کد مطلب: ۶۱۷۰
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۲۰ خرداد ۱۳۹۴

کمرنگ‌شدن زمان گفت‌وگو در زیر سقف

شهروند: گاهی‌اوقات بعضی‌چیزها آن‌قدر مهم است و بدیهی که از حضور و اهمیت حضورشان غافل می‌شویم. مثل نفس‌کشیدن! یا مثل زمان. تا به‌حال فکر کرده‌اید این‌که زمان خود را چگونه صرف می‌کنید ممکن است چقدر مهم باشد؟ یا تا به حال فکر کرده‌اید همان‌طور که زمان فراغت، زمان کار یا زمان استراحت داریم، به زمان گفت‌وگو هم نیازمندیم؟ ممکن است با خود بگویید اصلاً مگر در طول روز بارها و بارها با همکار و دوست و آشنا حرف نمی‌زنیم، پس دیگر زمان گفت‌وگو چه معنی‌ای دارد؟ شاید هم با خود بگویید صبح با همسرم حرف زدم و گفته‌ام که مثلاً تخم‌مرغ نداریم و شب حتماً موقع برگشتن به منزل پنیر بگیرد، یا گفته‌اید که ماشین خراب شده و شب دیرتر به منزل می‌رسید و لابد همه این حرف‌ها را هم باید گذاشت به پای زمان گفت‌وگو. اما واقعیت این است که زمان گفت‌وگو چیزی فراتر از این حرف‌هاست.
یک جامعه‌شناس درباره مفهوم زمان می‌گوید: «ما زمان‌ها را در ارتباط با افراد و تاریخ زندگی آن‌ها درک می‌کنیم و تاریخ زندگی هر فرد را به‌عنوان اثر زندگی وی می‌شناسیم. زندگی و تاریخ زندگی هر انسان در خلأ صورت نمی‌گیرد، بلکه در ارتباط با اجتماعی است که وی در آن زندگی می‌کند.»
همه انسان‌ها دارای زمان‌های یکسان نیستند، همان‌طور که محتوا و اندازه زمان نزد انسان‌ها یکسان نیست. به عبارت دیگر، همان‌گونه که یک انسان می‌تواند زمانی برای موسیقی، شاعری، اندیشیدن و مطالعه داشته باشد، انسانی دیگر می‌تواند زمان دادوستد، باغبانی، کارهای فنی و یدی داشته باشد. به همین قیاس، تفاوت بین جوامع، تفاوت وجود زمان‌های مختلف را مطرح می‌کند. یعنی هر فرهنگی، زمان‌های خاص را برای مردمش درنظر می‌گیرد. به‌عبارتی، ویژگی هر فرهنگی، زمان خاصی را طلب می‌کند. در جامعه‌ای مانند جامعه ما، زمان عبادت از اهم زمان‌های آن است. جامعه‌ای مانند ژاپن، کارکردن و جامعه‌ای دیگر، زمانی دیگر را برای مردمانش فراهم می‌کند.
با مقایسه جوامع پیشرفته غربی و جهان‌سوم ازجمله ایران می‌توان زمان‌های مختلفی را یافت و مطرح کرد. ازجمله زمان‌هایی که در غرب بسیار شاهد آن هستیم اما در ایران از آن چندان خبری نیست، زمان گفت‌وگو است.
دکتر مرتضی منادی، جامعه‌شناس در رابطه با علت فقدان زمان گفت‌وگو در جامعه و خانواده‌های ایرانی، آن را با پایین بودن سرانه مطالعه بین خانواده‌های ایرانی در ارتباط می‌داند. وی می‌گوید: در یک موقعیتی در دوران دانشجویی در غرب با زمان گفت‌وگو بین زوج‌های غربی و سپس آشنایی با نظریه زمان، نسبت به این زمان گفت‌وگو علاقه‌مند و کنجکاو شدم. در نتیجه، در هر برخوردی از اکثر دوستان ایرانی‌ام این پرسش را به‌صورت غیرمستقیم می‌پرسیدم. حتی یک نفر نبود برایم توضیح دهد که والدینش زمانی را به گفت‌وگو بگذرانند. همچنین، از همان ایام نسبت به زندگی داخلی غربی‌ها حساس و علاقه‌مند شدم. چه به‌صورت پرسش‌های غیرمستقیم و چه به‌صورت مشاهده سعی کردم وجود، اندازه و محتوای این زمان را نزد افراد آن دیار جویا شوم. متوجه شدم اکثر زن و شوهرها، بعد از کار روزانه، یا در کافه‌تریایی قرار می‌گذاشتند، یا در منزل هنگام نوشیدن یک فنجان قهوه، گزارش کار روزانه خود را به همدیگر گفته و سپس مسائل مختلف را طرح و پیرامون آن‌ها بحث می‌کنند. کارمندان اداره نیز زمانی را از کار دست کشیده و به گفت‌وگو می‌پردازند. این زمان به‌نام «استراحت‌قهوه» که چند دقیقه‌ای بیش نیست، معروف است. این نمونه‌ها به من نشان دادند که زمان بحث و گفت‌وگو از کارهای عادی و همیشگی غربی‌ها (به‌خصوص فرانسوی‌ها) به‌شمار می‌رود. این درحالی است که در جامعه ما با کمبود و در مواقعی با فقدان زمان گفت‌وگو در خانواده مواجه هستیم.
با تعمق و مشاهده پیرامون چگونگی زندگی روزمره غربی‌ها، بعد از مهم بودن زمان گفت‌وگو، زمان دیگری که بین مردم غرب بسیار رایج است «زمان مطالعه» روزنامه، مجله، کتاب و... است. بین این دو زمان ارتباط تنگاتنگی وجود دارد.
این امر کاملاً طبیعی است که برای گفت‌وگوکردن، غیر از عادت به گفت‌وگو داشتن می‌بایست مطلبی برای گفتن نیز وجود داشته باشد. به‌عبارت دیگر، وقتی در جامعه‌ای مطالعه، جایگاه خوبی نداشته باشد، زمان گفت‌وگو نیز نمی‌تواند خیلی مطرح شود و در صورت طرح‌شدن، قوام یابد. چرا که گفت‌وگو قاعدتاً بعد از مطالعه فراهم می‌شود یا به روایت دیگر، مطالعه است که می‌تواند گفت‌وگو را باب کرده و هدایت کند. در همین رابطه خبرنگاری در ایام یکی از نمایشگاه‌های کتاب (اردیبهشت ۱۳۷۷) ضمن مقایسه بین کشورها ارقامی را از تلویزیون مطرح می‌کرد. وی گفت که مصرف سالانه کاغذ (روزنامه، مجله، کتاب و...) برای هر فرد ایرانی ۸۰ گرم است و برای آلمانی‌ها ۱۸۰ کیلوگرم است. به همین نسبت هم باید بین مطالعه و سپس بین زمان گفت‌وگو در این دو جامعه فاصله باشد و به همین ترتیب است فاصله بین خیلی‌چیزهای دیگر در مقایسه ایران با کشورهای غربی وجود دارد. این است که به‌دنبال کمبود مطالعه در ایران، گفت‌وگو در خانواده که اولین مکان و آموزشگاه یادگیری و جامعه‌پذیری است، وجود ندارد یا در صورت وجود، بسیار کم و اندک است. وقتی در خانواده چنین است دیگر چه انتظاری می‌توان از گفت‌وگوی بین بخش‌های مختلف جامعه ازجمله بین مردم و مسئولان کشور داشت؟
واقعیت این است که در خانواده ایرانی زمان گفت‌وگو بسیار اندک است. در خانواده ایرانی گفت‌وگو نیست؛ گاهی رد و بدل شدن اطلاعات است، درست مانند جامعه، چیزی که در جامعه ما وجود دارد، اطلاع‌رسانی است که آن هم محدود است، ولی وقتی ما می‌گوییم گفت‌وگو، به این معناست که تعاملی باشد، یعنی این اطلاعاتی که داده می‌شود، عکس‌العملی صورت بگیرد، که ما چنین چیزی نداریم.
در ایران ما خانواده‌ای نداریم که سینما بروند و بعد از دیدن فیلم بنشینند در یک جایی و درمورد فیلم صحبت کنند. اعضای خانواده‌ای که برنامه تلویزیونی را ببینند و بعد بنشینند درباره‌اش تجزیه و تحلیل کنند، درباره برنامه حرف بزنند و پیام سریال یا فیلم را بررسی کنند، نهایتش این است که می‌گویند خوب و قشنگ بود و خارج از این چیز دیگری برای گفتن ندارند. بنابراین متاسفانه پژوهش من در ارتباط با خانواده‌های تهرانی نشان داده که گفت‌وگو در خانواده ایرانی کم است یا حتی می‌توان گفت که اصلاً گفت‌وگو وجود ندارد.
اما آیا ما محکوم به کمبود زمان مطالعه و کم‌بودن زمان گفت‌وگو در بخش‌های مختلف جامعه به‌خصوص در خانواده هستیم؟ پاسخ منفی است، ما می‌توانیم این زمان‌ها را خلق کنیم. زیرا این‌گونه اعمال و رفتارها را نه غربی‌ها همیشه داشته‌اند و نه ما همیشه فاقد آن بوده‌ایم. دکتر منادی می‌گوید: دوران درخشانی را ما در جامعه خود و کارنامه گذشته‌مان داریم. این نوع رفتارها اکتسابی هستند. لذا اینک باید تلاش کنیم که زمان گفت‌وگو را جزو زمان‌های جامعه قرار بدهیم. برای این کار محرک زمان گفت‌وگو، زمان مطالعه است که به‌دنبال آن تفکر و گفت‌وگو رونق خواهد داشت. برای مطالعه، وجود منابع مختلف مانند روزنامه، مجله و کتاب ارزانقیمت امری ضروری و الزامی است.
کشوری که منابع اطلاعاتی فراوانی داشته باشد، حتماً زمان مطالعه در آن جامعه پدید خواهد آمد و به‌دنبال آن حتماً زمان گفت‌وگو در جامعه رواج خواهد یافت. چنین جامعه‌ای، یقیناً مسیر پیشرفت و توسعه‌پایدار را به‌سرعت خواهد پیمود. زیرا با گفت‌وگو به‌راحتی می‌توان خیلی از موانع را از سر راه خود برداشت. در این جامعه خانواده هم حرف‌های مفیدی برای مطرح‌کردن خواهد داشت و زمان گفت‌وگو دیگر گم نخواهد بود.
اما در همین رابطه سیدحسین موسوی‌چلک، رئیس انجمن مددکاری اجتماعی ایران در ارتباط با عوامل تاثیرگذار در افزایش آمار طلاق و ارتباط آن با نبود تعامل و گفت‌وگو در خانواده‌های ایرانی می‌گوید: کاهش تعاملات، کاهش حمایت‌های خانوادگی، افزایش ساعات استفاده از فضای مجازی، اعتیاد، خشونت، نارضایتی از روابط زناشویی، سوءظن نسبت به وجود روابط فرازناشویی، افزایش احساس تنهایی و... از عوامل تاثیرگذار در افزایش و رشد طلاق در جامعه است. درحال‌حاضر میانگین صحبت در خانواده‌ها کمتر از ۱۵ دقیقه است و این عامل نیز یکی از علل بسیار تاثیرگذار در افزایش و رشد انواع طلاق‌ها در جامعه بوده؛ درحالی‌که اگر تعاملات افراد با یکدیگر افزایش یابد، بسیاری از آسیب‌های اجتماعی دیگر نیز در جامعه کاهش خواهند یافت.
از سویی دیگر، دکتر علیرضا شریف‌یزدی، جامعه‌شناس نیز با برشمردن چند دلیل درباره این عدم‌تعامل می‌گوید: یکی از دلایل کاهش گفت‌وگو درمیان خانواده‌ها، افزایش زمان غیبت اعضای خانواده به‌خصوص زوجین در منزل است، به این معنا که حضور هریک از آن‌ها در منزل نسبت به گذشته با کاهش چشمگیری مواجه شده است و می‌توان دلایل اقتصادی را عمده‌ترین عامل در این میان دانست چراکه مشکلات اقتصادی مدیران خانواده را به‌سمت دو یا چندشغله‌بودن سوق می‌دهد. دلیل دیگر گسترش استفاده از تکنولوژی‌هایی مانند اینترنت، لپ‌تاپ، تبلت، تلفن‌همراه و وسایلی از این دست است که افراد را به لحاظ فیزیکی در منزل نگه می‌دارد، اما به لحاظ روحی و روانی در عالمی دیگر سیر می‌کنند که این معضل در میان مردان فزونی دارد.
بنابر آنچه گفته شد، نبود تعامل و گفت‌وگو و اهمیت قایل‌نشدن برای زمان گفت‌وگو یکی از مشکلات خانواده‌های امروزی است. افرادی که تنها زیر یک سقف زندگی می‌کنند و از دغدغه‌های هم بی‌خبرند و این امر می‌تواند شکاف میان اعضا را بیش از پیش نمایان سازد.

دلایل فقدان یا کاستی ارتباط در خانواده:   
۱- زندگی آپارتمانی و شلوغی‌های محیط اجتماعی
۲- گرفتاری فکری اعضای خانواده، دوشغله بودن اکثر مردان و زنان و مشکلات شغلی
۳- گرفتاری‌های زنان و مردان شاغل در روزهای تعطیل که مجبور هستند برای گذران زندگی کار کنند.
۴- نداشتن مدیریت مناسب در خانه
۵- نبود انتقال فرهنگی والدین به فرزندان
۶- نداشتن تعادل در کار
۷- نداشتن استراحت و اوقات فراغت
۸ - نبود یا کمرنگ شدن عشق و تفاهم در زندگی زوجین
۹ - دخالت‌های بی‌جای خانواده‌های زوجین
۱۰- از بین رفتن نقاط مشترک زوجین
۱۱- دلایل اقتصادی و فشارهای مالی در خانواده‌ها.
راه ایجاد تعامل و گفت‌وگو در خانواده:  
۱- به‌وجود آوردن عشق و ایمان و تفاهم بین زوجین
۲ - مشورت با مشاوران مجرب
۳- به‌وجود آوردن رابطه عاطفی بین اعضای خانواده
۴ - تنظیم برنامه برای رفع نیازها.
۵ - استراحت و اوقات فراغت بیشتر برای زوجین
۶- ایجاد فضای نشاط‌آور و آرام و انجام بعضی کارهای شادی‌بخش برای همسرتان
۷- کارهایی انجام بدهید که هر دو نفرتان از آن لذت می‌برید.
۸ - برای تشویق همدیگر نشست دونفره داشته باشید، همه ما به تشویق نیاز داریم. یکی از کارهایی که زوجین می‌توانند انجام بدهند این است که در گذر زندگی پشتیبانی و حمایت خود را از همدیگر بیان کنند. این کار بیشترین عشق و توجه را نسبت به‌هم می‌رساند.
۹ - بسیاری از ما وقتی نوبت به قدردانی و تشکر از کارهای خوب همسرمان می‌رسد، ضعیف عمل می‌کنیم.
۱۰- نیازهای همسرتان را بشناسید. زن و مرد نیازهای متفاوتی دارند. اولین نیاز مرد این است که همسرش به او احترام بگذارد و از او حمایت کند. اولین نیاز زن هم این است که همسرش دوستش بدارد. هریک از زوجین باید فهرستی از آنچه را که به آن‌ها احساس احترام و محبت می‌بخشد، بنویسند و با همسر خود مطرح کنند.
۱۱- خودتان را از دیگران جدا نکنید، در کنار دوستان و آشنایان باشید و از توصیه‌های دینی و پزشکی و اخلاقی آن‌ها استفاده کنید.

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST