* آسانسور (نقاب ۳۹)، فردریک دار، عباس آگاهی، ۶۰۰۰ تومان.
فردریک دار برای علاقهمندان ایرانی ژانر پلیسی نامی آشنا نیست. آسانسور نخستین اثری از اوست که در «مجموعهی نقاب» منتشر میشود. اما در ادبیات معاصر فرانسوی نام فردریک دار به عنوان نویسندهای توانا و پرکار ثبت شده است. او متولد ۱۹۲۱ و درگذشته به سال ۲۰۰۰ است. زندگی پرماجرایش موضوع آثاری متعدد شده است و مصاحبههای فراوان و آموزندهاش در سامانههای مختلف اجتماعی و فرهنگی در اختیار دوستداران قرار دارد. فردریک دار نهتنها با نام اصلی خود، بلکه با استفاده از حدود بیست نام مستعار دیگر، نزدیک به ۳۰۰ رمان و داستان بلند و کوتاه، حدود ۲۰ نمایشنامه و ۱۶ اثر برای سینما نوشته است. دهها رمان پلیسی او زیر نام مستعار «سن آنتونیو» به رشتهی تحریر در آمده که لحن و بیان آنها غیرقابل تقلید باقی مانده است.
در کتاب آسانسور با انتریگی ماکیاولی روبهرو هستیم، ولی در پشت این ماکیاولیسم، درس بزرگ انسانیت نهفته است. قهرمان داستان یکی از انسانهای زخمخوردهای است که نویسنده شخصیت او را با مهارت ترسیم میکند. صحنهی داستان شهر پاریس در شب و صبح عید نوئل است. عشق و دلدادگی با قدرت ترسیم شده و استعارهها دقیق، شاعرانه و ظریفاند.
آلبر هربن، متهم به قتل زن محبوبش، پس از شش سال از زندان مارسی آزاد میشود. او برای دیدن خانهی مادر درگذشته و تجدید خاطرات کودکیاش به پاریس میآید. ملاقات تصادفی با زنی جوان و کودک خردسالش، هربن را به آپارتمانی در بالای یک کارگاه صحافی میکشاند. طی یک شب تا صبح روز عید نوئل، او با حوادثی عجیب روبهرو میشود و هر بار این آسانسور است که در را به روی بخش تازهای از ماجرا و معمایی شگفتانگیز میگشاید.
*جزیرهی خاموشان (نقاب ۴۰)، لوئیز باشِلُری، عباس آگاهی، ۸۵۰۰ تومان.
آن ماری شلتل متولد ۱۹۴۸ میلادی است. او در سال ۱۹۸۵ با نام مستعار لوئیز باشِلُری چهار رمان پلیسی به بازار عرضه داشت. دو عنوان از این رمانها در همان سال جوایز ادبی خاص اینگونه آثار را از آن خود کردند. از جمله جایزهی بهترین رمان حادثهای به جزیرهی خاموشان تعلق گرفته است. خانم باشلری بعد از مدت کوتاهی تدریس، به کارگردانی سینما روی آورد و سپس به عنوان منتقد سینمایی شهرت یافت.
راوی داستان جزیرهی خاموشان، وییو (بازرس پلیس)، زبانی محاورهای دارد و اغلب مخاطبانش به زبانی عامیانه صحبت میکنند. در ترجمه نیز این ویژگی تا حد زیادی حفظ شده است. محل وقوع ماجراهای کتاب، جزیرهای رو به استان برتانی فرانسه است. وقوع چند قتل پیاپی، پلیس را سرگردان کرده است. محیط بستهی جزیره با مردمی منزوی و عبوس، نفوذ یک باند قدرتمند و فاسد که در ادارهی جزیره هم نفوذ دارد، و شخصیتهایی با ویژگیهای عجیب و متفاوت بر پیچیدگی معمای داستان میافزاید. بازرس وییو برای درک فضای غیرعادی جزیره، بهسختی میتواند با برخی از مردم همصحبت شود. اما نزدیکی بیشتر او با قهرمانان داستان و آگاهی یافتنش از گذشتهی اغلب پرماجرا و اندوهبار و یا تبهکارانهی آنها، سرانجام پرده از رازهای نهفته و ناگفته بر میدارد.
* تولّدت مبارک، آقاکمال! (نقاب ۴۱)، یاکوب آرژونی، ناصر زاهدی، ۸۰۰۰ تومان.
کمال کایانکایا یک کارآگاه خصوصی ترکـآلمانی است که در روز تولدش مامور تحقیق دربارهی چگونگی قتل احمد هامول میشود. پروندهای که پلیس چندان تمایلی به حل معمای آن ندارد. از همان ابتدا نیز کایانکایا تهدید میشود و از او میخواهند که دست از این پرونده بردارد.
داستان از همان سطرهای اول تا آخرین صفحه خواننده را درگیر میکند و او را لحظه به لحظه همراه کایانکایا در کندوکاش شریک میسازد تا سرانجام در انتهای داستان به همراه قهرمان، چگونگی وقوع ماجرا را در مییابد.
به گواه بزرگترین منتقدان ادبی، کمال کایانکایا بهترین خلف سام اسپید و فیلیپ مارلو (قهرمانان رمانهای دشیل همت و ریموند چندلر) است.
یاکوب آرژونی (با اسم اصلی یاکوب بوته) در سال ١٩۶۴ در شهر فرانکفورت آلمان به دنیا آمد. پدرش هانس گونتر میشلسون نیز درامنویس بود. او اسم هنریش را از اسم فامیل همسرش کادیشا آرژونی، یک نام مراکشی، گرفت. بیست و دو ساله بود که تولدت مبارک، آقاکمال را نوشت و شخصیت کمال کایانکایا را خلق کرد و چند کتاب دیگر را با این شخصیت منتشر ساخت. این شخصیت و آرژونی بسیار موفق شدند و مورد توجه منتقدان قرار گرفتند. از این کتاب فیلمی نیز شده است. آرژونی همچنین رمانهای مشهور دیگری نیز نوشته است. او در ماه ژانویهی ٢٠١٣ در برلین به دنبال بیماری سرطان درگذشت. شخصیت کایانکایای او همچون انقلابی در داستانهای پلیسی آلمانی بود و همچنین خواهد ماند.
* مرگی که حرفش را میزدی (نقاب ۴۲)، فردریک دار، عباس آگاهی، ۸۵۰۰ تومان.
مرگی که حرفش را میزدی دومین کتابی است که از نویسندهی پرکار فرانسوی، فریدریک دار، در مجموعهی نقاب چاپ میشود. این کتاب حاوی طنزی تلخ با پسزمینهی همسریابی است. قهرمان داستان، پُل دوتراز، مردی سی و شش ساله است که پس از کار در افریقا با جسمی بیمار و رویاهایی از دست رفته به کشورش باز میگردد. عایدات نسبتا چشمگیر او، این امکان را فراهم میآورد که زندگی مناسبی برای خود تشکیل دهد. پس در منطقهای آرام و زیبا خانهای دلباز و جادار میخرد تا در کنج انزوای خود خوشبختی را بیابد. اما بهزودی خانه را بیش از حد خالی مییابد. تنهایی مانند خوره به جانش میافتد و خواب و راحت را از او میگیرد. روزها با کندی سپری میشوند و پُل سرانجام تصمیمی سرنوشتساز میگیرد: باید ازدواج کند. اما با چه کسی؟ او عجیبترین راه ممکن را انتخاب میکند؛ آگهیای به روزنامه میدهد. از نظر پُل، از طریق آگهی میتواند همسر مناسبش را بیابد، همانطور که خانهی مورد علاقهاش را هم از همین طریق پیدا کرد.
از میان پاسخهای رسیده، یک پاسخ جلب نظر میکند. پاسخ متعلق به زنی زیباست که خود را چهل و دو ساله معرفی میکند، در حالی که بسیار جوانتر به نظر میرسد. با ورود مینا به زندگی پُل و ازدواج زودهنگامشان، حوادثی عجیب یکی بعد از دیگری اتفاق میافتد. پُل که سرانجام به راز مینا، دو شخصیت متفاوت او، و هویت جوانی که فرزند خود میخواند پی میبرد، در مقابل، نقشهای طرح میکند و دامی میگسترد که عواقب نامنتظرهای در پی دارد.
* مگرِه و زنِ بلندبالا (نقاب ۴۳)، ژرژ سیـمنون، عباس اگاهی، ۹۰۰۰ تومان.
زنی از آشنایان قدیمی مِگرِه به دیدنش میآید: اِرنستینِ بلندبالا که سالها قبل یک بار مگره او را بازداشت کرده بود. حالا او با نام «خانم ژوسیوم»، به ملاقات وی آمده بود تا از شوهرش آلفرد و وقوع قتلی احتمالی بگوید. آلفرد ژوسیوم، یا آنگونه که در ادارهی پلیس پاریس معروف بود، «آلفردِ محزون» یا «آلفردِ گاوصندوقها»، دزد باسابقهای است که به خاطر تخصصاش در سرقت از گاوصندوقهای پیشرفته، شهرتی در روزنامهها به هم زده است. مردی لاغراندام و غمگین با چشمانی نگران، که به رغم مهارتش در گشودن قفل گاوصندوقهایی که زمانی خودش آنها را نصب کرده بود، بسیار بدشانس است و اغلب چیزی به دست نمیآورد.
این بار آلفرد پس از ورود به خانهی بزرگی که مطب یک دندانپزشک هم هست و در حال باز کردن قفل یک گاوصندوق، جسد خونآلود زنی را میبیند. آلفرد از ترس متهم شدن به قتل، متواری و پنهان میشود. همسرش که از ماجرا باخبر شده، مگره را مطلع میسازد. بازرسان آگاهی با استفاده از فهرست خریداران گاوصندوقهای مارک پلانشار، خانهای را که آلفرد وارد آن شده بود پیدا میکنند، اما نه جسدی مییابند و نه نشانهای از وقوع یک قتل. مگره با ورود به آن خانه، پا به زندگی گیوم سِر، دندانپزشک پنجاهساله و مادر پیر و مقتدرش میگذارد و به بررسی ویژگیهای شخصیتی آنها میپردازد. رفتهرفته، چهرهی فرد سومی آشکار میشود که زمانی در آن خانه زندگی میکرده است: ماریا، همسر هلندیِ گیوم سِر...