کد مطلب: ۲۵۰۹۹
تاریخ انتشار: شنبه ۹ مرداد ۱۴۰۰

بازگشایی بنیاد فرهنگی امیرکبیر و موزه مرحوم دکتر حبیبی در محل جدید

اطلاعات: آیین گشایش بنیاد فرهنگی امیرکبیر، موزه زنده یاد دکتر حسن حبیبی، دیروز با حضور تنی چند از مسئولان فرهنگی کشور برگزار شد.

 در این مراسم سید محمود دعایی، مدیرمسئول روزنامه اطلاعات ضمن قرائت پیام دکتر حمید میرزاده، عضو هیأت امنای بنیاد امیرکبیر طی سخنانی بیان کرد:

آنچه باعث می‌شود قلب‌های مهربان تلاش کنند یاد و خاطره عزیزی را گرامی بدارند، ایمان است. مرحوم دکتر حبیبی از زمره کسانی بود که در پیروزی انقلاب نقش بی‌بدیل داشت و به عنوان سهامدار اصلی انقلاب، هیچ مطالبه‌ای نداشت. من خاطره‌ای از ایشان نقل می‌کنم.

من در ایامی که امام در نوفل لوشاتو بودند، خدمت دکتر حبیبی رسیدم. دکتر حبیبی علیرغم سطح بالای بینش و معرفت، خود را همیشه در حاشیه قرار می‌داد و به همین دلیل امام علاقه ویژه‌ای به او داشت. امام یکی از مأموریت‌های سنگین نهضت را به او سپرد، تدوین پیش‌نویس قانون اساسی بود و امام این پیش‌نویس را پسندید.

وی افزود: علی‌رغم نقشی که دکتر حبیبی در آن ایام داشت، کسانی که از جایگاه ایشان به درستی مطلع نبودند به اهمیت وجود او آگاه نبودند. وقتی دکتر حبیبی پیش‌نویس را در ایران خدمت امام برد، امام به او گفت معلوم است کجا هستی؟ من چند روز است منتظرت هستم. این بیانگر امید داشتن امام به دکتر حبیبی بود. دکتر حبیبی از هیچ خدمتی دریغ نکرد.

دعایی ادامه داد: دکتر حبیبی کاندیدای دوره دوم مجلس نشده بودند. من به او پیشنهاد کردم در مؤسسه اطلاعات دفتری داشته باشد و نشریه فرانسوی روزنامه را به سردبیری او راه بیندازیم. اما آقای موسوی اردبیلی او را به دادگستری دعوت کرد.

دکتر حبیبی شخصیتی بود که در مشورت دادن و راهنمایی کردن دریغ نمی‌کرد. او در یک دولت وزیر دادگستری بود و در دو دولت مسئولیت سنگین بر عهده داشت. او دغدغه وطن داشت و می‌خواست بنیادی برای ایران‌شناسی تأسیس کند. این کار انجام شد. در این بنیاد کتابخانه‌ای راه‌اندازی شد که ظرف چند سال بسیار بزرگ شد. شمارگان این کتاب‌ها به یکصد هزار جلد کتاب رسیده بود و مسئول کتابخانه دوست داشت مهر کتاب صد هزارم، توسط خود دکتر حبیبی زده شود.

دکتر حبیبی وقتی در بیمارستان بستری بودند، کتابی تألیف کردند من در آن ایام سعی می‌کردم زیاد به دیدنشان بروم و همیشه شاد باشم. روزهای آخر به من گفت دلم برای دکتر تابنده تنگ شده است. من در آستانه فراهم کردن این ملاقات بودم که اجل مهلت نداد و دکتر حبیبی از میان ما رفت.

وی خاطرنشان کرد: بار آخری که خدمت دکتر حبیبی بودم، به من گفت من به رضای خدا راضی هستم، ولی شرمنده همسرم هستم که برای نگهداری از من متحمل رنج می‌شود.

دکتر حبیبی در تمام دوران حیات، آرزوی تشرف به عتبات عالیات داشت ولی نمی‌رفت. چون نمی‌خواست هزینه همراهانی که ناگزیر همراه او بودند را به دولت تحمیل کند. شرایطی فراهم شد که در شمال خراسان پروژه‌ای افتتاح شود و دکتر حبیبی برای افتتاح رفت. خودش و محافظش با اتوبوس به مشهد رفتند و زیارت کردند و برگشتند.

خاطره دیگرم این است که دکتر حبیبی به عنوان معاون اول و شخصیت عالیقدر کشور فهمیده بود معلمی در اصفهان کلیه‌اش را به شاگردش داده است. برای تقدیر از این معلم، شخصاً به اصفهان رفت و دست آن معلم را بوسید.

دکتر حبیبی قبل از رحلت، شعری برای سنگ مزارش سرود. این سنگ هنگام حیات او، تهیه شد و نشانگر آمادگی کامل او برای ملاقات با معبودش بود.

در ادامه، دکتر پیروز حناچی، شهردار تهران طی سخنانی گفت: وقتی انقلاب اتفاق می‌افتد، اتفاقات دور از اراده‌ای رخ می‌دهند ولی روحیه دکتر حبیبی، رعایت تعادل بود. یک دلیل آن آشنایی با ادبیات و تحولات بعد از انقلاب فرانسه بود. فرانسوی‌ها بعد از انقلاب بزرگترین صدمه را به تاریخ و فرهنگ خود وارد کردند و آثار زیادی را تخریب کردند. بعد از انقلاب ایران دکتر حبیبی در کنترل این موضوع نقش داشتند. مرمت کاخ مرمر، کاخ ریاست جمهوری و کاخ نگارستان کار دکتر حبیبی بود.

قرار بود باغ نگارستان تخریب شود و آنجا برج سازی شود ولی دکتر حبیبی اجازه نداد و آنجا را مرمت کرد.

وی افزود: دکتر حبیبی سوژه کاریکاتورهای گل آقا بود. او این فضای نقد را به عمد به وجود می‌آورد. مجموعه ایران‌شناسی و اولین کنگره بین‌المللی خلیج‌فارس، از کارهای دکتر حبیبی است. حناچی در پایان از زحمات همسر دکتر حبیبی تشکر کرد.

دکتر غلامعلی حداد عادل، رئیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی نیز در ادامه این مراسم بیان کرد: درباره دکتر حبیبی صحبت کردن کار بسیار سختی است. یکی از بخت یاری‌های من در عمرم، آشنایی و کار با دکتر حبیبی بود. در سال‌هایی که او رئیس فرهنگستان بود، صندلی من همیشه در کنار او بود. بعد که من رئیس فرهنگستان شدم، به توصیه خود دکتر، صندلی او کنار من بود. در اداره جلسات به صورت مکتوب با هم حرف می‌زدیم و این یکی از دوست‌داشتنی‌های من بود.

وی ادامه داد: دکتر حبیبی یکی از مردان کم‌نظیر تاریخ ایران است. من با تاریخ ایران بیگانه نیستم. یک جنبه از اهمیت شخصیت دکتر حبیبی را عرض می‌کنم. ما از مشروطه به این طرف به ویژه در شروع حکومت پهلوی در ایران یک نزاع مفهومی درباره «رابطه اسلام و ایران» داشتیم، اینکه چقدر باید ایران دوست باشیم،‌ چقدر ملتزم به اسلام؟ نقطه توازن کجاست؟ در این زمینه افراط و تفریط‌های زیادی صورت گرفته است. این مسأله، هنوز هم وجود دارد. در فلسفه می‌گویند بزرگترین دلیل بر امکان وجود یک شی، وجود آن شیء است. اگر کسی از ما بپرسد آیا ممکن است. کسی یک ایران‌دوست در بالاترین درجه و یک مسلمان درجه یک باشد؟ پاسخ این است: بله ـ به چه دلیل؟ به دلیل وجود دکتر حبیبی.

حداد عادل افزود: اگر شخصیت دکتر حبیبی به جوانان امروز معرفی شود، آنها الگویی می‌بینند که توانسته در وجود خودش به طور سازگار، عشق به ایران با اعتقاد راسخ به اسلام را جمع کند. من پیشنهاد می‌کنم همسر ارجمند دکتر حبیبی، سرکارخانم دکتر رهیده، حالا که این موزه افتتاح شد تاامثال بنده که با دکتر حبیبی حشر و نشر داشته‌ایم از دنیا نرفتیم، فهرست کارهایی که دکتر حبیبی کرده را بنویسید. یک فهرست طولانی به دست می‌آید. در هر عنوانی از کسی که در آن کار به حبیبی نزدیک بوده، بخواهید خدمات دکتر حبیبی به آن بخش را بنویسید. بنده خودم خدمات دکتر حبیبی به فرهنگستان‌ها را می‌نویسم. به این ترتیب یک دایرة‌المعارف به دست می‌آید و اندیشه و همت دکتر حبیبی بسط پیدا می‌کند.

در ادامه دکتر مجید قاسمی مدیرعامل بانک پاسارگاد اظهارکرد: آشنایی من با دکتر حبیبی در ژانویه سال 1978 بود که عزیزانی خدمت حضرت امام رفتند. من بودجه‌اش را نداشتم. این عزیزان درباره نزدیکی دکتر حبیبی و امام حرف می‌زدند. یکی از ره‌آوردهای آن سفر آشنایی من با دکتر حبیبی بود. من بورسیه بانک مرکزی بودم آن زمان. در سال 1364 که من مدیرعامل بانک ملی شدم، روزی دکتر حبیبی که وزیر دادگستری بود به من زنگ زد و از من خواست مطالبی درباره بازدیدهایم از مجموعه بانک ملی برایش بنویسم. این گزارش را در نهایت برای رئیس‌جمهور نوشتم و خدمت ایشان رسیدم.

وی افزود: از آن زمان به بعد ارتباطم با دکتر حبیبی ادامه پیدا کرد. چند ماه بعد رئیس کل بانک مرکزی شدم در تمام آن سال‌ها یکی از الگوهای رفتاری من آقای دکتر حبیبی بود. معمولاً وقتی که دکتر حبیبی جلسات را اداره می‌کرد، فرصت فراهم می‌شد تا مباحث بیان و جمع‌بندی شود. یکی از نکاتی که هنگام تأسیس بانک پاسارگاد مایه دلگرمی من بود آن بود که بیش از هزار واژه پیشنهاد شده بود و در نهایت واژه «پاسارگاد» انتخاب شد. من در دلم دچار تردید بودم. خدمت دکتر حبیبی رفتم و درباره انتخاب اسم توضیح دادم و پرسیدم آیا این اسم و لوگو را انتخاب کنیم یا نه؟ او در پاسخ گفت: ایرانیان از اول تاریخ غیر موحد نبودند. همین اسم خوب است. این مایه دلگرمی من شد. ما آن موقع از فرهنگستان ادب و هنر هم کمک گرفته بودیم و در نهایت با تأیید دکتر حبیبی، این اسم و لوگو انتخاب شد.

وی ادامه داد: دکتر حبیبی تا آخرین روزی که توانست، به جلسات مجمع تشخیص مصلحت آمد و غیبت نکرد. گاهی برای اینکه وقت مجمع را نگیرد، در موضوعات اقتصادی و بازرگانی جداگانه با من تماس می‌گرفت.

قاسمی گفت: به نظر من باید پیشنهاد دکتر حداد عادل را جدی گرفت. بودجه تحقیقات را ما تقبل می‌کنیم. جدای از آن، من دوست دارم به یاد دکتر حبیبی روی 2 موضوع کار کنیم یکی کلمه فرهنگ و معنای آن در قرآن. این قضیه برای ما که یک جامعه اسلامی هستیم خیلی اهمیت دارد. نکته دیگر مسئله زبان فارسی و نقش آن در سطح بین‌المللی و روانی و نفوذ آن است. باید آسیب‌شناسی کنیم و ببینیم چرا زبان فارسی با همه زیبایی و سرآمدی‌اش، زبان بین‌المللی نشده است و اگر بخواهیم بین‌المللی شود، چه کارهایی باید انجام دهیم! من روی این موضوعات آمادگی دارم این پروژه‌ها را حمایت کنم. مدیرعامل بانک پاسارگاد تصریح کرد: جلساتی که دکتر حبیبی برای بودجه داشتند، کلاس درس بود. او ساعت‌ها وقت می‌گذاشت و صبوری می‌کرد تا به جمع‌بندی برسیم. شخصیت والا، تواضع، صبوری و عشق به وطن دکتر حبیبی برای همه ما یک الگو

است.

دکتر رهیده، همسر زنده یاد دکتر حسن حبیبی در این مراسم اظهارکرد: در این چند دقیقه می‌خواهم تشکر کنم از روز اولی که شروع کردیم به تغییر این مجموعه، آقای حناچی ما را به این کار تشویق کرد و سفارش کرد دوستان جای مناسبی برای موزه پیدا کنند. این مجموعه، الان کاربرد بیشتری دارد و مردم بیشتری از آن بازدید می‌کند. من کلمه «وفای به عهد» و «معرفت» را خیلی دوست دارم. من از دهه 60 مزاحم همیشگی دکتر قاسمی بودم.

در آن شرایط من داروهای مناطق جنگی را تأمین می‌کردم و دکتر قاسمی در تخصیص ارز برای داروهای مناطق جنگی از هیچ خدمتی فروگذار نکرد. آن زمان ما تنخواه ارزی داشتیم و این نشان‌دهنده اعتماد دکتر قاسمی بود.

وی ادامه داد: من از دکتر قاسمی ممنونم که یکی از بهترین افرادی بود که افتخار داشتم با او کار کنم. در بازسازی ساختمان این موزه هم دکتر قاسمی بسیار کمک کرد و با همکاران به اینجا آمده و دستور قطعی تعمیرات و مرمت را صادر کرد.

این برای من بسیار با ارزش بود من از همکاران دکتر قاسمی هم ممنونم که مرا تحمل کردند. کارکردن با کسانی که همراه و همصدا باشند و اهمیت کار را بدانند، نعمت است.

از دکتر حناچی هم سپاسگزارم، اسم این مراسم راه «بازگشایی» گذاشتیم زیرا سومین مکانی است که موزه را به آنجا برده‌ایم. اینجا بازدید زیادی از موزه صورت می‌گیرد.

پیشنهاد دکتر حداد عادل فوق‌العاده بود. دکتر حداد عادل قبلاً کتابی را در فرهنگستان زبان تدوین کردند و برنامه‌هایی داشتند خود ما هم برنامه‌هایی داریم که در زمینه ایران‌شناسی کارهایی را انجام دهیم.

رهیده گفت: دکتر حبیبی درباره کارهایی که انجام می‌داد چیزی نمی‌گفت و چیزی هم از ما نمی‌پرسید. یک بار به خاطر خریدهای دارویی مرا به دادگاه احضار کردند که البته چیز مهمی نبود. وقتی به دکتر گفتم به جای آنکه بپرسد چرا گفت فقط مواظب باش پنجشنبه نباشد چون تا شنبه باید بمانی!

در طول زمانی که دکتر مسئولیت داشتند، ما از هیچ امکانی استفاده نکردیم، ما در هیچ یک از سفرهای سی ساله ایشان نبودیم. او هزینه‌ها را حساب می‌کرد و هرگز خانواده را به خرج دولت جایی نبرد. دکتر حبیبی رعایت همه چیز را می‌کرد.

گفتنی است موزه زنده‌یاد دکتر حسن حبیبی، دو مجموعه دارد. نخست کتابخانه که شامل سی هزار جلد کتاب‌های شخصی او و کتاب‌های اهدایی به اوست. کتاب‌هایی به زبان فارسی، عربی، فرانسه و انگلیسی و تعداد نه‌چندان کمی نسخه‌های خطی به همراه چند قباله، عقدنامه، فرمان حکومتی و اسناد اداری و دولتی قدیمی که علاوه بر جنبه‌ی تاریخی، مدارک مقبولی برای تحقیقات افراد علاقه‌مند است.

بخش دوم، گنجینه آثاری چون نقاشی‌های قهوه‌خانه‌ای، پارچه‌های دستباف ایرانی از قرن سیزدهم و تعدادی اثر هنری دیگر است که بنا به علاقه خریده و همچنین مجموعه‌ای از سکه‌ها، مدال‌ها، تمبرها، لوح‌ها و ظروف و هرچیز دیگری که در آمدوشد دیدارهای دیپلماتیک از اشخاص و ملت‌های مختلف هدیه گرفته بود .

بنیاد فرهنگی امیرکبیر در محله باغ فردوس، خیابان ولیعصر نرسیده به تجریش واقع شده است.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST