کد مطلب: ۱۷۴۱۸
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲ بهمن ۱۳۹۷

استقبال مردم ایتالیا از شعر فروغ من را متحیر کرد

مطهره میرشکاری

ایبنا: بین زبان ایتالیایی و زبان فارسی شاید کمتر تشابه و اشتراکی دیده شود،اما با وجود این در چهار دانشگاه مهم ایتالیا، یعنی دانشگاه‌های رم، ونیز، ناپل و بلونیا زبان و ادبیات فارسی تدریس می‌شود و هرساله تعداد زیادی از دانشجوهای ایتالیایی زبان فارسی را به عنوان زبان دوم می‌آموزند. از طرفی ایراشناسان سرشناس ایتالیایی هم داریم که از چند صد سال پیش روی ادبیات و فرهنگ ایران کار کرده و تا به حال هم ادامه دارد. دانستن این موضوع سوالات فراوانی درباره کرسی‌های زبان فارسی، منابع و نحوه تدریس، چالش‌های پیش‌روی آموزش زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا، میزان استقبال دانشجویان، اساتید و ... در ذهن مخاطب ایجاد می‌کند، که دغدغه رسیدن به پاسخ این پرسش‌ها باعث شد، سفر چند روزه فائزه مردانی، از استادان دانشگاه بلونیا به ایران را غنیمت بشمریم و در تحریریه خبرگزاری کتاب ایران گفت‌وگویی مفصل با ایشان داشته باشیم. آنچه که گفتیم و شنیدیم را در ادامه می‌خوانید:
 
ابتدا از نحوه و شروع فعالیت خود در ایتالیا بگویید؟ از چه زمانی و در کدام دانشگاه تدریس را شروع کردید؟
ابتدا باید بگویم که تمام تحصیلات من درمورد زبان و ادبیات فارسی بوده است. در دانشگاه رم- لاساپینزا- لیسانسم را گرفتم و بعد دکترای ایرانشناسی را در بخش ادبیات فارسی در انستیتوی خاورشناسی دانشگاه ناپل تمام کردم. بعد از دکتری چون علاقه‌مند بودم تحصیلاتم را به نتیجه‌ای برسانم، به شهر بلونیا آمدم. در بلونیا با پروفسور پیستوزو -که کرسی زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه به عهده داشت و هنوز هم دارد- شروع به همکاری کردم. این همکاری ابتدا درمورد تدوین فرهنگ بزرگ فارسی به ایتالیایی بود که فعلا فقط جلد اول آن منتشر شده است. در قدم بعدی، از سال ۲۰۰۰ تدریس را هم شروع کردم.
 
در کدام حوزه زبان و ادبیات فارسی فعالیت دارید و چه تدریس می‌کنید؟
چون از اول در دوره تحصیلاتم و در دوره دکتری به ادبیات معاصر و به خصوص شعر معاصر علاقه و توجه خاصی داشتم، با گروه زبان و ادبیات دانشگاه بلونیا تصمیم گرفتیم، که من بخش زبان و ادبیات فارسی معاصر را برعهده بگیرم. بنابراین از همان موقع تا به امروز من تدریس زبان و ادبیات فارسی معاصر را برعهده دارم. در ادبیات معاصر، تقریبا سعی می‌کنیم از نیمه قرن نوزدهم تا به امروز، یعنی حدود ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اخیر را با دانشجوها در میان بگذاریم و راجع به آن صحبت کنیم.
 
ادبیات کلاسیک چطور؟ چه کسی به این حوزه می‌پردازد؟
استادهای دیگری در گروه ما هستند، که به زبان و ادبیات کلاسیک می‌پردازند و کارشان مختص دوره کلاسیک زبان و ادبیات فارسی است. شعرا و نویسندگان خیلی بزرگ و دوره‌های مختلف را معرفی می‌کنند، که این بخش بعد از اسلام است. در بخش قبل از اسلام هم باز استادان دیگری هستند، که تاریخ کهن ایران یا تاریخ قبل از اسلام را تدریس می‌کنند.

 

با اساتید بسیاری از دانشگاه‌های خارجی که صحبت می‌کردیم، معمولا اذعان داشتند که کرسی و رشته زبان وادبیات فارسی، زیرمجموعه و ذیل عنوان شرق‌شناسی و در دانشکده زبان‌های شرقی قرار می‌گیرد. در دانشگاهی که شما تدریس می‌کنید، این مسئله چگونه است؟
در دانشگاه بلونیا هم دقیقا همین‌طور است، نه تنها دانشگاه بلونیا، تمام دانشگاه‌های ایتالیا که زبان فارسی دارند، همین‌طور است. یعنی دانشکده‌ها یک مجموعه خیلی بزرگ هستند، که در داخل این مجموعه‌ها، زبان فارسی هم هست. در دانشگاه بلونیا ما دو کرسی زبان فارسی داریم، که استاد مستقل ایتالیایی، زبان و ادبیات فارسی را درس می‌دهد. بنابراین ما دو کرسی مستقل و جدا از هم داریم که این نسبتا مهم است. یکی از این کرسی‌ها در دانشکده زبان‌ها‌ی خارجی است و کرسی دیگر در دانشکده ادبیات و فلسفه است، که در بخش شرق‌شناسی این دانشکده زبان و ادبیات فارسی تدریس می‌شود.
 
شما در کدام یک از کرسی یا گروه‌هایی که اشاره کردید، تدریس می‌کنید؟
من در هر دو گروه درس دارم. در یکی از دانشکده‌ها به عنوان همکار فارسی زبان که زبان مادری‌اش، زبان فارسی است با دانشجوهای سال اول و دوم زبان فارسی کار می‌کنم و در دانشکده ادبیات و فلسفه، زبان و ادبیات فارسی ۲ و ۳ و ادبیات معاصر را درس می‌دهم.
 
چند استاد زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه بلونیا تدریس می‌کنند؟ آیا به جز شما، استاد ایرانی دیگری هم در دانشگاه بلونیا تدریس می‌کند؟
اغلب اساتید ایتالیایی هستند. ما یک گروه چهار نفره در دانشگاه بلونیا هستیم. پروفسور مائوریتسو پیتسوزو و پروفسور کارلو سکونه دو استاد ایتالیایی هستند و کرسی زبان فارسی هم به نام این دو نفر است. یکی از آن‌ها در دانشکده زبان و دیگری در دانشکده ادبیات و فلسفه. از سال‌ها پیش در این گروه تدریس می‌کنند و کارهای تحقیقاتی بسیار خوبی داشته‌ و دارند. مثلا پروفسور پیتسوزو علاوه بر سال‌ها تدریس، «سیاست‌نامه» را به ایتالیایی ترجمه کرده و مقاله‌ها و پژوهش‌های ارزشمندی در مورد ادبیات بعد از اسلام و ادبیات تاجیکی دارد و پروفسور کارلو ساکونه به ادبیات عرفانی می‌پردازد و یکی از حافظ شناسان مهم ایتالیاست. علاوه بر این دو استاد ایتالیایی، بنده هستم که زبان و ادبیات معاصر را تدریس می‌کنم و خانم دکتر ناهید نوروزی که پژوهشگر و مترجم است و روی ادبیات کلاسیک و ادبیات معاصر کار می‌کند.
 
در دانشگاه‌های دیگر ایتالیا که کرسی زبان و ادبیات فارسی دارد هم استاد ایرانی هست؟
در دانشگاه‌های دیگر اساتید ایرانی نیست؛ ولی استادانی به عنوان همکار زبان فارسی هستند، که به صورت لابراتواری با دانشجوها تمرین زبان می‌کنند، تا تلفظ‌ها را بهتر یاد بگیرند؛ چون باید زبان مادری‌شان فارسی باشد و لهجه نداشته باشند.

 

به طور کلی چند مرکز آموزش زبان فارسی یا کرسی زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا داریم؟
ما چهار مرکز مهم در ایتالیا داریم، که کرسی‌های زبان فارسی از قدیم در آن ایجاد شده است. قدیمی‌ترین آن، انستیتوی خاورشناسی دانشگاه ناپل است؛ که از سال ۱۸۷۸ زبان فارسی در آن شروع به تدریس شده است. در دانشگاه ونیز هم یکی از قدیمی‌ترین کرسی‌های زبان فارسی را داریم. یک کرسی زبان فارسی هم در دانشگاه رم است، که آن هم نسبتا قدیمی است. آخرین _ و جدیدترین نسبت به سه کرسی دیگر_ کرسی زبان فارسی در دانشگاه بلونیاست.
 
استقبال از زبان و ادبیات فارسی بین دانشجویان ایتالیایی چگونه است؟
دانشجوهای ما متاسفانه زیاد نیستند؛ ولی همیشه همین‌طور بوده است. یعنی ما هیچ دوره‌ای کلاس‌های پر و شلوغی نداشته‌ایم و زبان و ادبیات فارسی به علل مختلف، جزو رشته‌های کم دانشجو بوده است. هر کدام از ما در حدود ۱۵ دانشجو داریم که درسال اول کارشناسی کمی بیشتر است. چون خیلی ها در دوره کارشناسی ارشد شرق‌شناسی زبان فارسی را انتخاب می‌کنند. در مجموع بین حدود ۱۵ تا ۲۰ نفر هستند. در ادبیات هم حدود ۱۲ دانشجو داریم.
 
وضعیت مقاطع تحصیلی در کرسی‌های زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا چگونه است؟ تا چه مقطعی امکان تحصیل در این رشته وجود دارد؟
در همه دانشکده‌ها دوره دکتری زبان‌فارسی یا ایرانشناسی وجود ندارد؛ اما مهم‌ترین‌شان خاورشناسی ناپل و ونیز است، که در این دو دانشگاه دوره دکتری هم وجود دارد. در رم و بلونیا دوره دکتری وجود ندارد و تا کارشناسی ارشد است؛ یعنی دانشجویانی که کارشناسی ارشد می‌خوانند، می‌توانند زبان فارسی را هم انتخاب کنند.
 
با توجه به اینکه زبان فارسی تقریبا هیچ اشتراک و مشابهتی با زبان ایتالیایی ندارد، به نظر می‌رسد که آموزش آن با سختی و چالش فراوانی روبه‌رو باشد. شما در این حوزه با چه مشکلات و چالش‌هایی مواجه هستید؟
مهم‌ترین سختی‌ای که دانشجوها در قدم اول با آن مواجه می‌شوند، مسئله نوشتاری است؛ اینکه ما در زبان‌فارسی آوانویسی نداریم و اِعراب نمی‌گذاریم. بنابراین مهم‌ترین مشکل، مسئله آوانگاری در زبان فارسی است؛ چون ابتدا باید کلمه را بشناسند، بعد آن را بنویسند یا بخوانند، و این کار دشواری برای یک بزرگسال است، که شروع به آموختن زبان فارسی می‌کند.

مشکل دیگر مسئله لغات عربی است، که مقداری مشکل‌تر است؛ به خصوص برای دانشجوهایی که هم عربی و هم فارسی می‌خوانند؛ چون خیلی از دانشجوها دو زبان نزدیک به هم را انتخاب می‌کنند. البته این‌ها، مشکلات اولیه و به‌خصوص در سال اول است. سومین مشکل خیلی بزرگ، که دانشجوها با آن مواجه هستند و باید با آن کنار بیایند، مسئله تفاوت بسیار زیاد بین حالت گفتاری و نوشتاری و ادبی زبان فارسی است؛ چون این دو خیلی با هم متفاوت هستند. با اینکه ما زبان گفتاری تهرانی را با دانشجوها کار می‌کنیم، که نزدیک‌ترین زبان گفتاری به نوشتاری است، ولی باز هم تفاوت‌ها بسیار زیاد است و دانشجو فقط از راه گوش و شنیدن زیاد زبان گفتاری است، که می‌تواند آن را یاد بگیرد.

 

از لحاظ یادگیری دانشجوها چگونه‌اند؟
از لحاظ یادگیری دانشجوهای ایتالیایی فوق‌العاده خوب یاد می‌گیرند. برای من که تدریس می‌کنم، نتیجه‌ای که از یک سال تدریس می‌گیرم، خیلی زیبا و خوشحال‌کننده است؛ چرا که می‌بینم در عرض یک سال دانشجوهایم، زبان فارسی را خیلی خوب یاد گرفته و پیشرفت زیادی داشته‌اند. در کلاس‌های عربی و چینی دانشگاه بلونیا، دانشجو زیاد است و در هر کلاس، حدود ۷۰ یا ۸۰ دانشجو شرکت می‌کند؛ ولی ما بر حسب دوره یا سال، بین ۱۲ تا ۱۸ دانشجو داریم؛ که کمبود دانشجو از این نظر به نفع ماست؛ یعنی همین تعداد کمی که زبان فارسی را انتخاب می‌کنند، خیلی زود به فارسی علاقه‌مند می‌شوند و با اشتیاق زیاد آن را می‌خوانند. به عبارت دیگر چون فقط از روی علاقه و کنجکاوی به سراغ این رشته می‌آیند و چندان دلیل دیگری ندارند، خیلی زود شیفته زبان فارسی می‌شوند و موسیقایی زبان فارسی را خیلی دوست دارند. این‌ها همه عواملی است که به آن‌ها کمک می‌کند فارسی را بهتر یاد بگیرند.
مهم‌تر از همه، نتیجه کار است. برای ما بسیار زیبا و مهم است که دانشجویی ۲۰ ساله، که تا به حال در عمرش یک کلمه فارسی نشنیده، در عرض یک‌سال فارسی را یاد می‌گیرد و آهسته آهسته شروع به خواندن و نوشتن می‌کند.  این بسیار خوشحال‌کننده است.
 
از چه منابعی برای تدریس به دانشجویان ایتالیایی استفاده می‌کنید؟ آیا کتاب یا جزوه خاصی برای تدریس شما تدوین شده است؟
برای تدریس از منابع مختلفی استفاده می‌کنیم. یک سری  از این منابع از ایران می‌آید. مثلا سال‌های گذشته در تدریس از کتاب‌هایی که دکتر یدالله ثمره نوشته بود، استفاده کردیم. کارهای آقای پورنامداریان و کتاب‌های بنیاد سعدی هم کارهای بسیار ارزشمندی است که از آن‌ها هم استفاده می‌کنیم؛ گاهی اوقات هم از رایزنی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران در ایتالیا می‌خواهیم برای ما کتاب بفرستند و آن‌ها هم کتاب‌های جدیدی که در زمینه آموزش فارسی تنظیم می‌شود را برای ما می‌فرستند.
 
آموزش زبان فارسی در برخی کشورها مثل ژاپن به این صورت است که یک سال اول را فقط صرف آموزش زبان و الفبای ‌فارسی می‌کنند و از سال دوم به سراغ مباحث دیگر و ادبیات ... می‌روند. شیوه آموزش زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا چگونه است؟ برای آموزش الفبا چقدر وقت می‌گذارید؟
ما از همان شروع آموزش، تمام مراحل یادگیری زبان فارسی را با هم پیش می‌بریم؛ یعنی همان دو یا سه هفته اول به یادگیری الفبا می‌گذرد، که هفته‌های دشواری هم هست. بعد از آن، دانشجویان شروع به خواندن، نوشتن و حرف‌زدن می‌کنند و روی نکات دستوری متونی که می‌خوانند، کار می‌کنیم.
 سیستمی که ما برای یادگیری زبان فارسی به کار می‌بریم، این است که در وهله اول اصرار می‌کنیم زبان فارسی را خوب گوش دهند و از راه گوش یاد بگیرند؛ _ درست همان کاری که یک بچه انجام می‌دهد_ بعد معنی لغت را، با آن‌چه که استاد می‌گوید، کنار هم قرار دهند، تا تداعی معانی شود و کم‌کم معانی واژه‌ها را هم یاد بگیرند. بعد از آن، به آن‌ها کمک می‌کنیم، بخوانند و آن چیزی را که از راه گوش یاد گرفته‌اند، تکرار کنند. پس از آن سعی می‌کنند ترجمه کنند. در آخرین مرحله هم نکات دستوری مورد بررسی قرار می‌گیرد.


در رشته زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه بلونیا و دیگر دانشگاه‌های ایتالیا، چه واحدها و درس‌هایی تدرس می‌شود؟
دانشجویان درس‌های متفاوتی دارند. وقتی که درس زبان و ادبیات کلاسیک باشد، کلاسیک‌ها، یعنی حافظ، سعدی، مولانا، خیام، نظامی و... تا عصر قاجار را می‌خوانند و دانشجویانی هم که زبان و ادبیات فارسی معاصر را انتخاب می‌کنند، از قاجار به بعد را می‌آموزند. البته باید این را هم در نظر گرفت که دانشجوی ایتالیایی امکان مراجعه به مراجع فارسی را ندارد؛ چرا که فارسی او در حدی نیست، که بتواند تاریخ ادبیات فارسی یا امثال نثر دهخدا، نثر مولانا یا مثنوی را به زبان فارسی بخواند؛ بنابراین ۹۰ درصد دانشجویان ما از متون ترجمه شده به زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی و ایتالیایی استفاده می‌کنند.

البته بعضی اوقات هم تعداد معدودی از دانشجوها، که خیلی به زبان و ادبیات فارسی علاقه‌مند می‌شوند، پس از اتمام دوره کارشناسی، برای گذراندن کلاس‌‌های آموزش زبان فارسی به تهران می‌آیند، آن را یاد می‌گیرند و شروع به خواندن آثار ادبی به زبان فارسی می‌کنند. خود من در پایان دوره ادبیات معاصر فارسی، سعی می‌کنم حتما یک بخش از نثر دهخدا یا جمالزاده، یا قطعه‌هایی کوتاه و ساده از شعرهای نیما یوشیج، فروغ فرخزاد و شاعران دیگر را به فارسی بخوانم، که خودشان هم می‌خوانند. بعد از آن‌ها می‌خواهم این متون را ترجمه کنند؛ ولی در حدی نیست که بتوانند مثلا کتاب اشعار نیما یوشیج یا نوشته‌های جمالزاده را به طور کامل به فارسی بخوانند.

 

 

مختصری هم درباره تاریخچه ایرانشناسی در ایتالیا و کارهای مهم و شاخصی که در این حوزه صورت گرفته، بفرماید.
تاریخ ایرانشناسی در ایتالیا خیلی مفصل است؛ ولی در واقع اولین ایرانشناس ایتالیایی در دوره صفویه به ایران می‌آید؛ شخصی به نام پیترو دلاواله است و الان ۴۰۰ سال از زمانی که راجع به ایران کتاب نوشته، می‌گذرد. بعد از آن به قرن نوزدهم می‌رسیم، که در ناپل، ونیز و رم کم کم در درون بخش شرق‌شناسی _که نسبتاً قدمت بیشتری دارد _ بخش‌های کوچک ایرانشناسی و زبان‌فارسی ایجاد می‌شود.

 در حدود سال ۱۸۸۵، ایرانشناسی به نام ایتالو پیتزی داریم، که شاهنامه فردوسی را به طور کامل به ایتالیایی، در شش جلد و به شعر ترجمه کرده است. هم‌چنین از نیمه قرن نوزدهم، شرق‌شناسانی داریم، که سعدی، بخش‌هایی از گلستان، فردوسی و عطار و حافظ و... را ترجمه کرده‌اند؛ بنابراین با اینکه نسبت به زبان‌های شرقی دیگر، حیطه زبان فارسی در ایتالیا دیرتر شروع شده، اما فعالیتش بسیار گسترده بوده و نتایج خیلی خوبی داشته است. کارهای بسیار خوبی همان اوایل قرن بیستم ترجمه شده و همچنان ادامه دارد. استادانی مثل پروفسور بائوزانی و پروفسور اسکارچیا را داریم، که از همان اواسط قرن بیستم شروع به ترجمه آثار فارسی کردند و ترجمه‌های بسیار خوبی هم ارائه داده‌اند. علاوه بر آن کارهای پژوهشی بسیار ارزشمندی درباره زبان و ادبیات فارسی انجام شده، که برای دانشجویان ارزشمند و مورد استفاده است.

در مجموع تعداد زیادی از ایران‌شناسان خوب داشتیم، که از اوایل قرن بیستم، بسیار خوب کار کرده‌اند و در این چهار دانشگاه مهم ایتالیا تدریس هم می‌کرده‌اند. چهار دانشگاه ناپل، رم، ونیز و بلونیا، مهم‌ترین دانشگاه‌های ایتالیا از لحاظ علوم انسانی محسوب می‌شوند و دانشگاه بلونیا قدیمی‌ترین دانشگاه دنیاست، که همین چند دهه پیش هزاره آن را جشن گرفتیم. در کل در جهان ۲ دانشگاه با این قدمت داریم، یکی دانشگاه سالامانسکو در اسپانیا و یکی هم در بلونیا، که این دو از قدیمی‌ترین دانشگاه‌های دنیا محسوب می‌شوند و بیش از ۱۰۰۰سال از قدمتشان می‌گذرد.
 
تا آنجا که من اطلاع دارم، حوزه ایرانشناسی و کلاسیک‌پژوهی در ایتالیا فعالیت خوبی داشته و کارهای مهمی در این حوزه انجام شده است. شما در جریان کارهای مختلفی که در این حوزه صورت گرفته، هستید؟
کارهای تحقیقی که انجام می‌شود، بین اساتید می‌چرخد و در هر صورت به دست همه می‌رسد. البته هرکدام از ما استادان، یک بخش کوچک از ایرانشناسی یا زبان و ادبیات فارسی را انتخاب کرده‌ایم، که روی آن بخش بیشتر کار می‌کنیم. چون فرصت کم است، آدم باالاجبار باید یک حوزه خاص را انتخاب کند؛ یعنی هم به خاطر کاری که انجام می‌دهد و هم به خاطر علایق شخصی‌اش، باید مسیر مشخصی را انتخاب کند و در آن مسیر حرکت کند. مسیری که من در آن کار می‌کنم، بیشتر معاصر است؛ بنابراین توجهم بیشتر به کارهایی است که روی ادبیات معاصر انجام می‌شود. البته به ادبیات کلاسیک هم بسیار علاقه‌مندم، ولی چون کارم ادبیات معاصر است، سعی می‌کنم اطلاعاتم در مورد پژوهش‌هایی که درباره آثار معاصر_ چه در خارج و چه در ایران _ انجام می‌شود، به روز باشد.
 
در ایتالیا روی ادبیات معاصر فارسی هم کار شده است؟
بله، کار شده و همچنان ادامه هم دارد. خوشبختانه در این ۵ یا ۶ سال اخیر، به خصوص در دانشگاه بلونیا که با مرکز فرهنگی و دفتر بین‌المللی شهر کتاب همکاری می‌کند، یک‌سری همایش از سال ۲۰۱۴ تا به حال داشته‌ایم. تا امسال در دانشگاه بلونیا چهار همایش بین‌المللی سالانه داشته‌ایم که واقعا موفق بوده و کتاب مجموعه مقالات دو تا از این همایش‌ها هم منتشر شده و سومی هم بزودی منتشر خواهد شد.

از این چهار همایش، دو همایش اول درمورد ادبیات معاصر بوده و تمام دست‌اندرکاران و استادانی که به ادبیات معاصر علاقه داشته یا روی آن کار می‌کردند، در این همایش ها شرکت کرده و مقالاتشان را ارائه دادند. دو همایش بعدی هم درمورد ادبیات کلاسیک بود و بیشتر حالت تطبیقی داشت. یعنی فرهنگ و ادب ایتالیا و ایران را مورد بررسی و تطبیق قرارمی داد. استادان بسیار خوبی هم از ایران داشتیم، که مقالاتی ارائه دادند و برای ما حضورشان بسیار ارزشمند بود. همچنین استادانی از کشورهای دیگر اروپایی، مثل انگلستان، فرانسه و آلمان آمدند و مقالات خود را ارائه دادند. علاوه بر این، یک سمینار بسیار جالب با خانم رویا صدر درمورد طنز در آثار نویسندگان زن ایرانی داشتیم که خیلی موفق بود و دانشجوها استقبال خوبی داشتند.

 

در حوزه نشر چطور؟ آیا ادبیات کلاسیک فارسی هم مورد توجه ناشران ایتالیایی قرار گرفته است؟
در چند سال اخیر، غیر از ناشرانی که سال هاست ادبیات کلاسیک فارسی را منتشر می‌کنند، دو ناشر جدید داریم که کارهای معاصر را چاپ می‌کنند و این بخشی است که تا به حال نداشته‌ایم و برای ما خوشحال‌کننده است. چرا که خیلی اوقات در زمینه ادبیات معاصر فارسی مراجع بسیار محدودی برای مطالعه پژوهش در اختیار دانشجویان هست. بنابراین در حال حاضر این دو ناشر به ادبیات معاصر ایران توجه دارند و کم کم یک‌سری رمان از نویسندگانی مثل گلشیری، پیرزاد، سیمین دانشور و... ترجمه و منتشر می‌شود.

خود من روی شعر شاعران  معاصر کار کرده‌ام. حدود ۱۰سال پیش، اولین ترجمه دو کتاب آخر فروغ فرخزاد، یعنی تولدی دیگر و ایمان بیاوریم را به طور کامل، به اضافه بخشی از نامه‌ها، بخشی از مصاحبه‌ها و گفت‌وگوهای او را ترجمه کردم. برای اولین باراشعار فروغ فرخ‌زاد به ایتالیایی چاپ و منتشر شد، که خیلی هم موفق بود. بعد به دلایلی آن انتشاراتی بسته شد و مدتی این کتاب نایاب بود، تا اینکه همین امسال ویراستاری دوم آن را انجام دادم؛ بخش‌هایی به آن اضافه کردم، یکسری اشتباهات وجود داشت، که برطرف کردم و ویراستاری دوم آن به همراه متن فارسی منتشر شد. متن فارسی در کنار متن ترجمه شده برای دانشجوها و علاقه‌مندان شعر معاصر جالب بود. علاوه بر این در مجلات و فصلنامه‌های مختلف اشعاری از سهراب سپهری، نیما یوشیج، احمد شاملو، ضیا موحد و شاعران دیگر ترجمه کرده‌ام، که به صورت مقاله چاپ شده و دانشجوها می‌توانند به آن مراجعه و استفاده کنند.
 
دو ناشر ایتالیایی که اشاره کردید ادبیات معاصر ایران را منتشر می‌کنند، کدام ناشرها هستند و تا به حال چه کتاب‌هایی منتشر کرده‌اند؟
در حال حاضر ۲ انتشاراتی در ایتالیا داریم که کتاب‌های فارسی معاصر را منتشر می‌کنند. یکی انتشارات پونته‌ ترنتاتره، که در واقع ترجمه ایتالیایی سی‌وسه‌پل است. دیگری هم انتشارات بریوسکی، که تخصصش فقط در رمان معاصر است؛ حدود چهار سال است که کار خود را شروع کرده و بنده هم مشاور آن هستم. انتشارات بریوسکی در این مدت کوتاه، پنج رمان جدید فارسی ترجمه و منتشر کرده، که نسبتاً خیلی خوب هم استقبال شده است. در مورد شعر هم، خود من حقیقتا از استقبالی که مردم غیرآکادمیک از شعر فروغ فرخزاد داشتند، بسیار متحیر شدم؛ چرا که از طرف ایتالیایی‌ها، هم درچاپ اول و هم در ویراستاری چاپ دوم، استقبال بسیار خوبی از آن شد.
 
جالب است که با اساتید و دانشجویان کشورهای مختلف که صحبت می‌کنیم، تقریبا همه روی خوشی به شعر فروغ نشان می‌دهند. به نظر شما علت آن چیست؟
چون شعر فروغ خیلی خاص است. چند عامل مهم در شعر فروغ فرخزاد هست، که باعث می‌شود شعر او جهانی شود و خیلی راحت با خواننده بیرون از ایران ارتباط برقرار کند.

 

مطالعه درباره ادبیات کلاسیک فارسی در کشورهای غیرفارسی‌زبان، به خصوص کشورهای غربی و گفت‌وگو با استادان دانشگاه‌های کشورهای مختلف نشان می‌دهد که خیام بیش از دیگر شاعران ایرانی در جهان شناخته شده است، آیا در ایتالیا هم این موضوع صدق می‌کند؟ در ایتالیا به کدام شاعران ایرانی بیشتر توجه شده است؟
خیام در هر صورت چون یک ترجمه خیلی خوب از آن در اواخر قرن نوزدهم توسط فیتز جرالد صورت گرفته و بعد آن ترجمه به همه زبان‌های دیگر ترجمه شده، بنابراین خیلی شناخته شده است. البته شعرهایش هم به گونه‌ای است که خیلی زود با خواننده ارتباط برقرار می‌کند و توجه را جلب می‌کند. در ایتالیا روی اشعار حافظ خیلی کار شده و چون زیاد کار شده، آشنایی بیشتری هست. در مورد سعدی، ۵ ترجمه از گلستان داریم، که یکی از آن‌ها فقط دو باب دارد، ولی بقیه تقریبا کامل است. البته مثلا بوستان یا آثار شعرای خیلی مهم را نداریم، یا در مورد مولانا خیلی کم کار شده، به خصوص غزلیات او ترجمه نشده است. مثنوی مولانا هم هست، ولی از انگلیسی ترجمه شده است. در مجموع فکر می‌کنم در سال‌های اخیر توجه به ترجمه‌هایی از شعر حافظ بیشتر شده باشد، یعنی چون در ایتالیا چند تدوین و ترجمه از غزلیات حافظ داریم، به همین خاطر آشنایی از حافظ بیشتر از سایر شعراست.
 
ادبیات فارسی و ایرانشناسی فقط در محیط آکادمیک ایتالیا شناخته شده است، یا به زندگی عامه مردم هم راه یافته است؟
در محیط آکادمیک که طبیعی است و باید باشد، اما بین عامه مردم خیلی کم راه پیدا کرده است. البته این‌طور ترجمه‌ها، خیلی‌کم از حیطه آکادمیک بیرون می‌رود؛ به‌خصوص اگر کسی به عرفان، فلسفه و به طور کلی به پدیده‌های فرهنگی و ادبی که_ در گذشته یا حال_ در شرق اتفاق می‌افتد، علاقه‌مند باشد، مسلماً توجهش به ترجمه های حافظ، سعدی، مولانا و این قبیل آثار جلب می‌شود. البته این‌طور آدم‌ها را نمی‌توان عام خواند، چون با وجود این‌که بیرون از محیط آکادمیک هستند، ولی در مرحله‌ای بین محیط آکادمیک و مردم عادی قرار دارند.
 
آیا دانشگا‌ه‌های ایتالیا و به خصوص دنشگاه بلونیا که شما در آنجا استاد هستید، با دانشگاه‌ها یا مراکز آموزشی ایران، در مسائلی مانند تبادل دانشجو و استاد یا برگزاری همایش‌های مشترک، ارتباط و همکاری دارند؟
بله! نزدیک به ده سال است که دانشجویان ما هر سال به ایران می‌آیند و دوره زبان فارسی را می‌گذرانند، که امکان آن از طریق رایزنی فرهنگی و بنیاد سعدی فراهم می‌شود. رایزنی فرهنگی هم به کرسی زبان فارسی و هم به دوره‌های آموزش زبان فارسی کمک فراوانی کرده است. ما از طریق رایزنی فرهنگی توانسته‌ایم، هر سال دو تا چهار دانشجو از ایتالیا به تهران بفرستیم، تا پنج هفته زبان‌آموزی را در بنیاد سعدی بگذرانند، که خیلی موفقیت آمیز بوده است. دانشجویان ایتالیایی که از این دوره‌ها برمی‌گردند، اولاً نگاهشان نسبت به ایران بی‌نهایت عوض می‌شود. در ثانی فارسی‌شان بسیار خوب می‌شود و علاقه‌شان برای ادامه تحصیل در زبان و ادبیات فارسی افزایش می‌یابد.

سال قبل این دوره انجام نشد و خیلی از این موضوع متاسف شدیم؛ چون آمدن دو یا سه دانشجو هر سال، این امکان را به آن‌ها می‌دهد، که هم زبان فارسی یاد بگیرند و هم ایران را از نزدیک ببینند، بشناسند و با فرهنگ آن آشنا شوند؛ که نتیجه آن خیلی مهم و مفید است. علاوه بر این، از طریق همایش‌هایی که برگزار کردیم، خوشبختانه هر سال توانسته‌ایم، دو یا سه استاد ایرانی هم دعوت کنیم، که تبادل استاد هم به این شکل صورت گرفته و نسبتا خوب بوده است. خیلی خوب است که استادانی که در ایتالیا تدریس می‌کنند، به ایران بیایند و دوره کوتاهی را تدریس کنند؛ یا اساتید ایرانی به ایتالیا بیایند و در دوره کوتاهی تدریس داشته باشند. این مسائل خیلی موثر و مفید است، ولی متاسفانه بستگی مستقیم به پشتیبانی مالی و اقتصادی ایران دارد.



به نظر شما در ایتالیا به زبان فارسی به عنوان یک زبان بیگانه- که در سه کشور دنیا بیشتر تکلم می‌شود- خوب پرداخته شده است؟ به عبارت دیگر جایگاه آموزش زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا جایگاه مناسبی است؟
بله! صددرصد. باید این را در نظر گرفت که در مورد زبان فارسی، ما نمی‌توانیم توقع چندانی از کشورهایی که آشنایی زیادی با زبان فارسی ندارند، داشته باشیم. علت آن هم این است که در دنیا سه کشور بیشتر فارسی زبان نیستند و تعداد فارسی زبان‌ها، نسبت به عربی‌زبان، چینی‌زبان، ژاپنی‌زبان و...خیلی محدودتر است؛ بنابراین اگر حیطه شرق‌شناسی را در نظر بگیریم، وجود چهار کرسی زبان و ادبیات فارسی در ایتالیا، نشان از اهمیت آن دارد. از طرفی تعداد ایرانشناسان ایتالیایی هم خیلی خوب است و نتیجه تحقیقات‌شان که مرتب چاپ می‌شود بسیار موفق است.
 
به نظر شما ایران برای بالاتر بردن سطح و جایگاه زبان و ادبیات فارسی در کشورهایی چون ایتالیا باید چه کار کند؟
در اروپا زبان‌های مختلف تدریس می‌شود. شرق و خاورمیانه خیلی بزرگ است و زبان‌هایی مثل چینی، ژاپنی و عربی امکانات بسیار وسیع‌تری به دانشجوها می‌دهند. بنابراین مهم‌ترین کاری که ما باید انجام دهیم، این است که تلاش کنیم زبان و ادبیات‌مان را، خودمان گسترش دهیم؛ برای اینکه  فقط ما می‌دانیم چه زبان و ادبیات و چه گنجینه‌ای داریم. ما می‌دانیم که چه چیز با ارزشی می‌توانیم از طریق ترجمه، تحقیق و تدریس به دنیا بدهیم. بنابراین نمی‌توانیم منتظر باشیم که دیگران از ما بخواهند، یا اینکه فکر کنیم دیگران ممکن است برای چنین چیزهایی بودجه بگذارند، چون متاسفانه این امکان نیست؛ ولی ما می‌توانیم با گذاشتن بودجه و پشتیبانی اقتصادی و فرهنگی کاری کنیم، که زبان و ادبیات فارسی در دنیا منتشر و شناسانده شود. واقعا حیف است که دنیا از چنین گنجینه‌‌ای بی‌اطلاع باشد؛ چه کلاسیک و چه معاصر. البته کلاسیک ارزش دیگری دارد، چرا که ۱۰ قرن از آن گذشته، ولی ادبیات ۱۰۰ تا ۱۵۰ سال اخیر ما هم، واقعا هیچ چیز کم از ادبیات معاصر دیگر کشورهای دنیا ندارد و بسیار حیف است که امکاناتی برای ترجمه، انتشار و تدوین آن نباشد. خیلی خوب است که ما تلاش کنیم، این بخش از فرهنگ و ادب‌مان را هم به دنیا معرفی کنیم.
ما واقعاً از تمام موسساتی که همکاری و پشتیبانی می‌کنند، ممنون هستیم؛ چه بنیاد سعدی، چه رایزنی فرهنگی و چه موسسه شهر کتاب، که واقعا فعالیتشان بسیار موثر بوده است، ولی این‌ همکاری ها باید ادامه پیدا کند، چون اگر متوقف شود، کار ما خیلی سخت خواهد شد.
 
پیشنهاد شما برای بهبود این وضعیت چیست؟
ما باید بتوانیم هر طور که ممکن است، زمینه تبادل دانشجو، تبادل استاد و تبادل ترجمه را تقویت کنیم. این سه بخش خیلی نیاز به نیرو دارد؛ یعنی ما هرچه بیشتر بتوانیم روی این سه بخش کار کنیم، بهتر می‌توانیم زبان و ادبیات فارسی را در دانشگاه‌ها و بیرون از دانشگاه‌ها منتشر کنیم.
مسئله ترجمه یکی از زمینه‌هایی است، که زبان و ادبیات فارسی را به بیرون از دانشگاه‌ها می‌برد. ترجمه از ادبیات ایتالیا در ایران زیاد است، اما به اندازه آن ترجمه فارسی به ایتالیایی نداریم؛ درصورتی که باید میزان ترجمه‌ها تقریبا یکسان و متعادل باشد.
 ترجمه‌های فراوانی از رمان‌ها، اشعار، مقاله‌ها و نمایشنامه‌های ایتالیایی در ایران وجود دارد و ما مهم‌ترین نویسنده‌های ایتالیایی را بخوبی می‌شناسیم و آثارشان را می‌خوانیم، که همه این‌ها از طریق ترجمه است. همین اتفاق باید در ایتالیا هم بیفتد، یعنی ادبیات فارسی هم باید به ایتالیایی ترجمه شود؛ در صورتی ترجمه می‌شود، که پشتیبانی شود و امکانات داشته باشد؛ وگرنه اگر مترجم شب و روز ترجمه کند و نتواند کار دیگری انجام دهد، این مسئله، به خصوص در جامعه غربی، بدون پشتیبانی اقتصادی امکان پذیر نیست.

 

به عنوان سخن پایانی اگر حرف یا نکته‌ای دارید، بفرمایید.
 اگر دانشجوها یا استادان ما، با استادان ایتالیایی‌زبان که در حیطه زبان و ادبیات فارسی کار می‌کنند، در زمینه آموزش زبان فارسی و ترجمه همکاری داشته باشند، مسلماً کارهای بهتری ارائه خواهیم کرد. کلاس‌های تابستانه آموزشی برای دانشجویان بسیار لازم و مهم است. همچنین آموزش ترجمه باید باشد. چراکه اگر ما منتظر باشیم که ایتالیایی‌ها آنقدر فارسی را خوب یاد بگیرند، که بتوانند ادبیات ما را به ایتالیایی ترجمه کنند، دو قرن طول می‌کشد. ما باید کاری کنیم که ایرانی‌ها این‌قدر ایتالیایی را خوب یاد بگیرند، که ادبیات فارسی را به ایتالیایی ترجمه کنند و به آن‌جا بفرستند؛ تا بتوانیم آن تعادلی را که لازمه شناخت فرهنگ و ادب دو کشور، بصورت دو جانبه است، ایجاد کنیم.

 

کلید واژه ها: فائزه مردانی -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST