شرق: فاصلهای تقریباً ۱۰روزه میان دو جشن؛ یکی ایرانی و دیگری غربی، با توجه به وجود جنبههای محتوایی مشترک، بهناگزیر سبب مقایسهای میان آن دو شده است. والنتاین یا «جشن دلدادگان» در ۱۴ فوریه (معادل ۲۵ بهمن) در این سالها طرفدار بسیار پیدا کرده است و جشن باستانی سپندارمذگان نیز که بر اساس تقویم کهن ایرانی روز ۵ اسفند برگزار میشود، باز در همین سالها بیش از پیش مورد توجه قرار گرفته است. برای پیبردن به اینکه این دو جشن نسبتی با هم دارند یا نه، نظر میرجلالالدین کزازی، استاد زبان و ادبیات فارسی و پژوهشگر فرهنگ ایران را جویا شدیم.
آیا آنگونه که عدهای میگویند، جشنی که امروزه با عنوان
والنتاین میشناسیم، در اساس از سپندارمذگان گرفته شده است؟
جشن سپندارمذگان هیچ پیوند فرهنگی یا تاریخی با جشن
والنتاین که در این سالیان جشنی فراگیر شده است و کمابیش جهانی و آن را در بسیاری
از کشورها برمیگزارند، ندارد. تنها پیوند در میانهی جشن سپندارمذگان که جشنی باستانی
و ایرانی است، با آنچه جشن والنتاین نامیده میشود در این است که در این دو جشن،
ما میبینیم که زن گرامی داشته میشود. به سخن دیگر این هر دو جشنهایی هستند که
در بزرگداشت زن برگزار میشوند. جشن والنتاین جشنی است که پیشینهای دیرینه ندارد؛
مانند جشن سپندارمذگان که در ایران کهن، باشکوه برگزار میشده است. از سویی دیگر
جشن سپندارمذگان مانند بسیاری از جشنهای ایرانی سرشت و ساختاری آیینی هم دارد،
اما جشن والنتاین جشنی است که از رخدادی تاریخی مایه گرفته است. خاستگاه آن به
رخدادی بازمیگردد که پایهی آن دلبستگی سرداری رومی است به دختری ترسا در سدههای
میلادی؛ زمانی که رومیان ترسایان را میآزردهاند، میکشتهاند، ترسابودن از دید
آنها گناهی نابخشودنی شمرده میشده است؛ به زمانی که رومیان ترسایان را شورشگرانی
میدانستهاند که با جهانشاهی رومی درمیافتادهاند و میخواستهاند آن را از
میان بردارند، دختری ترسا را به گناه کیش او به زندان میافکنند. یکی از سرداران
رومی بدین دختر دل میبازد و هر دو جان بر سر این دلباختگی مینهند. خاستگاه جشن
والنتاین، این رخداد تاریخی است.
اما آنچنان که گفته شد، جشن سپندارمذگان جشنی است که
ایرانیان آن را در بزرگداشت سپندارمذ که یکی از امشاسپندان یا شش فرشتهی مهین در
آیین زرتشتی است، برگزار میکردهاند. این شش فرشته بهراستی شش ویژگی بنیادین اهورامزدا
را به نمود میآورند. این شش فرشته یا شش ویژگی اهورامزدا با او شش سپندینهترین
بنیاد آیینی را پدید میآورند؛ شش سپندان سپند (قدسالاقداس). در میان این شش امشاسپند،
تنها سپندارمذ در نمادشناسی کهن ایرانی مادینه یا زن است. ازهمینروی جشن
سپندارمذگان که جشنی آیینی است؛ در آن امشاسپند را ارج مینهند و بزرگ میدارند.
این جشن به جشن گرامیداشت زن هم دگرگونی یافته است.
با توجه به اینکه بههرحال در ایران عدهای والنتاین
را جشن میگیرند، آیا ضرورتی وجود دارد که جشنی را که از اساس برگرفته از فرهنگی بیگانه
است، جایگزین جشنی مثل سپندارمذگان کنیم؟
بیهیچ گمان، پاسخی که من به این پرسش میدهم، نه است.
چرا میباید جشنی ایرانی، باستانی، با پیشینهای دیرینه را فرو بنهیم، جشنی
نوپدید، تاریخی، نرانی (غیرایرانی) را که از بیگانگان ستاندهایم، بهجای آن
بنهیم. در فرهنگ باخترینه، ازآنروی که جشنی کهن، باشکوه، آیینی در گرامیداشت زن نبوده
است، رخدادی تاریخی را بهانهای دانستهاند در برگزاری جشن والنتاین. اگر ما به رسم و
راهها و هنجارهای جشن سپندارمذگان نیز بنگریم، آشکارا میبینیم که این جشن بسیار
مایهورتر، گرانسنگتر، نابتر و نژادهتر از جشن والنتاین است. من بیگمانم که
اگر مردمان دیگر کشورها با این جشن بهگونهای شایسته و سزاوار آشنایی داشته
باشند، آن را با جشن والنتاین بسنجند، جشن سپندارمذگان را برتر و گرامیتر از آن
خواهند دانست، اگر با رایی روشن، اندیشهای رها، به دور از تنگبینی و خشکاندیشی
این دو جشن را به پاس ارزندگیها و والاییهای فرهنگی با یکدیگر بسنجند.