کد مطلب: ۲۹۵۸۷
تاریخ انتشار: چهارشنبه ۱۷ فروردین ۱۴۰۱

تمرینی برای اخلاق کریمانه‌تر

سعید دهقانی

اعتماد: روزه و روزه‌داری به معنای پرهیز آگاهانه و ارادی از خوردن و آشامیدن یکی از آداب و کردارهای مذهبی است که در برخی ادیان و مذاهب همچون اسلام، مسیحیت، یهودیت، آیین زرتشت و آیین بودا بدان توصیه و برای آن شرایط و زمان و آداب خاصی تعیین شده است. در دین اسلام، روزه‌داری در ماه رمضان، نهمین ماه از سال قمری برای مسلمانان واجب است، یعنی در این ماه مسلمانان بالغی که شرایط روزه گرفتن دارند و شرایط خاص مثل بارداری یا بیماری یا ... ندارند، موظفند از اذان صبح تا اذان مغرب چیزی نخورند و ننوشند و از برخی رفتارها و کردارهای باطل‌کننده روزه که در شریعت مقرر شده، مثل فروبردن سر در آب یا فرودادن دود یا غبار غلیظ در حلق یا آمیزش جنسی یا .... پرهیز کنند. روزه به این معنا فرصتی برای مراقبه در نفس، دل کندن از دنیا و مادیات، دعا و نیایش پروردگار و خلوت کردن انسان با خویشتن است، عبادتی پرهیزکارانه که با عزل توجه انسان از جهان پیرامون، او را به درون رهنمون می‌شود و فرصتی برای تامل در خویشتن خویش و رابطه‌اش با جهان هستی فراهم می‌سازد، به شرط آنکه روزه‌داری برای فرد دیندار به کرداری از سر عادت یا اجبار بیرونی تلقی نشود و او را به آشتی با خود و عالم هدایت کند. در گفت‌وگوی حاضر، سیدهادی طباطبایی، ضمن توضیح نگرش خود به روزه و روزه‌داری، به نگاه نواندیشان به این آیین دینی می‌پردازد و معتقد است که از این منظر نتیجه و ثمره روزداری می‌باید رسیدن به صلحِ کل را برای ما به ارمغان بیاورد. نه اینکه خشم و غضب نسبت به دیگران را افزون کند. این پژوهشگر دینی در کارنامه خود کتاب‌ها و مقالات فراوانی دارد که از آن میان می‌توان به: حدیث نواندیشان دینی، فقیهان و انقلاب ایران و در طریقت مسلمانی اشاره کرد. 
لازم به توضیح است درباره بحث کنونی دیدگاه‌های مختلفی مطرح است و آنچه در این گفت‌وگو طرح شده دیدگاه روزنامه نیست، اما صفحه اندیشه محل گفت‌و گوی آزاد اندیشه‌ها از منظرهای مختلف است و منتقدان می‌توانند دیدگاه خود را در این باب مطرح کنند.

   ماه رمضان آغاز شده و بحث از روزه‌داری در جهانِ کنونی یکی از مباحثِ چالش‌برانگیز است. شما به این مقوله چگونه می‌نگرید؟
روزه یکی از عباداتِ سخت و طاقت‌فرساست. کسی که به عرصه دین قدم می‌گذارد، پذیرفته است که برای تربیتِ خود، برخی اعمال را به انجام برساند. دینداری امری اجباری نیست. اساسا اموری که به حیطه روحِ انسان مربوط می‌شوند، با اجبار و اکراه پیش نمی‌روند. این امور به قلب و روحِ انسان مرتبط است. فردی که اراده کرده دیندار باشد، برخی اعمال را هم می‌باید انجام دهد. این اعمال را برای تربیتِ خود انجام می‌دهد. تعبیر قرآن این است که بعد از انجام این اعمال، «شاید با تقواتر شوید.» مرحوم علامه طباطبایی می‌گفت این‌گونه اعمال برای این است که مانع از افسارگسیختگی انسان بشود. حقیقتا هم همین‌گونه است. فردی که اراده کرده دیندار باشد، با این‌گونه اعمال، نفسِ خود را به کنترل درمی‌آورد. یعنی گامی فراتر از دیگران در تربیتِ خود برمی‌دارد. در چارچوبِ دین، ابزارهایی تعبیه شده تا انسان را از این افسارگسیختگی‌ها باز دارد. یکی از این ابزارها هم روزه است.
   اما این ابزارِ روزه داری که شما از آن یاد می‌کنید، گاهی باعثِ کم‌کاری‌ها، یا بد اخلاقی‌ها هم شده است. یعنی در ماهِ رمضان شاهدیم که بعضا در سطح جامعه، بداخلاقی‌هایی به خاطر کم‌طاقتی و گرسنگی ایجاد می‌شود.
متاسفانه همین‌گونه است. این هم از فهمِ ناصحیح نسبت به روزه‌داری و اعمالِ عبادی نشأت گرفته است. برخوردِ ما نسبت به مقوله‌ای چون ماه رمضان، این است که گویی به اجبار و اکراه، فردی را مجبور کرده‌اند که روزه بدارد. این امر صحیحی نیست. فردی که دیندار می‌شود، به اراده خود وارد عرصه دین می‌شود. اراده می‌کند که با یک‌سری اعمال، اخلاقِ متعالی‌تری به دست آورد. اراده می‌کند که یک خودداری و کنترلِ درونی ایجاد کند. یا مواجهه‌اش با دیگران، کریمانه‌تر و صبورانه‌تر شود. اینها هدف‌های دینداری است. اما متاسفانه این موضوع قلب شده است. تصور این شده که همگان می باید مراعاتِ حالِ فردِ روزه‌دار را بکنند. قضیه کاملا بالعکس است. در واقع کسی که روزه می‌گیرد، می‌باید تمرینِ صبر کند. کسی که روزه‌دار است خود را ملزم کرده که در این یک‌ماهه، با وقایعِ بیرونی، برخوردی لطیف‌تر داشته باشد. اگر سابقا در موقعیتی کسی با او درشتی می‌کرد، فردِ روزه‌دار در این یک ماه، تمرین می‌کند که مدارای بیشتری کند. در این یک ماه، وقایعِ بیرونی که تغییری نمی‌کنند. این فردِ روزه‌دار است که باید درونِ خود را پاکیزه‌تر کند. مواجهه‌اش با همان وقایعِ همیشگی، مهربانانه‌تر باشد. وقتی ارباب‌رجوعی مراجعه کرد، فردِ روزه‌دار است که باید همان مشقت‌های پیشین در مواجهه با افراد را با صبرِ بیشتر و کرامت بیشتری پاسخ گوید. این فردِ صائم است که باید مراعاتِ دیگران را بکند. نه اینکه دیگران همگی از کارِ خود باز بمانند، چراکه او روزه گرفته است! این قضیه کاملا بالعکس فهمیده شده است. گویی همگان می‌باید مراعاتِ حالِ فرد روزه‌دار را بکنند. تصور کنید فردی که به باشگاهِ ورزشی می‌رود، رفته است که بدنِ ورزیده‌تری به دست آورد. حال در باشگاه اگر همگان بخواهند به او کمک کنند و اجازه ندهند تا وزنه‌ای سنگین بردارد، آیا او اساسا رشدی می‌کند؟ آیا اساسا باشگاه رفتن، اثری به حالش دارد؟ او به باشگاه رفته است تا تمرین‌های سخت انجام دهد. نه اینکه دیگران او را کمک کنند و از وزنه‌های سنگین، او را مانع شوند. روزه داری هم این‌چنین است. فردِ روزه‌دار می‌باید در آن شرایطِ سخت، تمرینِ اخلاق کند، تمرین صبر کند. باید رفتارِ پسندیده‌تری نسبت به سابق به انجام برساند. این یک ماه، تمرینِ فردِ دیندار است برای ورزیده‌تر شدنِ اخلاقی. برای گشایش‌های روحی. برای رسیدن به این مطلوب، این وزنه‌های سختِ بیرونی را می‌باید مکرر استفاده کند و از مواجهه با آن پا پس نکشد. 
   اما در جامعه ما این نگاه کمتر وجود دارد. بعضا احکامِ قضایی درخصوص روزه‌خواری در ملا عام وضع شده است. این قوانین، دیگران را ملتزم می‌کند که مراعاتِ حال ِفرد روزه‌دار را داشته باشند.
بله این دیدگاه هنوز وجود دارد. البته این را نیز در نظر داشته باشیم که در قوانین و احکامِ قضایی، سخنی از مجازاتِ روزه‌خواری بیان نشده است. یعنی این مصداقِ مشخص ذکر نشده است. صرفا در ماده ۶۳۸ قانون مجازات اسلامی است که تظاهر به هر عملِ حرامی در انظارِ عمومی جرم محسوب می‌شود.  اما فارغ از بُعد قانونی، فکر می‌کنم خودِ دینداران هم می‌باید ابتدا به مرتبه‌ای برسند که مخالفت‌ها با دین‌شان، یا اعمالِ عبادی‌شان، آنها را چندان برافروخته نکند. به هر حال همان‌گونه که عرض کردم، فردِ دیندار، واردِ عرصه دین شده است تا این وزنه‌های سنگینِ اخلاقی و این ریاضت‌ها را به کار بگیرد و خود را متعالی‌تر کند. بله ممکن است که حتی نماز و روزه گرفتنِ آنها هم در نظر برخی افراد نامقبول بیاید اما وقتی که هدفِ شما روشن و مشخص است و تربیتِ خود را در نظر دارید، دیگر وقایع بیرونی چندان شما را ناخوش نمی‌کند. البته ملتزمین به دینداری شریعت‌اندیش، در قالبِ فریضه امر به معروف و نهی از منکر، خود را موظف به مقابله با افرادی می‌دانند که ضوابطِ شرعی را مراعات نمی‌کنند اما باید دید که آیا واقعا این‌گونه تذکرها در قالبِ امر به معروف تعریف می‌شود یا خیر؟ همان‌گونه که مطلعید، یکی از شرایطِ امر به معروف، احتمالِ اثرگذاری در فرد است. آیا در زمانه حاضر این امر و نهی‌های لسانی، تاثیری در فرد مقابل می‌گذارد؟ این البته خود نیاز به بحث مبسوطی دارد. بنده تصورم این است که این امر و نهی‌ها اگر از جانبِ فردِ صاحب نفس و مُزکایی انجام شود، می‌تواند اثرگذار باشد. آن‌هم نه صرفا با تذکرهای زبانی. بلکه رفتار و کردار انسان‌ها در این میان بسیار اثرگذارتر است. به تعبیری: کونوا دُعاه النّاس بِغیر السِنتِهِم. یعنی مردم را با غیر از زبان، به هدایت دعوت می‌کنند. وجود چنین افرادی، خود به تنهایی برای اثرگذاری بر دیگران کافی است. به تعبیری: 
در درونشان صد قیامت نقد هست/ کمترین آنکه شود همسایه  مست
 اما اگر این امر و نهی‌ها از جانبِ فردی باشد که صرفا داعیه دینداری دارد و چندان به تزکیه نپرداخته، حتی احتمالِ اثرِ معکوس هم وجود دارد. بعضا به لجاجت‌های دو طرفه هم کشیده می‌شود و احتمالِ تاثیرگذاری را از بین می‌برد. 
   نواندیشان دینی در این خصوص چگونه می‌اندیشند؟ یعنی مواجهه آنها با رمضان و برخورد با غیرِ روزه‌داران به چه صورت است؟ 
نواندیشان دینی البته در مباحثِ خود کوشیده‌اند تا سبک‌های مختلفِ دینداری را از هم تفکیک کنند. سپس مواجهه هر کدام از این سبک‌ها را با روزه‌داری ترسیم نمایند. اما اجازه دهید از برخی ایده‌های نواندیشان دینی نام ببرم که برمبنای آن، می‌توان برخورد با غیر روزه‌داران را براساسِ آن تنظیم کرد. فی‌الحال سه ایده که از جانب نواندیشان دینی عنوان شده را مطرح می‌کنم.  نخستین ایده، طرحی است که محمد مجتهد شبستری درخصوص دوران مختلف دینداری بیان می‌کند. ایشان معتقد است که بشر در طول دورانِ حیاتِ خود، پنج مرحله از دینداری را پشت سر گذاشته است. از دورانِ اسطورهای دینی شروع شده و به زمانِ حاضر رسیده است. ایشان برای دینداری در جهان معاصر ویژگی‌هایی را بر می‌شمارد. به باور ایشان در دورانِ جدید دینداری، مرز کفر و ایمان چندان مشخص نیست. حتی مرز میانِ ادیان مختلف نیز برداشته شده است. انسان‌ها بیش از آنکه به «اعتقاداتِ» خود اصرار بورزند، به «ایمان» توجه دارند. به کسب آرامشِ درونی می اندیشند. خدایی را مورد توجه قرار می‌دهند که از درونِ آنها بر آنها مکشوف می‌شود. در این دوران از دینداری، نمی‌توان دیگران را به جرمِ بی اعتقادی یا حتی کفر، مورد نکوهش قرار داد. عدم التزام به یک دین و مسلک خاص، نباید انگشتِ اتهام را به سمتِ او نشانه برود.  ایده دیگر را آرش نراقی بیان کرده است. ایشان از مقوله‌ای به نام «حقِ نا حق بودن» سخن می‌گوید. براساس این اصل، ممکن است که من انتخابِ شما را درخصوص امر «الف» نادرست و بر خطا بدانم. اما این حق را به شما می‌دهم که در این مورد، حتی خطا و اشتباه کنید، چرا که شما هم دارای هویتِ انسانی مستقلی هستید. شما فاعلی مختارید و حقِ انتخاب دارید. حتی اگر بر خطا باشید. حُرمت نهادن به حقِ انتخاب، در واقع حفظ کرامتِ انسانی افراد است. دینداران می‌باید کرامتِ انسانی ِهمگان را درنظر داشته باشند. و لقد کرّمنا بنی آدم را پیش چشم قرار دهند. کرامتِ انسانی اقتضا می‌کند که به انتخابِ دیگران حتی اگر بر خطا باشند نیز احترام گذاشت. 
ایده سومی که اینجا از آن سخن می گویم طرحی است که ابوالقاسم فنایی بیان کرده است. ایشان به تقدم اخلاق بر دینداری توجه می‌دهند. معتقدند که فردِ دیندار، ابتدا می‌باید از عرصه اخلاق، گذر کرده باشد و سپس پای به وادی دین بگذارد. فنایی در تبیینِ این موضوع، عنوان می‌کند که فردِ دینداری که رذایلِ اخلاقی را از زندگی خود پاک نکرده، دین را هم صحیح نخواهد فهمید. او می‌گوید در عرصه دین نمی‌توان به هیچ بهانه‌ای، اقدام به عملی غیراخلاقی کرد. 
این سه ایده، به ما می‌گوید که مواجهه با افرادی که روزه‌دار نیستند هم می‌باید به نحو مداراجویانه باشد. اگر خشم و غضبی علیه دیگران به وجود آید، شاید روزه‌داری هم به هدفِ خود نرسد. نتیجه و ثمره روزه‌داری می‌باید رسیدن به صلحِ کل را برای ما به ارمغان بیاورد، نه اینکه خشم و غضب نسبت به دیگران را افزون کند. 
من که صلحم دایما با این پدر/ این جهان چون جنّت استم در نظر
   آیا فارغ از نگاهِ نواندیشان دینی، رهیافتی در فقه نیز در این خصوص درنظر گرفته شده است؟
اتفاقا تصورم این است که ما در موضوعاتِ فقهی، کمتر حکمی کلی و بلا قید داریم و این کمک بسیاری می‌کند که با غیر روزه‌داران مواجه شویم. ببینید، جهانِ امروز دنیایی است که انسان‌ها را در قالبِ یک سری اعداد می‌بینند. یعنی شما که فی‌المثل در صفِ بانک ایستاده‌اید، صرفا شما را با شماره‌ای که دارید و نوبتی که گرفته‌ای، می شناسند. می‌گویند شماره ۳۷ الان نوبت شماست. یعنی نگاه نمی‌کنند که شما چه داستان و ماجرا و قصه‌ای دارید. ممکن است فردی که بعد از شما نوبتش می‌رسد، بسی مشکلاتِ بیشتری داشته باشد یا بیش از شما عجله داشته باشد یا حتی کسالت احوالی داشته باشد و نتواند منتظر بماند. اما جهانِ امروز، این‌گونه دغدغه‌ها را چندان وقعی نمی‌نهد. شما صرفا در قالب همان نظامِ سفت و سخت و قراردادی می‌باید کارها را به انجام برسانید. اما در نظامِ دینی این‌گونه نیست. در همین ماجرای روزه‌داری، ببینید چقدر قیدهای مکرر در این میان وجود دارد. می‌گوید اگر فردی مسافر است روزه ندارد، اگر فردی بیمار است، اگر زنی باردار است، اگر کسی به حد تشنگی مفرط رسید و چندین و چند قید دیگر را می‌آورد تا شما، حکمِ خود را پیدا کنید. شما در مواجهه با فردی که روزه ندارد، نمی‌توانید یک‌باره او را به بی‌قیدی و بی‌دینی متهم کنید. در مأثوراتِ دینی تاکیدهای مکرر وجود دارد که در این‌گونه موارد، نباید اساسا جست‌وجو کرد. بالفرض هم کسی را ببینید که روزه ندارد، نمی‌توانید او را محکوم کنید، چرا که در خودِ فقه به برخی از افراد اجازه داده و حتی امر کرده که روزه نداشته باشند. حتی بعضا روزه‌داری آنها امری حرام اعلام شده است.  همگی اینها به ما می‌گوید که دین، از قالبِ آن حکمِ کلی دادن، فراتر رفته و احوالِ هر فرد را در نظر می‌گیرد. یعنی به نحوی دین آمده است که احوالِ شما را دگرگون کند. نه اینکه یک‌سری اعمال صرفا انجام شود و یک رفتارِ همگانی به انجام برسد و هیچ ثمره‌ای بر شما نداشته باشد. حال ماهِ رمضان نیز آمده است تا تمرینی باشد برای به دست آوردنِ اخلاق کریمانه‌تر، برای به دست آوردنِ روحِ متعالی‌تر. کسی که این اهداف را دنبال نکند و صرفا از خوردن و آشامیدن صرف‌نظر کند و در عین حال، تندخویی سابق را پیشه کند، شاید با «صائم» هم نسبتی نداشته باشد و به هدفِ روزه‌داری دست نیابد. 

 

 

0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST