد که در آن به مباحث عملی دین (فقه و اخلاق) از منظر کلام و عقلانیت پرداخته میشود و در این راستا راههای صحیح برای رسیدن به مقاصد دینی را به ما میاموزد. امید است با بحث از الاهیات اخلاقی گامی رو به جلو برای تأسیس کلام اجتماعی و اخلاقی برداشته شود. دنیای مدرن، دینداران را با چالشهای فراوانی مواجه کرده است. بههمین منظور الاهیدان اخلاقی برای حفظ ارزشهای دینی میتواند به ما کمک کند؛ زیرا امروزه دینداران تا حد امکان نیازمند عقلانی کردن دستورات دینی، چه اخلاقی و چه فقهی هستند.
کتاب دو فصل دارد: الاهیات اخلاقی و سنتگرایان و الاهیات اخلاقی. ذیل فصل اول موارد زیر مورد بحث قرار گرفته است: تعریف الاهیات اخلاقی، تاریخچهی مختصری از الاهیات اخلاقی مسیحی، امکان یا عدم امکان الاهیات اخلاقی در اسلام، فقه و جایگاه آن در الاهیات اخلاقی اسلام، مقاصدالشریعه، مستقلات عقلیه، تجری در اجتهاد، فلسفهی فقه و راهحلهای مدرن، اخلاق و الاهیات اخلاقی، رابطهی فقه و اخلاق، اخلاق عملی در اسلام. در فصل دوم هم این موارد مورد توجه قرار گرفته است: سنتگرایی، محورهای اصلی سنتگرایان، حکمت خالده، وحدت متعالی ادیان، کثرتگرایی، گرایش به عرفان، نقد تجددگرایی، بحران محیطزیست، علم و هنر قدسی، نقد سنتگرایی و آیا سنتگرایان الاهیدان اخلاقی هستند؟