کد مطلب: ۷۲۰۴
تاریخ انتشار: شنبه ۷ آذر ۱۳۹۴

ادای دین به مینورسکی

هادی مشهدی: ولادیمیر مینورسکی یکی از برجسته‌ترین ایران‌شناسان روسیه است که قلمرو پژوهشی وی عرصه‌ی گسترده‌ای از جغرافیای ایران گرفته تا تاریخ، ملل و نحل، ترجمه و نیز تصحیح نسخ خطی را دربرمی‌گیرد و از همین روی شناخت زندگی و آثار علمی و فرهنگی او امری ضروری و اهتمامی سترگ است. در آستانه‌ی پنجاهمین سال درگذشت مینورسکی، کتاب «ره‌آورد مینورسکی» به قلم دکتر گودرز رشتیانی و به همت انتشارات هرمس منتشر شده است که به خوبی وضعیت ایران‌شناسی در روسیه و نقش و جایگاه مینورسکی را در مکتب ایران‌شناسی روسیه تبیین می‌کند و دستاوردهای مطالعاتی وی را در حوزه‌ی ایران‌شناسی تحلیل می‌کند و شرح می‌دهد.

نشست هفتگی شهر کتاب در روز سه‌شنبه سوم آذرماه به نقد و بررسی کتاب «ره‌آورد مینورسکی» اختصاص یافت. در این نشست کاوه بیات و گودرز رشتیانی حضور داشتند.

دریچه‌ای به جهانی فراخ

رشتیانی در ابتدای مباحث خود چگونگی شکل‌گیری این اثر را تشریح کرد. وی اظهار داشت: وقتی رساله‌ی دکتری خود را می‌نگاشتم برای فرصت مطالعاتی شهر پترزبورگ را برگزیدم. انیستیتو نسخ خطی شرقی آکادمی علوم روسیه نیز در این شهر مستقر است؛ در بایگانی این انیستیتو بیش از ۱۱۵هزار نسخه خطی وجود دارد که حدود چهارهزار نسخه از آن‌ها به فارسی هستند. وقتی به صورت اتفاقی اتاقی را یافتم که آرشیو شرق‌شناسان روسیه نام داشت؛ بر اساس آیین‌نامه این آرشیو مدارک و اسناد شخصی شرق‌شناسان روسی در آن جا نگهداری می‌شود؛ به نوعی اجباری قانونی وجود دارد مبنی بر این‌که این شرق‌شناسان اسناد و مدارک شخصی خود را در ایام پس از بازنشستگی به آن‌جا واگذار کنند.

وی ادامه داد: در آرشیو یادشده اسناد و مدارک بیش از ۲۰۰ شرق‌شناس نگهداری می‌شود. در فهرست این شرق‌شناسان ۲۱ نفر ایران‌شناس وجود دارد. مینورسکی یکی از آن‌ها است. مینورسکی سه دوره در ایران دیپلمات بود؛ او پس از انقلاب ۱۹۱۷ به روسیه بازنگشت و به فرانسه عزیمت کرد. مینورسکی در تشکیلاتی عضو شد که مهاجران روس در فرانسه تشکیل داده بودند؛ آن‌ها برخی مباحث حقوقی مربوط به پیمان ورسای را پیگیری می‌کردند. او از ۱۹۲۲ تمامی فعالیت‌های سیاسی و دیپلماتیک را وانهاد و به امور تحقیقاتی و علمی پرداخت. آشنایی نزدیک او با علامه محمد قزوینی که او نیز در پاریس مقیم بود، ایام مغتنمی برایش فراهم کرد تا به تحقیقات درباره ایران بپردازد. از همین مقطع به بعد مینورسکی به زبان فرانسه هم می‌نوشت. ماحصل جلسات هفتگی او با قزوینی در این سال‌ها تصحیح و ترجمه‌ی حدود العالم بود.

رشتیانی به تشریح دیگر فعالیت‌های مینورسکی در زمان اقامت وی در پاریس پرداخت و تصریح کرد: او در مدارس شرق‌شناسی فرانسه تاریخ و ادبیات ایران تدریس می‌کرد. تمام جزوات و حتا اوراق امتحانی دانش‌آموزان در آرشیو وی موجود است. نوشتن مقالات برای دایره‌المعارف اسلام را نیز را در همین مقطع آغاز کرد؛ این مقالات بیش از ۱۱۰ عنوان هستند و هریک از آن‌ها ارزش تحقیقی مستقلی دارند؛ مثلا تنها مدخل تبریز خود کتابی مستقل است. امروز نیز در همه‌ی آثار دایره‌المعارفی که درباره‌ی ایران و شرق منتشر می‌شود به آثار مینورسکی ارجاع می‌شود. مینورسکی در ۱۹۳۰ به دعوت دولت ایران ماموریت یافت دبیر برگزاری دوسالانه‌ی هنرهای ایرانی در انگلستان شود؛ در آن مقطع معرفی پیشینه‌ی تمدن ایرانی به یک ضرورت بدل شده بود و از این‌روی برگزاری این نمایشگاه در دستور کار دولت قرار گرفت؛ مینورسکی تعداد قابل توجهی از نفایس هنر ایرانی را از نقاط مختلف دنیا جمع‌آوری کرد و دو سال در آن‌جا به امانت گذاشت.

وی افزود: مینورسکی در ۱۹۳۳ به ریاست مدرسه سوآس دانشگاه لندن دست یافت؛ از آن‌پس در ۱۹۳۷ به دریافت رتبه پروفسوری نائل آمد. در ایام جنگ دوم جهانی به دنبال انتقال مدرسه‌ی سوآس به کمبریج، مینورسکی نیز به آن‌جا رفت. او در ۱۹۴۴ بازنشسته شد و پس از آن تا زمان وفاتش در ۱۹۶۶ در همان شهر ماندگار شد. مینورسکی در این ایام به مناسبت برگزاری هزاره ابن‌سینا و هزاره‌ی فردوسی دو بار به ایران آمد؛ همچنین به بهانه‌ی شرکت در کنفرانس شرق‌شناسی شوروی یک بار به این کشور سفر کرد.

رشتیانی در ادامه‌ی سخنان خود به بخشی از وصایای مینورسکی اشاره کرد و گفت: در ایام محاصره‌ی لنینگراد ایران‌شناسان روس مصائب متعددی را متحمل شدند؛ از این‌روی مینورسکی به همسر خود وصیت کرد کتابخانه و اسناد شخصی‌اش به پترزبورگ منتقل شود؛ او نیز طی چهار سال این کار را صورت داد.

وی به غنای اسناد آرشیوی کشور روسیه اشاره کرد و اظهار داشت: متاسفانه در زمان شوروی دسترسی به اسناد آرشیوی ممکن نبود؛ اما در سال ۲۰۱۱ این امر مقدور شد. من در ژانویه‌ی ۲۰۱۲ توانستم آن‌ها را ببینم؛ در ابتدا تصور می‌کنم حدود ده‌هزار سند وجود دارد که می‌توانم آن‌ها را بررسی کنم؛ ولی پس از مدت کوتاهی دریافتم به وقت زیادی نیاز است؛ از این‌روی آن‌ها را فهرست‌نویسی کردم که برای آن آرشیو هم کارآمد بود. در پی این رویکرد کار اصلی خود (نگارش پایان‌نامه) را فراموش کردم و تقریبا شش ماه مشغول فهرست‌نویسی بودم. از آن‌پس این کار به سفارش رایزن فرهنگی ایران در روسیه دنبال شد و در کنار آن کتاب ره‌آورد مینورسکی نیز چاپ شد. حجم مطالب آرشیوی درباره‌ی اقدامات مینورسکی بسیار زیاد است؛ آن‌چنان‌که ده‌ها دانشجوی دکتری می‌توانند پایان‌نامه‌ی خود را به آن اختصاص بدهند؛ این کتاب تنها راهنمایی برای معرفی اوست.

رشتیانی در انتهای سخنان خود بخش‌های مختلف کتاب را به تفصیل معرفی کرد.

اسف و شعف توامان

بیات، شرح کوتاهی از زندگی مینورسکی و تاثیرات وی بر حوزه‌ی شرق‌شناسی و ایران‌شناسی ارائه کرد؛ وی اظهار داشت: ولادیمیر مینورسکی (۱۸۷۷-۱۹۶۶) یکی از چهره‌های برجسته‌ی جهان شرق‌شناسی است؛ دوره‌ای از شرق‌شناسی که وجود مجموعه‌ای از دانشمندان جامع‌الاطراف یکی از ویژگی‌های اصلی آن بود. امروزه در توضیح فقدان چهره‌هایی مشابه در عرصه‌ی شرق‌شناسی، از تخصصی‌ترشدنِ تحقیقات این حوزه سخن به میان می‌آید که باعث می‌شود چنان جامعیتی شکل نگرفته یا به چشم نیاید؛ نمی‌دانم این توضیح یا توجیه تا چه حد درست است. مینورسکی چنان‌که از بررسی بخش‌هایی از کتاب ره‌آورد مینورسکی نیز مستفاد می‌شود از جمله ایران‌شناسانی است که حق او در ایران تا حدودی ادا شده است. هم تعدادی از مهم‌ترین آثارش به فارسی ترجمه و منتشر شده‌اند و هم در دوره‌ای که ایران‌شناسی در ایران ارج و قربی داشت، یعنی در سال‌های پیش از انقلاب اسلامی، با انتشار یک ارج‌نامه و تجدید چاپ گزیده‌ای از مقالاتش در ایام حیات و یادداشت‌های مختلفی که پس از فوت او منتشر شد، از خدمات او تقدیر شد.

وی تاکید کرد: بخشی از مطالب گردآمده در این مجموعه نیز بر اساس همین داده‌ها تنظیم شده‌اند. اما اهمیت اساسی ره‌آورد مینورسکی و همچنین مجموعه‌ی مکمل فهرست تفصیلی گنجینه‌ی پژوهش وی که هم‌زمان با ره‌آورد مینورسکی از سوی کتابخانه‌ی مجلس شورا منتشر شد، نه در یک ذکر خیر مجدد (نوعی تمجید و بزرگداشت)، بلکه ارائه‌ی تصویری از زمینه‌ی گسترده‌ی علم و دانش مینورسکی است که اگرچه آثار منتشر شده‌ی او ـ حدود دویست کتاب و مقاله و یادداشت ـ بخشی از آن را بازتاب می‌دهند، اما بخش فوق‌العاده مهمی از آن هنوز می‌تواند استفاده شود. آرشیو مینورسکی که این دو کتاب بر اساس آن تنظیم شده است بعد از فوت او و بر اساس وصیتش به انیستیتو نسخ خطی شرقی سن‌پترزبورگ منتقل شد و امروزه در دسترس پژوهشگران قرار دارد.

بیات در شرح اهمیت آثار مینورسکی در حوزه‌ی شرق‌شناسی اظهار داشت: ارزیابی اهمیت این اسناد و یادداشت‌ها  از لحاظ تکمیل داده‌ها و دانسته‌های مربوط به علایق تحقیقاتی مینورسکی در حوزه‌ی جغرافیای تاریخی ایران و یا تاریخ فرق و طوایف ایرانی، البته موضوعی است که باید صاحب‌نظران این حوزه درباره‌ی آن اظهار نظر کنند؛ آن‌چه من به‌عنوان پژوهشگر تاریخ ایرانی در سال‌های مقارن با جنگ اول جهانی، میل دارم به آن بپردازم مربوط به اسناد و گزارش‌هایی است که در این مجموعه از دوران خدمت او در وزارت امور خارجه‌ی روسیه‌ی تزاری بر جای مانده است؛ اسناد و گزارش‌هایی که احتمالا بنا به مقتضیات شغلی مینورسکی در مقام یکی از کارگزاران تشکیلات دیپلماتیک روسیه در ایران، احتمالا بیشتر سیاسی است تا علمی.

وی در ادامه به بخش‌هایی از فعالیت سیاسی مینورسکی اشاره کرد و افزود: بخش مهمی از دوران خدمت مینورسکی در وزارت خارجه‌ی روسیه در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۰۳ تا ۱۹۱۹ در ایران سپری شد؛ او در سال‌های ۱۹۰۴ تا ۱۹۰۸ در ماموریت آذربایجان و کردستان توجهی عمیق و ریشه‌دار به سرگذشت دیگر طوایف و جای های این حوزه در سال‌های بعد، معطوف داشت. او در سال ۱۹۱۱  مجددا به ایران آمد.

بیات ادامه داد: ماموریت مهم نمایندگی دولت روسیه، در کمیسیون چهار جانبه‌ای روی داد که در فاصله‌ی سال‌های ۱۹۱۳ تا ۱۹۱۵ با حضور نمایندگانی از بریتانیا، عثمانی و ایرانی برای تحدید حدود مرزهای غربی ایران تشکیل شد؛ ماموریتی که باعث شد مینورسکی بتواند باریکه‌ی مرزی مورد بحث را از فاو در جنوب تا کوه آرارات در شمال زیر پا بگذارد و جدای از کمک به تحدید حدود این مرز پرمناقشه، از عرصه‌ی اصلی بسیاری از علائق تحقیقاتی‌اش آگاهی دست اولی کسب کند. دوره‌ی بعدی خدمات دیپلماتیک مینورسکی که با پیشامد جنگ اول جهانی و توسعه‌ی دامنه‌ی آن به خاک ایران توام شد، در خلال سال‌های ۱۹۱۵ تا ۱۹۱۹ بیشتر در تهران گذشت.

وی افزود: روسیه یکی از طرف‌های اصلی جنگ بود و به دلیل برتری نسبی در سوق قوای نظامی به ایران ـ‌محور نسبتا کوتاه و مساعد انزلی ـ‌قزوین ـ در همان مراحل نخست جنگ با اشغال تهران به اولین قدرت تصمیم‌گیرنده در این حوزه تبدیل شد؛ مزیتی که تا پیشامد انقلاب ۱۹۱۷ ادامه یافت. با این حال در بررسی‌های منتشرشده در این زمینه، از سیاست روسیه تزاری در سال‌های مورد بحث، جز بازتاب کمرنگی از آن در اسناد و گزارش‌های دیپلماتیک بریتانیا و شاید فرانسه تقریبا هیچ چیز نمی‌دانیم. شاید مهم‌ترین ماخذی که در این زمینه داریم ترجمه‌ی فارسی خاطرات یکی دیگر از همکاران مینورسکی  است. به گونه‌ای که دکتر رشتیانی در ره‌آورد مینورسکی و با جزئیاتی بیشتر در فهرست تفصیلی گنجینه‌ی پژوهشی مینورسکی آورده‌اند، بخش در خور توجه اسناد سپرده‌شده به آرشیو نسخ خطی فارسی سن‌پترزبورگ به اسناد و مدارک این مقطع به‌خصوص مربوط می‌شود.

وی از جمله‌ی این اسناد و مدارک به دفاتر خاطرات و سفرنامه‌های مینورسکی اشاره کرد و افزود: این اسناد تمامی دوره‌ی مورد بحث را شامل می‌شوند (فهرست ۱۲۶ـ۱۲۵). اسناد مربوط به فعالیت‌های شغلی او در همین دوره مشتمل بر رونویسی مجموعه‌ای از یادداشت‌ها و گزارش‌های مختلف به قلم خود او و یادداشت‌هایی از دیگران است. در فهرست اشاره‌شده درباره این بحث از حدود ۲۰۰ فقره سند و گزارش سخن در میان است. اکثر مضامین مورد بحث نیز با اشتمال بر تحولات جاری در حوزه تحت اشغال روسیه در جنگ اول جهانی مضامین آشنایی است. عین همین مطلب درباره بخش مربوط به مکاتبات مینورسکی صدق می‌کند؛ یعنی پیش‌نویس نامه‌های خودش و نامه‌های رسیده به او که در یک قسمت علی‌حده تنظیم و فهرست شده است.

بیات تاکید کرد: احتمالا یکی از مهم‌ترین بخش‌های این اسناد و گزارش‌ها به دوره‌ی پایانی خدمات دیپلماتیک او مربوط می‌شود؛ یعنی سال‌های بعد از انقلاب ۱۹۱۷ که تشکیلات باقی‌مانده از سفارت روسیه در تهران به دلیل کودتای بلشویک‌ها و تشکیل یک نظام جدید، ارتباط خود را با مرکز از دست داد و بیشتر تابع تشکیلات ضد انقلاب روس‌های سفید و قدرت‌های متفق حامی آن‌ها بود. این بخش احتمالا از آن روی حائز اهمیت است که به دلیل گسست مورد اشاره، بعید است در آرشیوهای رسمی روسیه، اسناد و گزارش‌های در خور توجهی از این مقطع ضبط شده باشد؛ حال آن‌که مینورسکی در این دوره که در یک مقطع وزیرمختار موقت سفارت نیز محسوب می‌شد هم با نیروهای ضد انقلاب روس در ایران و قفقاز در ارتباط بود و هم با تشکیلات اصلی آن‌ها در جنوب روسیه.

وی از ابعاد دیگری نیز این اسناد را حائز اهمیت دانست و در این‌باره تصریح کرد: از مشخصات اسناد و گزارش‌های این مقطع چنین به نظر می‌آید که این ارتباط حرفه‌ای تا اوایل دهه‌ی ۱۹۲۰ که هنوز محافل تبعیدی روس سفید در پاریس فعال بودند، ادامه داشت. از جمله مضامین مهمی که در این اسناد مورد توجه بوده‌اند، می‌توان به تلاش ایرانیان برای لغو معاهدات تحمیلی پیشین اشاره کرد؛ معاهده‌ی ۱۹۰۷ روس و انگلیس، تشکیل دولت وثوق‌الدوله و همسویی ایران و بریتانیا که در قالب قرارداد ۱۹۱۹ صورتی رسمی به خود گرفت و سیاست ایران در حوزه‌ی جنوبی قفقاز در این سال‌ها نیز از آن‌جمله‌اند.

بیات در انتهای سخنان خود به حوزه‌های دیگر فعالیت مینورسکی اشاره کرد و افزود: مینورسکی در کنار تحولات مربوط به ایران، تحولات قفقاز را نیز دنبال می‌کرد. این را می‌توان هم در قالب مقالات و گزارش‌های متعددی دید که در این زمینه نوشته است و هم در بخش مهمی از مکاتبات او با پاره‌ای از سران مسلمان ضدبلشویک از جمله زکی ولیدی طوغان، مصطفی جوکایف و امیر عالم‌خان آخرین امیر بخارا. علاوه بر این به دلیل علایقی که داشت اسناد و گزارش‌های فراوانی نیز مانند مقالات منتشرشده در جراید وقت را نیز در این موضوع گردآوری کرده بود که آن‌ها نیز به صورتی جداگانه فهرست شده‌اند.

وی ادامه داد: یادآوری دکتر رشتیانی در این زمینه به صورت ره‌آورد مینورسکی و فهرست تفصیلی گنجینه‌ی پژوهشی هم باعث خوشحالی و امیدواری است و هم موجب غم و اندوه؛ باعث خوشحالی و امیدواری از آن جهت که اینک می‌دانیم بخش نسبتا مهمی از داده‌ها و دانسته‌های مربوط به تاریخ و جغرافیای این سرزمین در جایی ثبت و ضبط است و روزگاری به کار خواهد آمد و غم و اندوه نیز از آن جهت که می‌دانیم این روزگار، روزگار کنونی ما نیست و بعید به نظر می‌رسد که جامعه‌ی علمی ضعیف و کم جانِ ایران بتواند به این زودی‌ها از این گنجینه و دیگر موارد مشابه استفاده کند.

مبری از افکار کمونیستی

دکتر ابوذر ابراهیمی‌ترکمان رئیس سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، بر خلاف قرار پیشین در نشست حضور نیافت؛ یادداشتی از وی درباره‌ی مینورسکی و و اقدامات ارزنده‌اش در حوزه‌ی شرق‌شناسی و ایران‌شناسی و نیز اهمیت تدوین و چاپ کتاب محل بحث خوانده شد: ولادیمیر مینورسکی در حوالی سال‌های ۱۲۸۳ یا ۱۲۸۴ خورشیدی به‌عنوان دیپلمات به ایران اعزام شد و در شهر تبریز به خدمت مشغول شد؛ این مأموریت ۴ سال به طول انجامید. در آن هنگام ایران‌شناس جوان ۲۶ ساله‌ای بود که به ایران آمد و در سی سالگی ایران را ترک کرد و تقریباً پس از خروج از ایران نزدیک به ده سال در روسیه ماند و در چهل سالگی، همزمان با انقلاب ۱۹۱۷، روسیه را نیز ترک کرد و در شهرهای پاریس و لندن اقامت گزید و در کسوت استادی زبان فارسی در دانشگاه لندن بازنشست شد و در سال ۱۳۴۵ خورشیدی در شهر کمبریج درگذشت.

 شوق ایران‌شناسی در وجود او در دوران تحصیل در روسیه پدید آمد و در دوران اقامتش در تبریز مشتعل شد که تا پایان عمر در همین راه گام برداشت. ایران‌شناسی در روسیه از قدمت دیرینی برخوردار است و ایران‌شناسان روس خدمات زیادی به فرهنگ و ادب ایرانی کرده‌اند؛ مثلاً والنتین ژوکوفسکی اولین بار اسرارالتوحید فی مقامات ابی سعید را تصحیح انتقادی کرده و منتشر کرد و هر یک از ایران‌شناسان دیگر در این زمینه کوشش‌های قابل تقدیری کرده‌اند.

در دوران مأموریتم به‌عنوان رایزن فرهنگی در فدراسیون روسیه دکتر گودرز رشتیانی و همسرشان برای فرصت مطالعاتی به سن پترزبورگ آمدند و در دیدارهایی که با ایشان داشتم از وجود اسناد فراوانی در انیستیتو شرق‌شناسی سن پترزبورگ درباره ولادیمیر مینورسکی خبر دادند؛ به‌ویژه تأکید کردند که بسیاری از نامه‌هایی که دانشمندان ایرانی به مینورسکی نگاشته‌اند نیز در میان اسناد مذکور وجود دارد. ایران‌شناسی در روسیه را اگر به دو دوره پیشامارکسیسم و پسامارکسیسم تقسیم کنیم مینورسکی متعلق به دوره پیشامارکسیسم است و کارهای او در حد زیادی از ویژگی آمیخته‌نشدن به الزامات افکار کمونیستی و حزبی مبّری است.

 تدوین کتابی که امروز با عنوان «ره آورد مینورسکی» به زیور طبع آراسته شده است نیازمند پشتیبانی و حمایت مادی و معنوی بود که رایزنی فرهنگی این بخش از کار را پذیرفت و قراردادی با دکتر رشتیانی منعقد کرد تا کار آغاز شود. خوشبختانه مؤلف محترم به تمام همت خود کوشید تا این اثر ارزشمند به جامعه ایران‌شناسان تقدیم شود. خلق این اثر بیش از همه مدیون مؤلف گرامی و همسر همراه ایشان است و در مرحله بعد مدیون تشویق‌های آقای محمدخانی است که همواره در جهت توسعه فرهنگ ایران عزیز کوشیده است و به حق در این عرصه خود به تنهایی به مانند یک نهاد علمی و فرهنگی محسوب شود. «نشر هرمس» نیز در ارائه‌ی این اثر سهم عمده‌ای را دارد. بدون دقت و نظر وسواس آقای ساغروانی و همکارانشان این اثر به این گونه که می‌بینید خلق نمی‌شد. امیدوارم این کتاب راهی برای تحقیقات بیشتر در خصوص ولادیمیر مینورسکی باشد تا محافل علمی و فرهنگی کشورمان با تحقیقات غیر ایرانیانی که به فرهنگ ایران خدمت کرده‌اند، آشنا شوند.

 

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST