کد مطلب: ۳۲۱۸
تاریخ انتشار: یکشنبه ۵ خرداد ۱۳۹۲

گشتاگشت داستان و تاریخ در «تاریخ بیهقی»

آناهید خزیر: یکی از بنیان‌های استوار نثر فارسی، کتاب تاریخ بیهقی است که از نظر واژگانی، لفظی و ساختاری تاثیر فروانی بر ادبیات معاصر فارسی داشته است. در باب هنر نویسندگی بیهقی تاکنون مباحث مختلفی مطرح شده است و این‌که چگونه داستان‌نویسان امروز از بیهقی می‌توانند بهره ببرند و بیهقی در نقل حکایات تاریخی از چه شگردهای روایی بهره برده است.


علیرضا کمری، تاریخ‌پژوه و محقق گفت: ما عادت نداریم در باب مسایلی که طرح می‌کنیم سیر و سابقه‌ی موضوع را بررسی کنیم. به این دلیل که به دانش کتابداری بی‌اعتناییم. تنها متخصصان حرفه‌ای هستند که از مواهب چنین دانشی استفاده می‌کنند. این بی‌اعتنایی مشکلاتی را به بار می‌آورد. یکی دیگر از مشکلات این است که به تکرار می‌افتیم و نمی‌توانیم مساله‌های بایسته در یک اثر را شناسایی کنیم. برای همین است که در «تاریخ بیهقی» مساله‌هایی را می‌توان یافت که در مقایسه با بحث‌هایی که شده، مهجور و ناگفته مانده است. البته مساله‌شناسی و موضوع‌یابی در هر متنی برمی‌گردد به دانسته‌ها و اطلاعات و خوانده‌های خوانای متن. به هر حال طرح سوال و مساله، موضوع مهمی است که اغلب در خوانش متن به آن توجه نداریم.


آیا تاریخ بیهقی ناظر به بحث‌های فلسفی و کلامی است؟
ضمن بررسی سیر و سابقه‌ی مساله‌شناسی باید دانست که مسایل چقدر ربط اندام‌وار یا پیکره‌مند دارند. مثلا اگر صحبت از «تاریخ بیهقی» به لحاظ ساخت و بافت زبانی می‌شود آیا ناظر به بحث‌های فلسفی و کلامی هم هست یا نه؟ به سخن دیگر، به رویکرد معرفت‌شناسی و فلسفی و نوع نگاهی که بیهقی به تاریخ دارد، چندان توجهی نشده است. با عنایت به این که هر متن تاریخی برآمده از ذهن مورخ است و مورخ از زاویه‌ی دید خود مسایل را بررسی کرده است. با همین نگاه، به یکی- دو موضوع، برای نمونه، اشاره می‌شود.
این سوال که برخلاف شاهنامه، که شهرت و شناخته‌شدگی عامی در ایران دارد، چرا «تاریخ بیهقی» پس از هزار سال تنها در این سده‌ی اخیر محل اعتنا قرار گرفته؟ و سوال مهم‌تر این که اگر «تاریخ بیهقی» در شیوه‌ی نگارش و نگرش به تاریخ محل توجه محقققان بعدی می‌بود، شیوه‌ی تاریخنگاری ما چگونه می‌شد؟ سوال‌های مهمی هستند. اگرچه به‌نظر می‌آید که این کتاب در روزگاران گذشته به عمد محل بی‌اعتنایی قرار گرفته است.
ناظر به مساله‌ی پیشینه‌شناسی، دو کار انجام شده است. یکی مقاله‌ای است که در مجله‌ی «خراسان‌پژوهی» در تابستان ۱۳۸۷ تحت عنوان «بیهقی‌پژوهی در ایران» نوشته شد. در آن‌جا فهرستی از کتاب‌ها و مقاله‌های شناخته‌شده آمده است که البته فهرست ناقصی است. بعدها دکتر احمد رضی، از اعضای هیات علمی دانشگاه گیلان، کتابی با عنوان «بیهقی‌پژوهی در ایران» نوشت که با همه‌ی کاستی‌هایش، حایز اهمیت است. در این‌جا به برخی از داده‌های همین کتاب اشاره می‌شود تا زمینه‌ای برای بحث ما باشد.
برپایه‌ی آن‌چه که در آن کتاب آمده است، از سال ۱۳۰۵ تا ۱۳۸۵، حدود ۹۰ اثر مرتبط با «تاریخ بیهقی» شناسایی شده است. در این کتاب ۳۷۲ اثر فهرست شده که شامل ۲۲۹ مقاله، ۶۵ کتاب و ۷۸ پایان‌نامه است. اولین مقاله را عباس اقبال آشتیانی در مجله‌ی «تعلیم و تربیت» نوشته است. در جریان بررسی «تاریخ بیهقی» کنگره‌ی بیهقی در سال ۱۳۴۹ بسیار تعیین‌کننده بوده است که بعدها سخنرانی‌های آن کنگره با عنوان «یادنامه‌ی بیهقی» تدوین و چاپ شده است. مجموع مقاله‌هایی که درباره‌ی بیهقی نوشته شده در وهله‌ی نخست از جنبه‌های سیاسی بوده است و در وهله‌ی دوم از جنبه‌های ادبی اما جنبه‌های ادبی با رویکرد سنتی به ادبیات بوده است. مثلا به واژه‌شناسی و نثر و مانند این‌ها پرداخته‌اند و کمتر به داستان و داستان‌وارگی «تاریخ بیهقی» توجه شده است. این بررسی نشان می‌دهد که مساله‌ی داستان هنوز در نظامات دانشگاهی ما محل اعتنا و اقبال نیست.  این را نیز اشاره کنیم که ۴ پایان‌نامه از سال ۱۳۰۵ تا ۱۳۶۵ درباره‌ی اثر بیهقی نوشته شده است. از سال ۱۳۶۶ تا ۱۳۷۵ تعداد پایان‌نامه‌ها به ۱۴ و از سال ۱۳۷۶ تا ۱۳۸۵ به ۶۰ پایان‌نامه می‌رسد. یعنی توجه به «تاریخ بیهقی» یک روند بسیار فزاینده و رویه‌ی تصاعدی داشته است. البته پایان‌نامه‌ها هم از فضای سنتی و کلاسیک، اثر گرفته‌اند.
نویسندگان جنگ و انقلاب به تاریخ بیهقی اقبال داشته‌اند
به هر حال، نحوه‌ی نگاه و فهم یک مساله، از جمله تاریخ‌بودگی یا داستان‌بودگی «تاریخ بیهقی» خود یک امر زمان‌مند است. یعنی متکی و متاثر از زمینه و زمانه‌ی آن نگاه است. خودِ تفسیر متن، یک پدیده‌ای است برخاسته از زمانه و زمینه‌ای که آن تفسیر صورت گرفته است. این را هم باید توجه داشت که بیهقی‌خوانی و توجه به این اثر در 30 سال اخیر بسیار محل اعتنا جمع‌خوانی‌ها قرار گرفته است. این جمع‌خوانی‌ها در جایی ثبت نشده است اما در حوزه‌ای که من کار می‌کنم، یعنی حوزه‌ی خاطره‌نگاری انقلاب و جنگ، نویسندگان و شاعران به دلایلی به «تاریخ بیهقی» اقبال داشته‌اند و تحت تاثیر سبک و زبان بیهقی دست به قلم برده‌اند. این مساله‌ی مهمی است. حتا کتاب «دا» که آوازه‌ی بسیاری در ادبیات خاطره‌نگاری جنگ دارد، تحت تاثیر غیرمستقیم آموزه‌های مربوط به جلسه‌های بیهقی‌خوانی شکل گرفته و روایت شده است.
این را اشاره کنم که ۳ نظر درباره‌ی «تاریخ بیهقی» گفته شده است. یکی آن که «تاریخ بیهقی» اثری تاریخی است، دوم آن که اثری ادبی است و سوم آن که اثری ادبی و تاریخی یا ادبی- تاریخی یا تاریخی- ادبی است. در این‌جا می‌خواهم به این بپردازم که منشاء و زمینه‌ی طرح این سوال که «تاریخ بیهقی» تاریخ است یا ادبیات؟ از کجا ریشه می‌گیرد؟ و نشان از چه مساله‌ای دارد؟ چون این سوال حادثی است، نه سوالی قدیمی. این را هم باید پاسخ داد که آیا اکنون این سوال که «تاریخ بیهقی» ادبیات است یا تاریخ؟ «سوال» هست یا نیست؟
تاریخ بیهقی تاریخ است یا ادبیات؟
اگر دقت کنیم که ما به ۳ دوره‌ی مهم سر و کار داریم آنگاه معلوم می‌شود که چنین سوالی مربوط به کدام دوره است. این ۳ دوره عبارت‌اند از سنت(پیشامدرن)، مدرن و پسامدرن. هیچ‌گاه این سوال که «تاریخ بیهقی» تاریخ است یا ادبیات؟ در دوره‌ی سنت مطرح نبوده است. چون در آن دوره بین تاریخ و ادبیات و نقل و خبر و کتب همگونگی وجود داشت. این تفکیک به زمانی برمی‌گردد که در حوزه‌ی شناخت با تفکیک سر و کار پیدا می‌کنیم. این پدیده‌ای قرن هجدهمی است.
قصد از تاریخ در دوران سنت، عبرت‌آفرینی است. حتا ابن‌خلدون که نگاه هوشمندانه‌ای به تاریخ دارد، عنوان کتابش را «العبر» می‌گذارد. در دوره‌ی قبل از مدرن، تاریخ کنشگر نیست و در متن قرار دارد. بیهقی بسیار از ترکیب «تاریخ راندن» استفاده می‌کند یا «به‌جای آوردن تاریخ» را یک فرضیه می‌شمارد. او «قصه» و «داستان» و «ذکر» و «سیر» را هم به‌کار می‌برد. یا «اخبار» و «احوال». این‌ها واژگانی هستند که در دوره‌ی سنت معنی دارند. پس در نظام تاریخ‌نگاری نقلی گذشته‌ی ما بین ادبیات و تاریخ تفکیک وجود دارد.
خود واژه‌ی «تاریخ» به معنای زمان، رویداد و گزارشِ رویداد است. بیهقی اگرچه از واژه‌ی تاریخ استفاده می‌کند اما نگاه او معنا و مفهومی کلی‌تر و فراگیرتری دارد. این هم درست است که می‌نویسد از مشاهده و سماع خود رویدادهای تاریخش را نوشته است اما این را هم اشاره می‌کند که کتاب‌های بسیاری دیده است. این یک شیوه‌ی پژوهشی است. به هر حال، این که «تاریخ بیهقی» تاریخ است یا ادبیات؟ پرسشی است که در دوره‌ی سوم- پسامدرن- کنار نهاده شد. «تاریخ بیهقی» لایه در لایه بین تاریخ و ادبیات در گشتاگشت است. به تعبیر من در این کتاب، تاریخ و ادبیات دو لبه‌ی لولایی هستند که یک لولای زبانی است.
در مجموع باید گفت که اثر ادب‌آگینِ داستان‌واره‌ی تاریخ شناسانه‌ی بیهقی، یک پدیدار تاریخی است. آن‌چه در تاریخ به عنوان «کلان‌متن تاریخی» از آن یاد می‌شود، در «تاریخ بیهقی» وجود دارد. کدام نمایشنامه‌نویس یا نقاش یا نویسنده یا شاعر را می‌شناسید که با قلم آشنایی داشته باشد و بیهقی را نشناسد؟ بیهقی معیار نوشتن و زبانِ گفتن است.
تاریخ بیهقی می‌تواند تبدیل به گونه‌ی بیانی جدید شود
سپس بلقیس سلیمانی، داستان‌نویس و ادب‌پژوه گفت: همیشه از ما داستان‌نویس‌ها ایراد می‌گرفتند که چرا داستان می‌نویسید بدون آن که متون کلاسیک را خوانده باشید؟ همه ما را سرزنش می‌کردند. وقتی نمونه و شاهد می‌خواستیم بلافاصله می‌گفتند: بیهقی بخوانید. من دو بار بیهقی را خواندم و متوجه شدم که این متن چقدر استعداد دارد که تبدیل به گونه‌ی بیانی جدیدی بشود اما حرف اکنون من بر سر این است که متنی مثل «تاریخ بیهقی» که به عنوان تاریخ از آن یاد می‌شود، چه نسبتی با ادبیات دارد؟
آن‌چه که تاریخ و ادبیات در آن شریک هستند چند چیز است. نخست آن که هر دو «روایت» هستند. اتفاقا روایت‌های تسلی‌بخشی هم هستند. روایت در سرشت بشر وجود دارد. به همین خاطر است که برای بچه‌ها قصه‌ی روایی می‌گوییم. همه‌ی ما هم با روایت بزرگ می‌شویم و تعلیم و تربیت‌مان با روایت شکل می‌گیرد اما چرا هم ادبیات و هم تاریخ تسلی‌بخش است؟ چون در روایت‌های تاریخی رخدادهای بشری از پرده بیرون می‌افتد و با خواندن آن‌چه در پشت پرده بوده است، تسلی پیدا می‌کنیم. وقتی می‌بینیم که زندگی بزرگان و شاهان چگونه بوده و چگونه آمده‌اند و رفته‌اند، تسلی می‌یابیم. در داستان هم همذات پنداری می‌کنیم. اگر شخصیت داستانی مرتکب جنایتی شده باشد یا مسیری را پیموده باشد تا به وصال برسد، در ما نیز تسلایی پدید می‌آید.
از سوی دیگر، هم روایت داستانی و هم روایت تاریخی پرسش‌هایی درباره‌ی هویت مطرح می‌کنند. در تاریخ هویت جمعی را دنبال می‌کنیم و در داستان هویت فردی و هویت جمعی را. این که می‌گویند ما درکی از هویت ملی نداریم و از حافظه‌ی تاریخی برخوردار نیستیم، معلوم می‌شود که تاریخ‌خوانی نوعی فهم در شناخت کیستی ملی ما است. پس تاریخ پرسش درباره‌ی هویت را مطرح می‌کند و تا آن‌جا که بتواند به آن پاسخ می‌دهد. داستان هم همین‌گونه است و شخصیت‌های داستانی هویت را نشان می‌دهند.
تاریخ و ادبیات به آشفتگی‌ها نظم می‌بخشند
این را هم باید دانست که هم تاریخ و هم ادبیات به آشفتگی‌ها نظم  می‌بخشند. این دیدگاه «توینبی» است. او می‌گوید که تاریخ به زندگی نظم می‌بخشد تا آن را تحمل‌پذیر کند. به هر حال مجموعه‌ای از روایت‌ها، در پیکره‌ای تاریخی شکل می‌گیرد و مورخ آشفتگی‌ها را نظم می‌بخشد. داستان هم همین کار را می‌کند. داستان دنیای متکثر را نظم می‌بخشد و هر دو این‌ها باعث می‌شوند که درکی از جهان آشفته پیدا کنیم. هم در ادبیات و هم در تاریخ روحِ مکان و زمان سیطره دارد. چرا یکی از مبانی تاریخ، زمان است. در هر روایت تاریخی، زمان و مکان جایگاه ویژه‌ای دارند و همه‌ی حوادث در مکان اتفاق می‌افتد. در ادبیات نیز وقتی مکان‌ها تاریخ‌مند می‌شوند آن‌گاه هویت و تشخص پدید می‌آید.
هم ادبیات و هم تاریخ بر «گزینش» مبتنی هستند. مورخ گزینشگر است و این‌گونه نیست که تنها روایت کند. حتا بسیاری اعتقاد دارند که که چون گزینش از دهلیز ذهنیت مولف می‌گذرد، پس واقعیت‌ها ساخته‌ی ذهن مورخ است. به سخن دیگر، تاریخ را باید محصول ذهنیت مورخ دانست. در داستان نیز داستان‌نویس از میان روایت‌های مختلف دست به گزینش می‌زند و این گزینش‌ها زمانی و مکانی است.
از دیگر مشابهت‌های تاریخ و ادبیات ماهیت کلامی آن‌هاست. شباهت دیگر این است که زنجیره‌ای از رخدادها را بیان می‌کنند. البته در داستان گاهی داستان‌های ماجرا محور داریم و گاه داستان‌های شخصیت محور. در تاریخ نیز رخدادها اساس متن است. رخدادها در داستان نیز کنش داستانی را پدید می‌آورند. این نیز گفتنی است که هر دو ذهنی و نسبی هستند. چون هم ادبیات و هم تاریخ از فیلتر ذهنی مورخ و داستان‌نویس می‌گذرند. به همین دلیل اموری قیاسی و نسبی به‌شمار می‌روند. نکته‌ی دیگر این است که تببین تاریخی از منطق داستانی پیروی می‌کند. رخدادها در پی رخدادی دیگر می‌آیند و ما نمی‌دانیم چرا این اتفاقات پدید می‌آیند. تنها می‌توانیم بگوییم چرا از پی آن، دیگری آمده است. علم البته مبتنی بر پیش‌بینی است اما تاریخ و ادبیات مبتنی بر پیش‌بینی نیستند.
تکنیک‌های داستانی را می‌توان از بیهقی آموخت
با این همه میان تاریخ و ادبیات تفاوت‌هایی هم هست. «جاناتان کالر» برای ادبیان پنج ویژگی برمی‌شمارد. این ویژگی‌ها عبارتند از برجسته‌سازی زبانی، یکپارچه‌سازی زبانی، زیبایی‌شناختی، برساختگی تخیلی، ادبیات به معنای سازه‌ای بینامتنی. می‌دانیم که تاریخ دارای برجسته‌سازی زبانی نیست. تاریخ، زبان را به مانند رسانه به‌کار می‌برد. برای همین است که «تاریخ بیهقی» را در گروه ادبیات جای می‌دهند. دیگر آن که تاریخ به ما خبر می‌دهد و هدف دارد. این برخلاف ادبیات است. ادبیات تنها متعهد به ژانر خود است و تعهد بیرونی ندارد. حداکثر کارکرد ادبیات، لذت و سرگرمی عقلانی و روانی است. از سوی دیگر، تاریخ مبتنی بر خیال نیست. بلکه برپایه‌ی اسناد و مدارک است.
یک پرسش دیگر که باید عنوان کرد این است که آیا ادبیات داستانی از گنجینه‌ای همانند «تاریخ بیهقی» بهره برده است؟ معنای بهره‌بردن این نیست که واژگان بیهقی را به‌کار ببریم. مساله بر سر این است که بیهقی کسی است که به زبان فارسی چیزی افزوده است اما آیا داستان‌نویس‌ها هم چیزی به زبان فارسی افزوده‌اند؟ البته بعضی آثار که زبان‌محور هستند به گنجینه‌ی زبانی فارسی افزوده‌اند اما حقیقت آن است که بیشتر داستان‌نویس‌ها چیزی به زبان فارسی اضافه نکرده‌اند. ما بیشتر زبان ترجمه را به کار می‌بریم که زبان بی‌اصل و نسبی است اما بیهقی با غنای واژگان و سلامت و آهنگ کلامش و توصیف‌هایی که به کار می‌برد، بر گنجینه‌ی زبانی ما افزوده است. ما باید توجه ویژه به زبان را از بیهقی بیاموزیم. این هم هست که اثر بیهقی مشحون از زندگی است. درست است که توده‌های مردم در کتاب او حضوری پُررنگ ندارند اما آن بخش‌هایی از مردم که در کتاب او نقش دارند، تصویرهای زنده‌ای را ارایه می‌دهند. ادبیات باید بتواند انسان ایرانی را با تمام جوانب زندگی‌اش تصویر کند.
از بیهقی احترام به خواننده را هم می‌آموزیم. ما به خوانندگان‌مان احترام نمی‌گذاریم و ناچیزشان می‌شماریم اما بیهقی گیرنده‌ی پیام را فراموش نمی‌کند. نگاه منصفانه به شخصیت‌ها را هم باید از بیهقی آموخت. همه جا با انصاف درباره‌ی شخصیت‌های تاریخش قضاوت می‌کند. بیهقی حس همدلی را در ما را برمی‌انگیزد. این نیز از دیگر آموختنی‌ها از اوست. حتا می‌خواهم بگویم که تکنیک‌های داستانی را هم می‌شود از او آموخت.

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST