فرهیختگان: عادتهایی وجود دارند که بر عواطف و احساسات ما تکیه دارند، ما
بنابر عادت آنها را نادیده میگیریم اما دانشمندان علوم روانشناختی مانند گای ویچ معتقدند
که این عادات بهشدت در کاهش عملکرد، توانایی و قابلیت ذهنی ما مؤثر است.
گای ویچ (Guy Winch) روانشناس و نویسندهای
معروف در حوزه روانشناسی است. کتاب او با عنوان «جیرجیر چرخ(۲۰۱۱)» که به راههای صحیح ایجاد رابطه و
بالا بردن اعتماد بهنفس میپردازد تاکنون به ۲۰ زبان دنیا ترجمه شده است. سخنرانی او در جلسههای TED یکی از پر مخاطبترین سخنرانیها بود که ویدئوی آن در سایت هم
بیش از چهار میلیون بار دیده شد.
او دکتری و فوق دکتری روانشناسی خود را از دانشگاه
نیویورک دریافت کرد و اکنون عضو انجمن روانشناسی آمریکاست. متن زیر اشارهای دارد
به پنج عادت روانی و ذهنی ما به قلم گای ویچ که توانایی درست فکر کردن را از ما میگیرد.
مغز ما همچون یک پردازشگر کامپیوتری کار میکند. مغز ما
از محدودیت در قدرت پردازش و ابتکارات ذهنی برخوردار است که در مواقع معینی از
آنها استفاده میکند. هر نوع رقابت ذهنی(یا حالت عاطفی) که بخش قابل توجهی از فعالیت
ذهنی ما را مشغول کند؛ توانایی ما برای تمرکز کردن، توجه کردن، حل مسائل، خلاق
بودن یا استفاده از دیگر توانمندیهای شناختی بهعنوان بخشی از بهره هوشی را بهطور
موقت کاهش میدهد.
برای اثبات این اصل سعی کنید راه بروید در حالی که از
شماره ۱۰۰۰ با اختلاف
هفتتایی به پایین میشمارید (۱۰۰۰،
۹۹۳، ۹۸۶ و...) قطعاً شما در راه رفتن متوقف خواهید شد. اما چرا؟ مغز
شما برای حل کردن این مساله ریاضی باید به سختی کار کند که باعث میشود منابع کافی
برای فرمان دادن صحیح به پاهایتان را برای قرار دادن یکی مقابل دیگری، نداشته باشد.
فعالیتهای رقابتی از این دست اگر در زندگی روزمره ما
عادی باشد تأثیر قابل توجهی روی تواناییهای ما در کار کردن یا مطالعه ندارد.
بیشتر ما میتوانیم تکالیفمان را در حال گوش دادن به موزیک انجام دهیم و میتوانیم
در حین خوردن چیزی غرق در خواندن کتاب شویم. با این حال، بعضی از عادتهای روانشناختی
بخش عظیمی از منابع فکری را تحلیل میدهند که باعث میشود ظرفیتهای شناختی ما
تقلیل یابد. تعداد کمی از مردم، آگاه هستند که این عادات روحی و روانی روانشناختی
چنین اثر مضری دارد. از این رو آنها متاسفانه نمیتوانند این عادات را متوقف کنند
و این میتواند تأثیر جدی بر تواناییهای فردی برای انجام یک کار با استفاده از
تمام ظرفیت و تواناییهای ذهنی و هوشی ما بگذارد.
پنج عادت روانی معمول که عملکرد فکری را مختل میکند
۱. فرو رفتن در
لاک خود: تکرار رویدادهای ناراحت کننده، خستهکننده یا مضطربکننده بارها و بارها
(بهخصوص وقتی این اتفاقها روتین و بهطور مکرر رخ میدهند) میتواند منجر به
درگیر شدن ذهن ما با افکارمان شود یا باعث تحریک احساساتمان شود و فشار زیادی بر
منابع فکری ما وارد کند. علاوهبر تأثیر بر عملکرد شناختی ما فرو رفتن در لاک
خود(یا در فکر و ناراحتی فرو رفتن) میتواند خطر جدی به احساسات و حتی سلامت جسمی
ما وارد کند.
۲. گناه حل
نشده: با نوعی از رفتارها سعی در حل و فصل کردن آن اشتباه و رفع احساس گناه خودمان
را داریم. اما گاهی این حس گناه مخاطبی برای عذرخواهی و رفع آن ندارد و بارها و
بارها در روز بدون اختیار وارد ذهن ما میشود. این اتفاق باعث حواسپرتی شناختی و
ادراکی ما میشود که بهطور جدی عملکرد ذهنی و هوشی ما را تحت تأثیر قرار میدهد.
در این مورد راهحل این است که شما حس گناه را پشتسر بگذارید تا هم روحیه و هم
حالتان بهبود یابد.
۳. شکایت
بیهوده: اکثر مردم در بیشتر اوقات ناکامیهای خود را یا با دوستانشان درمیان میگذارند
یا در مورد آن با کسی که میتواند به حل و فصل آن کمک کند، صحبت میکنند. اما
مساله مهم این است که هر زمانی که ما داستان مشکلمان را میگوییم، ناراحتتر و
ناامیدتر میشویم. خشم و سرخوردگی نیازمند قدرت پردازش عمیق و توانایی در تبدیل
شکایتهای بیهوده به تخلیههای منظم و عادی در ذهن است.
۴. امتناع از
تجزیه و تحلیل جزئیات: این نوع امتناع دردی عاطفی را ایجاد میکند که بهطور قابل
توجهی به خلق و خوی ما آسیب میزند و تأثیر جدی بر عملکرد شناختی ما دارد. این کار
معمولاً سبب میشود ما دائم از خودمان انتقاد کنیم، عادتی که آسیب بیشتری به
اعتماد بهنفس ما میزند. از سوی دیگر طولانی کردن مدت زمان زجر کشیدنها و ناراحتیهای
عاطفی تواناییهای شناختی و قدرت درک ما را کاهش میدهد.
۵. نگران بودن:
بسیاری از مردم به مضرات نگرانیهایشان اهمیت نمیدهند. ما ممکن است در توجیه این
رفتارمان با لبخندی کنایهآمیز بگوییم که «من فقط کمی نگران هستم» اما نگرانی
حالتی از ناراحتی و ناخوشایندی روحی و عاطفی را ایجاد میکند و میتواند بهطور
جدی حواس ما را پریشان کند. وقتی ما در مورد چیزی نگران هستیم آن چیز به اولویت
ذهنی ما تبدیل میشود و مسائل و موضوعات دیگر را به حاشیه میراند. خوشبختانه
رسیدگی کردن به موضوع مورد نگرانی ما و حل و فصل آن بسیار راحتتر است تا تبدیل آن
به یک اضطراب اساسی در زندگی.