کد مطلب: ۱۰۸
تاریخ انتشار: سه شنبه ۱۷ شهریور ۱۳۸۸

«عقل و بحث» درحال و هوای ویتگنشتاینی

شيما زارعي

پیتر تامس گیچ فیلسوف انگلیسی، کتاب «عقل و بحث» را در سال 1976نوشته است. حوزه فعالیت گیچ در منطق، فلسفه تحلیل زبانی و مابعدالطبیعه و فلسفه اخلاق است. او در پیشگفتار اثر خود درباره این کتاب می آورد؛ این کتاب، کتاب مقدماتی منطق نیست. اسم منطق هم عمداً وارد عنوانش نشده است؛ سهمی در علم منطق ندارد. اما منطقی که کار هرروزه است، یعنی عادت منطقی فکر کردن، مساله یی است جدی تر از آنکه به منطقدانان حرفه یی سپرده شود. درست همان طور که سیاست را نمی توان با دل امن به سیاستمداران حرفه یی سپرد. مفاهیمی مثل استدلال صحیح و ناصحیح، برهان و نتیجه منطقی، مبانی مستحکم برای فکر و عمل و سازگاری، مفاهیمی است که هر شخص تحصیلکرده باید بیاموزد که نه فقط به راحتی بلکه با درجه یی از مهارت به کارشان بگیرد. این اثر را فاطمه مینایی به فارسی ترجمه کرده است. نقد و بررسی این اثر در شهر کتاب که در روز سه‌شنبه، دهم شهریور ماه در شهر کتاب برگزار شد دستمایه‌ای بود تا به تعریف و تبیین تفکر انتقادی پرداخته شود. آن‌چه در پی خواهد آمد گزارش کوتاهی از این نشست است.

***

فاطمه مینایی مترجم اثر، درباره اهمیت ترجمه چنین اثری به زبان فارسی بر این باور است؛ کتاب «عقل و بحث» برای مخاطب عام تالیف شده است، اما به رغم خواست نویسنده آن، برای مبتدیان چندان مناسب نیست و بیشتر به کار کسانی می آید که از پیش با مقدمات فلسفه آشنایی دارند چراکه نکته هایی بسیار اساسی از جمله در معرفت شناسی در آن به اجمال ذکر شده است. گیچ نکات متعددی را در این کتاب گنجانده و به همین سبب درباره بندبند مطالب آن می توان ساعت ها بحث کرد. چالش برانگیز بودن مطالب و گاه نحوه بیان و تاکید چه بسا برای کتابی در آموزش تفکر نقادانه حسن به شمار آید. ویژگی دیگر کتاب استفاده از منطق جدید در بیان مطالب است. البته زبان ریاضی معرفی شده در حد ابتدایی است و خواننده کاملاً مبتدی هم می تواند با کمی صرف وقت به آن عادت کند. تمرین هایی که در پایان بعضی از فصول آمده است نیز برای این کار مفید خواهد بود. چنین متن های آموزشی در تفکر نقادانه اگر به زبان فارسی و بر اساس فرهنگ ایرانی تالیف شده باشد کار مخاطب ایرانی را آسان تر می کند. گرچه این کتاب ها در اصول مشترک اند اما عاری از تاثیرات فرهنگی محیط پدید آمدن شان نیستند و همین مساله ما را به تامل در اهمیت فرهنگ مقید به زمان و مکان و درک از منظر دیگری دعوت می کند و آشنایی با دیگری می تواند منظر تازه یی را در برابر ما بگشاید. گیچ در پرداختن به مسائل فلسفی معاصر به توماس آکوئینی ارجاع داده اما موثرترین فیلسوف بر کار او ویتگنشتاین بوده است. پس این کتاب علاوه بر خوانندگان ناآشنا با فلسفه می تواند برای کسانی که با آثار ویتگنشتاین انس دارند و به دنبال اثری در آموزش تفکر نقادانه بر اساس آرای ویتگنشتاین هستند، اثری جذاب و خواندنی باشد. حال و هوای کتاب به طور کلی حال و هوایی ویتگنشتاینی است.

تعریف تفکر نقادانه
هومن پناهنده سخنان خود را با تعریف تفکر نقادانه آغاز کرد. به باور او تفکر نقادانه یعنی تلاش برای اقناع خود و دیگری با گفت وگوی عقلانی. منظور از گفت وگوی عقلانی آن است که از موضعی با دلیل دفاع کنیم. البته این به این معنا نیست که گفت وگوی ضدعقلانی در برابر گفت وگوی عقلانی قرار می گیرد. گفت وگوی غیرعقلانی کل ادبیات را دربر می گیرد. بنابراین مطابق این تعریف اقناع عقلی یکی از وسایلی است که به گسترش عدالت و دموکراسی کمک می کند. اکتاویو پاز دموکراسی را گفت وشنود می داند. اگر پارلمان را یکی از جلوه های دموکراسی بدانیم، پارلمان جایی است که گفت وشنود عقلانی صورت می گیرد. یعنی مخالفتی ابراز و دلایل مخالفت بیان می شود. بیان آزاد و مطبوعات همه جلوه های گفت وشنود عقلانی است. در تمام این موارد، ابتدا موضعی اتخاذ، سپس آن موضع بیان می شود و در انتها دلایل دفاع از آن موضع بازگو می شود. پس یا باید این راه را پیش گرفت یا راه دیگر این است که وقتی مواضع گوناگون و ضد هم است، درصدد اقناع عقلانی یکدیگر برآییم یا متوسل به زور شویم. بالاخره در برخی امور جمعی ناگزیریم به یک تصمیم تن بدهیم. این تصمیم یا باید از طریق تفکر عقلانی گرفته شود یا بر اساس چربش قدرت. اینجاست که بین تفکر نقادانه و حذف زور و حاکمیت عدالت ارتباط ایجاد می شود. یا باید از طریق زور موضعی را تحمیل کرد یا اگر بنا بر رابطه یی دموکراتیک است با رای گیری باید گفت وگوی دموکراتیک را به پایان برد. پیش از رای گیری هم باید به اندازه کافی گفت وگوی عقلانی صورت بگیرد و افراد تلاش شان را برای اقناع هم بکنند. اگر تلاش ها به پایان رسید با رای قضیه فیصله می یابد. افراد سه دسته بیشتر نیستند؛ افرادی که زورشان می چربد اما قائل به عدالت و رفتار عادلانه اند و از زورشان استفاده نمی کنند، عده دیگر کسانی هستند که زور ندارند و بهترین راه برایشان این است که وارد مباحثه عقلانی شوند و سعی کنند از طریق گفت وشنود عقلانی مخالفان را اقناع کنند و دسته سوم هم کسانی هستند که زور دارند و می خواهند از زورشان استفاده کنند. غالباً افراد در دسته دوم و سوم قرار می گیرند و گروه اول افراد کمی را در خود جای می دهد. اینجاست که دستگاه قضایی یک جامعه بسیار نقش مهمی را ایفا می کند و در برابر کسی که با استفاده از زور می خواهد نظرش را تحمیل کند، می ایستد و بستر گفت وگوی عقلانی را فراهم می کند. بنابراین رابطه تفکر نقادانه با دستگاه قضایی هم اهمیت دارد.

نکاتی درباره ترجمه متون فلسفی
این متن را بهانه یی قرار می دهم تا نکاتی را درباره ترجمه فلسفی بگویم. مترجم مطابق با یک تعریف می خواهد کل معنای یک متن را از زبانی به زبان دیگر منتقل کند. پس باید در متن مقصد رعایت امانت بشود. به این معنا در ترجمه، متن مقصد با متن مبدأ باید منطبق باشد. متن باید روان، با بیان طبیعی و سلیس باشد. متن دقیق، قطعاً سلیس است. بنابراین دقت و سلاست در طول هم هستند. اما منظور از سلیس چیست؟ متن دقیق سلیس متنی است که اهل زبان با آن احساس غرابت ندارند و از شنیدن تعابیر جا نمی خورند. به این معنی که انتخاب لفظ و ترکیب مناسب است. کلماتی که با هم ترکیب می شوند میل همنشینی دارند و جمله بندی، دستور زبان و قواعد پیوستگی رعایت می شود. با رجوع به یک متن می توان سلاست آن را تشخیص داد. ترجمه اگر سلیس نباشد قطعاً ترجمه بدی است اما اگر سلیس باشد نمی توان گفت ترجمه خوبی است بلکه باید دید رعایت امانت مبدأ را در مقصد کرده است یا نه؟ پس ترجمه خوب ترجمه یی است که روانی و دقت را توامان دارد. اگر کسی بگوید می توان معنای متنی را بدون روانی و سلاست منتقل کرد در آن صورت روانی و سلاست را به امری تزیینی بدل کرده است که می توان آن را حذف کرد. اما سلاست امری تزیینی نیست که بتوان بدون آن هم با دقت متن را ترجمه کرد. سلاست جزء ذاتی کار انتقال دقیق معناست برای اینکه متن ناهموار به انتقال پیام لطمه می زند و ارتباط را مختل می کند. هرچه متن روان تر، دقیق تر است.

عمر تفکر انتقادی به درازای فلسفه
دکتر حسین شیخ رضایی معتقد است در زندگی روزمره بسیاری از مواقع حس می کنیم طرف مقابل آشکارا قواعد پذیرفته شده عقلانی را زیر پا گذاشته است؛ افرادی که بسیار راحت ما را فریب می دهند و پشت استدلال منطقی مغالطه می کنند. عمر بحث تفکر انتقادی به درازای عمر فلسفه است. در واقع نخستین فیلسوف، پایه گذار تفکر انتقادی هم بوده است. بحث درباره تفکر انتقادی بدون توجه به آرای سقراط ممکن نیست. در طول تاریخ هم فلاسفه یی بوده اند که مستقیم و غیرمستقیم درباره تفکر انتقادی مباحثی را مطرح کرده اند. از جمله توماس آکوئینی که پیتر گیچ هم از پیروان مدرن اوست، در عمل بسیاری از تکنیک های تفکر نقادانه را به کار برده است. هرچه به دوران معاصر نزدیک می شویم با افرادی مانند بیکن، دکارت یا روشنگران فرانسوی مواجه می شویم که درباره تفکر انتقادی صحبت کرده اند که رعایت چه نکاتی، بحث را عقلانی می کند. با این حال هیچ یک از اینها بنیانگذاران تفکر انتقادی نبودند.

جرقه های تفکر انتقادی
تفکر انتقادی به صورت عمده در قرن بیستم شکل گرفته است. در وهله اول در امریکا شروع شد و دیویی بسیار آن را پیش برد. سپس به سایر کشورها منتقل شد به طوری که امروزه یکی از درس هایی است که قبل از ورود به دانشگاه یا هنگام ورود به دانشگاه باید آن را خواند. در 1906 سامنر کتابی به نام Folkways می نویسد و در آن از نظام آموزشی رایج امریکا انتقاد می کند که نوعی نظام هماهنگ سازی یا تولید انبوه در مدارس حاکم است و بچه ها باید آن چیزی را که قول رایج و پذیرفته شده است بدون چون و چرا بپذیرند. نکته جالبی که مولف روی آن انگشت می گذارد این است که هدف اولیه نظام آموزشی انتقال یک مجموعه محتوا به دانش آموز نیست بلکه انتقال یکسری مهارت هاست. مهم ترین آنها مهارت قابل انتقالی است که در حوزه های گوناگون بتوان به شکل نقادانه با موضوع روبه رو شد. نکته دیگری که تاکید می کند و در کار دیویی هم هست اینکه ما در اینجا با چیزی از سنخ مهارت روبه روییم یعنی چیزی که احتیاج به آموزش، تمرین و ممارست دارد. این تم در تعاریف مختلفی که از تفکر انتقادی تا به امروز ارائه شده، دیده می شود. تفکر انتقادی از سنخ آموزش صرف نیست که فقط تعلیم داده شود بلکه باید این گونه اندیشید. بخش عمده تمام کتاب های تفکر انتقادی تمرین است. کتاب گیچ از این جنبه با کتاب استاندارد تفکر انتقادی متفاوت است.

تعاریف گوناگون از تفکر انتقادی
جان دیویی در 1909 در کتاب How we think اصطلاح reflective thinking را چنین تعریف می کند؛ ملاحظه و بررسی فعالانه، دائم و دقیق یک باور یا شکل مفروضی از یک دانش با نظر به مبانی هدایت کننده آن و نتایجی که می توان از آن به دست آورد. در 1941 ادوارد گلیزر در کتابی به نام an experiment in the development of critical thinking تعریفی ارائه می کند که در قسمت دوم آن عیناً تعریف دیویی است ولی قسمت اول تمایزهایی دارد که قابل ذکر است؛ داشتن نگرش و تمایلی برای ملاحظه مشکلات و موضوعاتی که در گستره تجارب یک فرد روی می دهد به صورت متفکرانه و متاملانه. معرفت و دانش به روش های پژوهش منطقی و استدلال و مهارت در به کارگیری این روش ها. آنچه در اینجا مهم است و بیشتر به چشم می آید لزوم آموزش در تفکر انتقادی و نگرش و تمایل برای به کارگیری این روش ها در گستره تجارب یک فرد است. هرچه به پایان قرن بیستم و زمان حال نزدیک تر می شویم دامنه کاربرد تفکر انتقادی گسترده تر می شود و به استقلال منحصر و محدود نیست. رابرت انیس در 1989 در کتاب تفکر انتقادی این تعریف را آورده است؛ تفکر انتقادی تفکری عقلانی است که متمرکز است بر انتخاب آنچه باید به آن باور داشت یا آنچه باید به آن عمل کرد. نکته جالب این تعریف این است که از مرحله باور به کنش وارد می شود. مایکل اسکریون در 1997 در کتاب تفکر انتقادی می گوید؛ تفکر انتقادی تفسیر و ارزیابی ماهرانه و فعالانه مشاهدات، ارتباطات، اطلاعات و استدلال هاست.

تقاطع کتاب های کلاسیک تفکر انتقادی و کتاب های درسی
برخی کتاب های تفکر انتقادی کاملاً در یک موضوع خاص نوشته شده اند و کارکرد عمومی ندارند مانند کتاب های تفکر انتقادی در حوزه اخلاق یا حقوق. کتاب «عقل و بحث» نیز بسیار فشرده نوشته شده است به این معنا که نویسنده مفروض گرفته خواننده چیزهایی را می خواند و می داند بنابراین نیاز به توضیح آنها ندارد. کتاب در خط تقاطع کتاب های استاندارد و کلاسیک تفکر انتقادی و کتاب های درسی از یک طرف قرار گرفته است و گاهی به بحث های عمومی حوزه معرفت شناسی و فلسفه علم پهلو می زند. با آن تصوری که خودش ارائه کرده که این درسی برای دانشجویان دوره کارشناسی بوده که رشته یی غیر از فلسفه داشته اند، کمی قابل درک می شود که چرا نویسنده به هر یک سرکی می کشد. اما به هر حال «عقل و بحث» کتاب کلاسیک یا استاندارد در تفکر انتقادی و منطق نیست و در جایی بینابین قرار گرفته است. یکی از نکات خواندنی در حوزه تفکر انتقادی مثال هایی است که از زندگی روزمره، روزنامه، تلویزیون و تبلیغات زده می شود که در این کتاب این موارد دیده نمی شود ضمن آنکه یکسری از بحث های تفکر انتقادی هم در اینجا نیامده است. اینکه صورت بندی کلامی چه اهمیتی دارد یکی از بحث هایی است که در این کتاب بر آن تاکید نمی شود. این کتاب از سویی با کتاب های منطق مرسوم تفاوت هایی دارد. یکی از تفاوت هایش این است که غالب کتاب های منطق، با منطق گزاره ها شروع می شود و به منطق محمولات می رسند.
این کتاب از منطق محمولات شروع می شود. نویسنده معتقد است به تجربه فهمیده این ترتیب برای خواننده طبیعی تر است. بعد از اینکه راجع به منطق محمولات صحبت می کند، نکاتی درباره فلسفه منطق گفته که گزاره منطقی و صدق منطقی چیست. در فصل یکی مانده به آخر به منطق گزاره ها اشاره می کند. بحث هایی که در این کتاب آمده در کتاب های متداول منطق دیده نمی شود. سوال های آخر فصول که برای تفکر بیشتر است، بعضی اوقات سوال های مهم و خوبی اند که اگر کسی بداند به چه چیزی در بحث های فلسفی اشاره می کنند خیلی راحت می تواند ارتباط آنها را با بحث های کتاب بیابد.

کلید واژه ها: تفکر نقادانه -
0/700
send to friend
نظرات 1
  • 0
    0
    پاسخ به این نظر
    سيدحسن حسيني خيرآبادي پنجشنبه 26 آذر 1388
    متن تفكر نقادانه اش مفيد بود.
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST