اعتماد: هر
آنکه مینویسد دوست دارد که دیگری نوشتهاش را بخواند. اصلاً نویسنده برای این مینویسد
که یکی پیدا شود اثر خلق شدهاش را خوانده و نظر دهد. این یکی از
انگیزههای اولیه انتشار است. او کلمات را کنار هم نمیگذارد که در نهایت برود در
گنجهاش پنهان شود، او مینویسد که دنیای بیرونی او را بخواند. این میل بشر به
انتشار نوشتههایش از دیرباز بوده است، حتی انسانهای اولیه وقتی روی دیوار غارها
شکلهایی را حکاکی میکردند، به این خاطر بوده که آنچه در ذهنشان شکل میگرفته را
بیرون بریزند تا دیگرانی آنها را ببینند. شاید بتوان گفت که نخستین خود ناشران،
همان انسانهای غارنشین بودند. هرچه در دل تاریخ جلوتر آمدیم امکانات انتشار هم
عوض شد، مولفانی بودند که کتابهایشان را مینوشتند و نسخههای دستنویس را چند
بار رونویسی میکردند و این نسخهها دست به دست میشد. بعدها که امکانات انتشار
گسترش یافت، دیگر نویسنده زحمت چاپ کتابش را خود متحمل نمیشد. با گسترش بنگاههای
نشر، چاپ و انتشار کتاب به ناشران سپرده شد. اما در چند سال اخیر به دلیل گسترش تکنولوژیهای
گوناگون و از سوی دیگر سنگاندازیهای ناشران برای انتشار کتاب، مولفان به تاریخ
اولیه نشر بازگشت داشتهاند و پدیده خودناشری یا مؤلف- ناشر بابی تازه در دنیای
نشر شده است.
بیست سال پیش اگر نویسندهای میخواست کتابش را چاپ کند،
همه راهها به ناشر ختم میشد. او باید کسی را پیدا میکرد که قبول کند اثرش را
چاپ کند. اما حالا او میتواند هر چه را که دوست دارد خودش منتشر کند. نویسنده خودناشر
دیگر مجبور نیست که مدتها در انتظار آمادهسازی کتابش بنشیند تا اثرش منتشر شود،
او از راهحلی به نام خود ناشری استفاده کرده و کتابش را چاپ میکند. همهچیز روی یک
میز کار ساده جمع میشود تا نویسنده اثرش را چاپ کند. خود ناشری از جایی شروع میشود
که نویسنده تصمیم میگیرد که کتابش را به شکل مستقل در یک نشر خانگی
چاپ کند.
همهچیز
در دست نویسنده
اگر بخواهیم از پدیده خود ناشری تعریفی جامع ارائه دهیم
بهترین توصیف این است؛ پدیده انتشار هر کتاب یا اثری، توسط خالق اثر، بدون اینکه مؤلف
خود را درگیر پروسه نشر سنتی کند. انتشار کتاب توسط مؤلف به نوعی چاپ خصوصی هم محسوب
میشود. در این حالت نویسنده خود مسوول کنترل همه پروسههای نشر است؛ مسائلی مانند
طراحی، صفحهبندی، طراحی جلد، چاپ و صحافی و بازاریابی و روابط عمومی همه کارهایی
هستند که نویسنده یکتنه آنها را انجام میدهد.
در گذشته به دلیل هزینههای چاپ، کتابهایی که خود نویسنده
آنها را منتشر میکرد قابل تشخیص از سایر کتابها بود؛ این آثار بیشتر به شکل افست
چاپ میشد و اکثر آنها از چاپی نازل برخوردار بود، اما این روزها دیگر این طور نیست.
نویسندگان کتابهای بسیاری را منتشر میکنند که دقیقاً مانند کتابهای منتشرشده از
سوی ناشران سنتی هستند، با همان کیفیت
چاپ و صحافی.
خودناشران،
جهان نشر را فتح میکنند
عبدالحسین آذرنگ درباره این پدیده اعتقاد دارد که مراد
از خودناشری فقط این نیست که پدیدآورندهای پس از پدید آوردن اثرش به سرمایه خود یا
از راههای دیگر کتاب را شخصاً چاپ و منتشر کند. خودناشری رویداد نوپدیدی است که رهاورد
تحول در نظامها و شبکههای اطلاعاتی-ارتباطی، تحول در نرمافزارهای رایانهای و
تحول در تجهیزات، ابزارها و سختافزارهاست. این رویداد حدوداً از دهه ۱۹۸۰ و پس از رواج رایانههای شخصی و تولید
نرمافزارهای مناسب برای پردازش و آمادهسازی متن آغاز شد. بنا به آمارها هماکنون
در جهان توسعهیافته و صنعتی بیش از ۱۰ درصد پدیدآورندگان خود ناشر شدهاند. خودشان پدید میآورند،
برای چاپ آماده میکنند؛ با مراکز توزیع و پخش و فروش قرارداد میبندند یا از طریق
کارگزارها و واسطههایی که به اصطلاح از همین راه کسب درآمد میکنند اثر آماده شدهشان
را در چاپخانه به چاپ میرسانند و به شبکه پخش و فروش
میرسانند.
در سال ۲۰۰۸ برای نخستین بار در تاریخ، کتابهایی که از سوی مؤلف منتشر
شده بود، بیشتر از کتابهای منتشر شده از سوی نشر سنتی بود. در سال ۲۰۰۹ آمار کتابهایی که مؤلف منتشر کرده
بود به ۷۶ درصد از کل آمار رسید.
نویسندگان
معروف خودناشر
پدیده خودناشری در جهان پدیده نوظهوری نیست، بسیاری از
نویسندگان معروف دنیا کتابهایشان را خودشان چاپ کردند؛ «تریسترام شندی» لورنس
استرن در سال ۱۷۵۹
توسط نویسنده منتشر شد. همچنین «در میان نقشها» آخرین رمان ویرجینیا وولف در سال ۱۹۴۱ توسط خود نویسنده انتشار یافت. ازرا
پاوند در سال ۱۹۰۸ «شعله رو
به افول» را خودش چاپ کرد و هر نسخه را شش پنی میفروخت. جان راسکین
پسر دوازهساله نیز کتاب شعرش را به کمک پدرش منتشر کرد. همچنین جین آستین، امیلی دیکنسون،
ناتالی هاتورن، مارسل پروست و والت ویتمن دیگر خالقانی بودند که کتابشان را خود
منتشر کردند. جی کی رولینگ نیز نسخهایبوک «هری پاتر» ش را مستقیماً از طریق وبسایتش میفروخت.
در گذشته مؤلف- ناشر مجبور بود که هزینه قابل توجهی را
صرف آماده کردن کتابش برای چاپ کند. او باید برای جا دادن حجم عظیم کتابهای منتشر
شده مکانی را پیدا کند. اما ظهور کتابهای الکترونیک تا حد زیادی این سنگ را از جلوی
مؤلف - ناشر برداشت. از سوی دیگر انتشار کتابها در فضای مجازی به شکل ایبوک دروازهای
جهانی را به روی نویسنده گشود و دیگر، مخاطبان او محدود به کشور خودش نمیشدند.
انواع
خودناشری
خودناشری به دو گونه مطرح است؛ یکی از راهها این است که
نویسنده شخصاً اقدام به انتشار کتابش میکند، از حروفچینی و صفحهآرایی گرفته تا
چاپ و توزیع کتاب همه بر عهده خود اوست. این حالت ناشر- مؤلف یا مؤلف - ناشر نامیده
میشود.
در کشور ما مولفان زمانی به خودناشری روی میآورند که پس
از تلاش فراوان ناشری برای اثرشان پیدا نکردهاند یا ناشر از آنها مبلغ زیادی برای
چاپ کتابشان خواسته است. از سوی دیگر مولفانی هم هستند که قبلاً کتابهایشان چاپ
شده است اما دل خوشی از حقالتالیفی که دریافت کردهاند ندارند یا از توزیع
نامناسب کتابشان ناراضی بودند در نتیجه تنها راهی که برایشان باقی مانده این است
که خودشان کتاب را چاپ کنند. این پدیده در ایران چندان باب نیست چرا که بسیاری از
پدیدآورندگان توان مالی کافی ندارند که کتابشان را با هزینه شخصی چاپ کرده به این
امید که با فروش اثر، سرمایهای که صرف کردهاند
بازگردد.
شکل دیگری از خود ناشری همان است که پدیدآورندگان زیر
عنوان یک ناشر یا سازمان کتابشان را منتشر میکنند، اما ناشر هیچ وظیفهای را در
قبال فروش و توزیع کتاب نمیپذیرد. در این موارد مؤلف خود باید کتابش را توزیع کند.
تحول اطلاعاتی رایانهای و الکترونیک، خودناشری دیگری را
به وجود آورده است. نویسنده میتواند اثرش را به شکل پیدیاف درآورده و در دنیای
مجازی منتشر کند. بزرگترین سایت انتشار کتاب از سوی مؤلف - ناشر سایت آمازون است.
با پیشرفت تکنولوژی راههای خودناشری وارد مرحله تازهای
شده است. با وجود نشر الکترونیک در جایگاه نشر مدرن، بسیاری از نویسندگان حالا میتوانند
کتابشان را در فضای مجازی منتشر کنند که این موضوع نیز یکی دیگر از انواع خودناشری
است. امروز در دنیا بسیاری از نویسندگان در سراسر دنیا بااین روش به انتشار
آثارشان اقدام میکنند. با این همه دلایل خود ناشری در کشورهای مختلف به لحاظ
تفاوتهای سیاسی، اجتماعی و فرهنگی و ساختار سنتهای نشر کتاب مثل هم نیست. شاید یکی
از چیزهایی که میتواند پدیده خودناشری را گسترده کند، ابزار الکترونیک باشد؛
ابزاری که پدیدآورندگان میتوانند بدون واسطه با مخاطب خود روبهرو شوند. یکی از
گزینههای خودناشری کتابهای الکترونیکی انتشار مستقیم کیندل آمازون است که این امکان
را برای نویسندگان مستقل فراهم میکند تا نسخه الکترونیک کتاب خود را در سایت
آمازون قرار داده و بفروشند. برای بارگذاری کتاب روی این سرویس هیچ هزینهای دریافت
نمیشود و نویسنده بین ۳۰
تا ۷۰ درصد دریافت میکند.
در این سرویس نویسنده خودش وارد سرویس بازاریابی کتابش
میشود. در عوض، نویسنده باید نسخهای از کتاب دیجیتال خود را ۹۰ روز در اختیار آمازون قرار دهد. این
سرویس به نویسنده سود بیشتری میدهد، ولی کتاب او را به کتابخانهای که در اختیار
مشترکان آمازون قرار دارد، اضافه میکند. این مشترکان که حق عضویت میپردازند، میتوانند
کتاب را برای مدتی امانت بگیرند و در ازای هر بار امانت بردن کتاب، مبلغی به نویسنده
پرداخت میشود.
یک
داستان عجیب
یکی از داستانهای عجیب در این حوزه مربوط به آماندا هاوکینگ،
نویسنده اتریشی است که از این راه میلیونها نسخه از کتابش را فروخت. او سالها داستانهای
علمی تخیلی مینوشت اما کتابش را نزد هر ناشری میبرد ناشر چاپ کتابش را رد میکرد.
روزی خبردار شد که نویسنده محبوب او شش ماه دیگر به یکی از شهرهای اتریش خواهد
آمد، او حساب کرد که باید سیصد دلار داشته باشد تا بتواند برای دیدار با آن نویسنده
به آن شهر برود، اما او هیچ پولی نداشت. در اوج ناامیدی یکی از کتابهایش را در سایت
آمازون گذاشت، بعد از شش ماه او نهتنها سیصد دلار سفرش را درآورد، بلکه حدود ۲۰ هزار دلار کتاب فروخت. یک سال بعد ۵/۱ میلیون نسخه کتاب فروخته بود و در آمد او به دو میلیون دلار
رسیده بود. البته نویسندگان ایرانی این امکان را ندارند که کتابشان را در آمازون
بفروشند، مخاطبان ایرانی هم امکان خرید از این سایت را ندارند، برای خرید باید کارت
اعتباری داشته باشیم که بسیاری از ما نداریم؛ بنابراین این امکان از بسیاری از نویسندگان
و مخاطبان ایرانی گرفته میشود. از سوی دیگر اگر نویسنده ایرانی بخواهد نسخه پیدیاف
کتابش را روی فضای مجازی قرار دهد، کمتر پیش میآید که مخاطبان پولی صرف
خرید آن کنند.
دلیل
خودناشری نویسندگان ایرانی
فرض کنید نویسنده، شاعر یا مترجمی کتابی را نوشته است،
مدتها وقت صرف کرده به این امید که اثرش به دست مخاطب برسد، اما وقتی کتاب را پیش
هر ناشر میبرد، ناشر به هزار دلیل از چاپ کتاب سر باز میزند؛ نویسنده
معروف نیست، کتاب اولش است یا از نظر او کتاب ضعیف است، برای او صرف ندارد که کتاب
یک پدیدآورنده جوان را چاپ کند. مؤلف از دفتر کار او بیرون میآید و نخستین فکری که
به نظرش میرسد این است که خودش کتاب را چاپ کند.
سختگیری ناشران در گزینش آثار، طولانی بودن روند آماده کردن
کتاب برای انتشار، بدبینی نویسندگان به ناشران در مورد حقالتالیف، ناراضی بودن مؤلف
از توزیع کتابش از جمله عواملی است که باعث میشود که پدیده مؤلف- ناشر در ایران
گسترش یابد.
اما نکتهای که وجود دارد این است که مؤلف- ناشر تا زمانی
که در پروسه انتشار کتابش قرار نگیرد، از سختیهایی که در این راه وجود دارد باخبر
نخواهد شد؛ مشکلات توزیع کتاب یکی از معضلات اساسی است که در نخستین گام بعد از
چاپ، پیش روی پدیدآورنده قرار خواهد گرفت. او باید کفش آهنی بپوشد تا کتابش را توزیع
کند، باید صبور باشد تا اثرش فروش رود، زرنگ باشد تا کتابش را بازاریابی کند و
منتظر نماند که حالا یک کتاب نوشتهام و به نظرم خوب است بنابراین فروش میکند.
ریش
و قیچی دست مؤلف
یکی از مزایای خود ناشری شاید همین باشد که هر کس یک
ناشر کوچک خواهد شد. از سوی دیگر خالق اثر میتواند بر چاپ کتابش نظارت داشته باشد.
او میداند که چند نسخه از کتابش فروش رفته و چقدر درآمد کسب کرده است؛ حالا دیگر
ریش و قیچی دست خودش است.
با این وجود ناشران سنتی با این نشر مخالف هستند، چرا که
اعتقاد دارند در پروسه چاپ باید هر کسی کار خود را انجام دهد، نویسنده باید بنویسد،
ناشر چاپ کند. از سوی دیگر آنها بر این اعتقاد هستند که چاپ کتاب مقولهای تخصصی است
که مؤلف از خیلی از پیچ و خمهای آن با خبر نیست و زمانی که در پروسه آن قرار میگیرد
تازه با مشکلاتی که یک ناشر با آن مواجه است
روبهرو میشود.
دلایل
خود ناشری در کشورهای توسعهیافته
بزرگ شدن و تراست شدن ناشران که سبب میشود بازار کتاب
و سلیقههای نشر، انحصاری شود و منافع در حلقه بستهتری جریان یابد. رواج پدیده چند
رسانهای که پدید آوردن، تولید و انتشار آن به سرمایه هنگفت و امکانات فنی بسیار نیاز
دارد و اینها معمولاً در اختیار پدیدآورندگان منفرد و مستقل نیست. از دست رفتن
مناسبات نزدیک انسانی که ناشی از وضعیت جدید زندگی صنعتی و تولیدهای صنعتی اقتصادی
در مقیاس جهانی است در شبکه پیچیدهای که این روند به وجود میآید جایی برای
مناسبات دوستانه میان دو پدیدآورنده، ناشر -پدیدآورنده، ویراستار- پدیدآورنده وسایر
عناصر تولید کتاب نیست. ناخرسندی پدیدآورندگان از قراردادهای حقوقی نشر که احساس میکنند
اثر را آنان پدید آوردهاند اما منافع اقتصادی حاصل از آن بیشتر به جیب دیگران میرود.
سودی
که مخاطب کتاب میبرد
وقتی نویسندهای کتابش را خودش چاپ میکند، در واقع یک
منبع درآمد برای خودش پیدا کرده است. نویسنده برای اینکه کتابش را بفروشد قیمت پشت
جلد را کمتر میزند در نتیجه مخاطب ترجیح میدهد کتابی که ارزانتر است را خریداری
کند. نویسنده دیگر مجبور نیست که ماهها در انتظار چاپ شدن باشد، در واقع پروسه رسیدن
کتاب از نویسنده به مخاطب مسیر کوتاهتری خواهد داشت. اما این پدیده معایبی هم
دارد. اگر قرار باشد که هر کسی هر آنچه مینویسد را چاپ کند، کیفیت، کجای کار قرار
خواهد گرفت. در این پدیده دیگر کسی نیست که بر چاپ کتاب نظارت داشته باشد و این
احتمال وجود دارد که آثاری با کیفیت محتوایی نازل منتشر شود. وقتی نویسنده احساس کند
که از طریق خود ناشری هرچه دلش بخواهد را میتواند منتشر کند، با پدیده خطرناکی به
نام کتابسازی نیز مواجه خواهیم شد. در این وضعیت کتابهای تولید شده فقط به درد این
میخورد که نویسنده، آنها را به دوستانش هدیه دهد.
درست است بسیاری از نویسندگان موفق خارجی نخستین کتابشان
را با هزینه شخصی چاپ کرده بودند اما در نهایت وقتی موفق شدند که یک بنگاه
انتشاراتی کتابشان را چاپ کرد. ویرجینیا وولف نخستین کتابش را خودش چاپ کرد اما
در نهایت توانست با انتشارات هوگارت به موفقیت برسد.
در هر صورت دنیای نشر دنیای پیچیدهای است. اگر نویسندهای
میخواهد کتابش را خودش چاپ کند، باید سختیهای زیادی را هم به جان بخرد و منتظر این
نباشد که با چاپ کتابش به موفقیت زیادی دست یابد یا آدم مشهوری شود.
مهدی غبرائی: هنرمند با مکانیزم بازار نشر آشنایی ندارد
در طول سی و پنج ـ شش سالی که فعالیت ادبی دارم، هرگز هیچ یک از آثارم را خودم منتشر نکردهام و اگر نویسنده یا شاعری هم، چنین تصمیمی داشته است، او را برحذر داشتهام. زیرا معتقدم در انتشار یک کتاب، بحث بازار مطرح است اما هنرمند اعم از نویسنده یا مترجم اصلاً با مکانیزم بازار آشنایی ندارد و بهتر است همه ما کار حرفهای انجام دهیم. یعنی نویسنده یا مترجم کار نوشتن یا ترجمه خود را انجام دهد و مراحل گوناگون انتشار آن را به ناشر بسپارد. به این صورت که ناشر حروف چینی، تصحیح و ویرایش آن اثر را انجام دهد، آن را برای چاپ آماده کند و صدور مجوز انتشار آن را با وزارت ارشاد پیگیری کند. همه اینها کار حرفهای ناشر است. خوب است به این سمت برویم که همه ما، کار حرفهای انجام دهیم. اگر نویسنده یا مترجم وارد بازار نشر شود، چون مکانیزم آن را نمیشناسد، به احتمال زیاد دچار مشکل خواهد شد و شکست خواهد خورد. به همین دلیل است که معتقدم باید این کار را به ناشر واگذار کند. ناشر مکانیزم بازار نشر را میشناسد، با مراکز پخش و شهرستانها ارتباط حرفهای و بده بستان دارد و اوست که میتواند این امور را سر و سامان دهد. خود من شخصاً تا به امروز هرگز کتابی را به صورت شخصی منتشر نکردهام و به دیگران هم توصیه میکنم این کار را انجام ندهند. البته ناشران هم باید انصاف را رعایت کنند. خوشبختانه ناشران صاحب عنوان، طبعاً ملاحظات انسانی را دارند و امیدواریم این ملاحظات در آینده بیشتر هم بشود. درست است گاهی دوستان از برخی ناشران گلایههایی دارند اما گاه از این سوی ماجرا نیز مشکلاتی به وجود میآید یعنی اگر منصف باشیم، میبینیم گاهی از سوی طرفین، مشکلات یا برخوردهای ناروایی به وجود میآید که امیدواریم این اتفاقات هم کمتر شود.