کد مطلب: ۹۸۵۷
تاریخ انتشار: سه شنبه ۱۵ فروردین ۱۳۹۶

چرا همیشه حق با من است؟

زهرا سلیمانی‌اقدم

فرهیختگان: یکی از چیزهایی که زندگی را جذاب می‌کند این است که ما انسان‌ها همیشه به یک شیوه و در یک مسیر زندگی نمی‌کنیم. ما شغل‌های مختلف، خانه‌های متفاوت، سرگرمی‌ها، عاشقانه‌ها و برنامه‌های متنوع برای زندگی خود انتخاب می‌کنیم. سیستم زندگی بر همین منوال است؛ مگر اینکه انتخاب‌های افراد به خودشان یا دیگری آسیب بزند، در غیر این صورت این تفاوت‌ها در انتخاب و مسیرهای متفاوت در رابطه با تصمیمات‌مان و آنچه ما انتخاب می‌کنیم، سبب ایجاد احساس زحمت و اذیت در ما نمی‌شود. اما با این حال مخالفت‌ها و تقابل‌ها فراوان است که گاهی آزاردهنده نیز می‌شوند. به عنوان مثال پدر و مادری که کارشان را به خانه می‌آورند تا بتوانند به مسئولیت‌های خانودگی‌شان هم برسند مدام مخاطب نظرات مختلف قرار می‌گیرند، مثل اینکه نمی‌توان عنوان «شغل» را روی کار آنها گذاشت یا اینکه این کار آنها باعث می‌شود نتوانند از عهده وظایف پدری و مادری، آن طور که باید، برآیند.
جولیا براینز، به عنوان روانشناس اجتماعی معتقد است که حتی اگر مردم حسن‌نیت هم داشته باشند، نظرات این‌چنین باز هم می‌تواند مضر و تحقیرآمیز باشد. پس چرا آنها چنین نظارتی را ارائه می‌دهند و چنین رفتار می‌کنند؟ به عقیده جولیا براینز نظریه ناهماهنگی شناختی می‌تواند دلایل این رفتار را توضیح دهد.
جولیانا براینز، روانشناس و استادیار در دانشگاه رودآیلند ذیل مقاله‌ای نگاهی دارد به دلایل عجیبی که ممکن است شما را بر این دارد که نگاهی از بالا به پایین به مواضع و انتخاب‌های دیگران داشته باشید. او معتقد است این استراتژی به عنوان یک دفاع از خود می‌تواند تنش‌های غیرضروری ایجاد کند.
او که دکترای خود را در حوزه روانشناسی اجتماعی از دانشگاه کالیفرنیا و میشیگان گرفته است، عمده تحقیقاتش را به بررسی چگونگی شکل دادن تجارب اجتماعی روی رفتارهای مردم متمرکز کرده است. مقاله پیش‌رو شرح و بررسی او درباره این مساله و ارائه راهکار از سوی اوست.

 هر آنچه انتخاب کنید، باز هم پیروز نیستید
هر زمانی که ما یک تصمیم بزرگ می‌گیریم، مخصوصاً زمانی که تصمیم‌مان نیازمند منابع و تلاشی عظیم باشد، نیاز داریم حس کنیم انتخاب درستی را انجام داده‌ایم. برای دفع احساس تأسف و پشیمانی، تمایل داریم گزینه انتخابی خودمان را ایده‌آل‌سازی کنیم و نظر کسی را که انتخاب ما را رد می‌کند، بی‌ارزش بدانیم. به عنوان مثال کسی که تصمیم می‌گیرد به جای اینکه خانه‌ای در حومه شهر بخرد، پول خود را صرف خرید یک سوئیت در مرکز شهر کند، پیش از تصمیم‌گیری، زندگی شهری را بررسی کرده است اما با دید مثبت خودش و قطعاً به ویژگی‌های زندگی در حومه شهر با دید منفی پرداخته است.
در اکثر موارد کم بودن همسانی‌ها علت این نوع انطباق‌پذیری‌هاست که مانع از افتادن ما در شک دائمی است. تقریباً هر آن چیزی که ما در زندگی انجام می‌دهیم یا انجام نمی‌دهیم حتماً جنبه‌های منفی نیز دارد؛ از این رو بهتر است تکیه بیش از حد روی آنها را متوقف کنیم. یکی از جاهایی که این گرایش می‌تواند منحرف شود، جایی است که می‌تواند به سادگی بین افراد شکاف ایجاد کند؛ یعنی دقیقاً جایی که افراد انتخاب‌های متفاوتی دارند. مثلاً در اینجا می‌توان گفت با توجه به مثال قبلی این خیلی خوب است که شما روی نکات مثبت زندگی در شهر بیشتر تمرکز کنید اما این تمرکز نباید باعث شود شما به دوستی که در حومه شهر زندگی می‌کند درباره سخت بودن رانندگی طولانی روزانه و احساس بدی که نسبت به این کار دارید بگویید.
طبق تحقیقاتی که توسط محققان در دانشگاه «واترلو» صورت گرفته است، وقتی به والدین هزینه‌های پدر یا مادر بودن گوشزد می‌شود، بیشتر شبیه پدر و مادرهای ایده‌آل هستند تا شریک‌هایی که در یک شرایط طبیعی قرار دارند؛ یعنی کسانی که هم هزینه‌ها به آنها گوشزد شده و هم مزایا.
آرمان‌گرایی در والدین با آیتم‌هایی اندازگیری می‌شود که بیشتر به ادراکات و احساسات افرادی که هنوز مادر و پدر نشده‌اند ضربه می‌زند؛ مانند اینکه «مهم نیست که مرد یا زن چقدر کامل باشند، یک مرد یا زن هیچ وقت نمی‌توانند کاملاً از زندگی‌شان راضی باشند؛ مگر اینکه پدر یا مادر باشند.» یا «آن‌هایی که پدر یا مادر نشده‌اند، احساسی چون پوچی را در زندگی خود تجربه می‌کنند.»
محققان معتقدند آرمان‌پردازی از مقام والدین (و تنزل مقام افرادی که پدر یا مادر نیستند) یک استراتژی برای مقابله با استرس‌های ناشی از والد شدن است. قطعاً چنین نتایجی برای والدین منحصر به فرد نیستند؛ کسانی که انتخاب می‌کنند فرزندی نداشته باشند ممکن است در زندگی خود آرمان‌گرایی کرده باشند؛ درست همان گونه که افراد تصمیم می‌گیرند ازدواج کنند یا مجرد بمانند، یا شغل خاصی را انتخاب می‌کنند یا سراغ کار نمی‌روند، همه در مسیرهایی که انتخاب می‌کنند ایده‌آل‌هایی را در نظر می‌گیرند. آن‌ها سعی می‌کنند مسیر و انتخاب‌هایشان را به صورت ایده‌آل درآورند؛ حتی گاهی این کار را با هزینه‌های دیگری انجام می‌دهند.

 اما راه‌حل چیست؟
آگاه بودن از تمایل‌مان برای ایده‌آل‌سازی انتخاب‌هایمان می‌تواند به حفظ انگیزه قضاوت در بررسی‌هایمان کمک کند. اینکه به یاد آوریم بیشتر تصمیمات‌مان می‌تواند جنبه‌های منفی و مثبت داشته باشد، بسیار مفید است؛ چراکه درک خواهیم کرد اگر انتخابی جنبه‌های منفی داشته، به این معنا نیست که اشتباه بوده است یا اینکه درک می‌کنیم لازم نیست به زور آن تصمیم را توجیه‌پذیر کنیم. دفعه بعد اگر کسی در نقش یک قاضی سعی در قضاوت کردن انتخاب‌ها و تصمیمات شما داشت، به یاد آورید که قضاوت‌های او بیشتر در مورد خودش است تا در مورد شما. شاید آنها با موارد استرس‌زایی در این باره مواجه هستند که قطعاً شما از آن بی‌خبر هستید و با این قضاوت سعی دارند با آن مقابله کنند.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST