کد مطلب: ۳۹۹۲
تاریخ انتشار: سه شنبه ۲۶ آذر ۱۳۹۲

جریان‌های فکری و ادبی در جهان عرب

در سال‌‌های گذشته، مخاطبان ایرانی با جریان‌‌‌‌های فکری و فلسفی جهان عرب تا حدودی آشنایی پیدا کرده‌اند و آثار نصر حامد ابوزید، محمد عابد الجابری، محمد ارکون و ... به فارسی ترجمه شده است. شعر معاصر عرب هم مخاطبانی در ایران دارد و آثار شاعرانی چون نزار قبانی، ادونیس، محمود درویش، غاده‌ السمان و ... به فارسی ترجمه و از استقبال خوبی برخوردار شده است. وضعیت رمان و داستان کوتاه عرب در سال‌های اخیر چگونه است و چه چهره‌هایی در داستان معاصر عرب هستند که در ایران ناشناخته‌اند و چه آثاری خوب است ترجمه شود؟ موسی اسوار در سه‌ دهه‌ی گذشته دریچه‌ای ارزشمند برای فارسی‌زبانان گشوده تا با دنیای معاصر عرب بیشتر آشنا شویم. او ارتباط خوبی با شاعران و منتقدان و نویسندگان عرب دارد و تلاش‌هایی برای معرفی ادبیات فارسی به جهان عرب داشته است. اسوار که به تازگی در همایش «فردوسی و شابی» در تونس سخنرانی کرده و در نمایشگاه بین‌المللی کتاب لبنان حضور داشته است در گفت‌وگویی کوتاه به کارهایی که باید برای رابطه‌ی ادبی با کشورهای عربی بشود، اشاره می‌کند.



***

جنابعالی به تازگی در همایش ابوالقاسم فردوسی و شابی در تونس شرکت و سخنرانی داشتید. گزارشی از این همایش و چگونگی آشنایی تونسی‌ها با فردوسی و ادبیات کلاسیک فارسی را بیان کنید.
این همایش به همت رایزنی فرهنگی ایران و میزبانی مرکز پژوهش‌ها و مطالعات اقتصادی و اجتماعی وابسته به وزارت علوم تونس در دانشکده‌ی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه شهر سوسه، با شرکت عده‌ای از استادان و صاحب‌نظران از تونس و این‌جانب و آقای دکتر محمدجعفر یاحقی از ایران، برگزار شد.
موضوع همایش «مهر میهن در شعر ابوالقاسم فردوسی و ابوالقاسم شابی» بود و وجه اختیار این دو شاعر عنوان «شاعر ملّی» و خصلت «میهن‌پرستی» این دو بود.
برنامه‌ی همایش فشرده اما پربار بود و موضوع از جنبه‌های متعدد مورد بررسی قرار گرفت. مقاله‌ی این‌جانب ناظر به شاعر ملّی تونس و با عنوان «همنوایی میهن‌گرایی و رمانتیسم در شعر شابی» و مقاله‌ی دکتر یاحقی درباره‌ی فردوسی و با عنوان «حبّ وطن در ابوالقاسم فردوسی» بود. متعاقباً، نشستی دیگر در زادگاه شابی، در خانه‌ی فرهنگ تُوزَر، و در کنار آرامگاه این شاعر، برای هیئت ایرانی برگزار شد که با استقبال مخاطبان، اعم از استادان و دانشجویان، روبه‌رو شد. این همایش همزمان شده بود با برگزاری سی‌‌امین نمایشگاه بین‌المللی کتاب تونس و این فرصتی مغتنم برای اطلاع از آخرین تحولات نشر در جهان عرب و خرید کتاب بود و حضور در نمایشگاه خود مناسبتی بود تا مصاحبه‌های تلویزیونی متعددی با مدعوّین ایرانی صورت گیرد. بازدید از کتابخانه‌ی ملّی تونس و مذاکره با رئیس آن، بازدید از انستیتوی ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تونس و نیز دیدار از شهر تاریخی قیروان از دیگر بهره‌های این همایش بود. اما آشنایی تونسی‌ها با فردوسی به شاهنامه و زمینه‌ی ذهنی آنان از این اثر به عنوان حماسه‌ای جهانی برمی‌گردد. به طور کلّی، در حوزه‌ی ادبیات کلاسیک، بزرگان ما، خاصّه فردوسی و مولانا و سعدی و حافظ و خیّام، و در قلمرو نقد عبدالقاهر جرجانی و ابن‌ طباطبا، برای آنان آشنا هستند. این آشنایی شامل فلسفه هم می‌شود و از فارابی تا ملاصدرا را دربرمی‌گیرد.

وضعیت رمان و داستان کوتاه در جهان عرب و چگونگی‌ آن را در کشورهای مختلف بیان فرمایید و از چند نویسنده‌ی برجسته‌ای که در حال حاضر آثارشان از جنبه‌ی ادبی باارزش و با استقبال مخاطب روبه‌روست نام ببرید و به آثارشان اشاره کنید، رمان در مصر یا الجزایر یا تونس چگونه است؟
 رمان و داستان کوتاه را می‌توان فصل درخشان ادبیات معاصر در جهان عرب قلمداد کرد. رمان و داستان جای شعر را در آفرینش ادبی و بیش‌و‌کم در حوزه‌ی اهتمامات مخاطب گرفته است. چندین نسل نویسنده‌ی ادبیّات داستانی داریم و منحنی پراکندگی آنان کشورهای متعددی را دربرمی‌گیرد؛ از فلسطین و اردن و عراق و سوریه و لبنان گرفته تا مصر و سودان و الجزایر و مغرب و تونس، از بزرگانی چون عبدالرحمان منیف و غائب طعمه فرمان و عبدالرحمان مجید الرُّبَیعی و حَنّا مینه و فؤاد التَّکَرْلی و غَسّان کَنَفانی و یوسف ادریس و جمال الغیطانی و صنع‌الله ابراهیم و الطیّب صالح و طاهر وَطّار و ادریس الشرایبی و طاهر بن جَلّون گرفته تا زکریّا تامر و رشاد ابو شاور و غاده السمّان و لیلی العثمان و میرال الطحاوی و محمد شکری و ربیع جابر و واسینی الاعرج و احلام مسْتْغانمی و ده‌ها نویسنده‌ی توانای دیگر. آ‌ثاری چون رمان پنج جلدی شهرهای نمک از عبدالرحمن منیف یا سه‌گانه‌ی خانم احلام مسْتْغانمی با عناوین حافظه‌ی تن، آشفتگی حواس و بستر باز در اوج هنر رمان‌نویسی است و مکرّر در مکرّر چاپ شده است. تسلّط کسانی چون یوسف ادریس و غسّان کَنَفانی و عبدالرحمان مجید الرُّبَیعی در داستان کوتاه، و این اخیر در داستان‌های مینی‌مال، کم‌نظیر است. اگر روزگاری عراق مهد شعر نو عربی بوده است، مصر مهد رمان بوده است. البته این انحصار اکنون مشهود نیست و در اغلب کشورها نویسندگان صاحب سبْک و خلّاقی حضور دارند. در مورد کشورهایی چون الجزایر یا تونس و مغرب، به سبب غلبه‌ی فرهنگ فرانسوی، به جز کسانی چون طاهر وَطّار و احلام مسْتْغانمی که به عربی می‌نویسند و از قضا هر دو الجزایری‌اند، غالباً به زبان فرانسوی رمان و داستان می‌نویسند و برخی از آثار آنها به‌حق درخشان است. باید اضافه کنم که هم‌اکنون داستان کوتاه در برابر رمان واپس نشسته است.

شهر کتاب برنامه‌ای ده ساله برای همکاری‌های فرهنگی و ادبی با کشورهای مختلف طراحی کرده است. پیشنهادهای جناب‌عالی برای این همکاری‌ها و روابط با کشورهای عربی چیست؟
 این همکاری‌ها فواید متعدّد و دوجانبه دارد. هم‌آگاهی ما از فراورده‌های ادبی و فرهنگی و جریانات فکری آنها ارتقا پیدا می‌کند و هم کنجکاوی آنها نسبت به ادب و اندیشه و فرهنگ معاصر ایران ارضا می‌شود و ذهنیّت بسیاری از آنها، که در اثر تبلیغات منفی درباره‌ی ایران در سالیان اخیر دچار ابهام شده است، تغییر می‌کند. به هر روی، می‌توان تدابیر مختلف اتخاذ کرد، از جمله:

۱) برقراری نشست‌ها و همایش‌های مشترک در ایران و کشورهای ذی‌ربط تحت عنوان «گفت‌وگوی فرهنگ‌ها» با اولویّت دادن به کشورهایی که تاکنون به فرهنگ و آثار نویسندگان ایرانی توجّه بیشتری نشان داده‌اند، از جمله مصر، لبنان، کویت، سوریه ... الخ.

۲) تنظیم تفاهم‌نامه‌هایی با کشورهای مزبور دایر بر تر‌جمه و انتشار همزمانِ تعداد مشخّصی از آثار ادبی و فرهنگیِ دو زبان در بازه‌ی زمانی معیّن.

۳) برگزاری کارگاه‌های کوتاه ‌مدت ادبی، فرهنگی، هنری به دو زبان به صورت متقابل برای ابنای دو فرهنگ.

۴) تأسیس جوایز مشترک برای آثار یا خدمات ادبی و فرهنگیی که سهمی اساسی در تقویت «گفت‌وگوی فرهنگ‌ها» داشته‌ است.

۵) انتشار خبرنامه‌ی دیجیتال از دو طرف درباره‌ی آخرین رویدادهای ادبی و فرهنگی و تازه‌ترین آثار و تأسیس وب‌گاه‌های ضرور و مورد نیاز.

۶) تعامل پایاپای در زمینه‌ی فروش آثار منتخب از دو زبان در حوزه‌ی جغرافیایی طرف مقابل.

چرا در ایران به ادبیات معاصر عرب توجه نمی‌شود مگر آنهایی که از طرف غرب معرفی شده‌اند. دلیل عدم توجه به آثار نویسندگان عرب چیست و ریشه‌های آن کدام است؟
 کم‌توجّهی به ادبیّات معاصر عرب در ایران معلول چند عامل است. نخست ذهنیّت تاریخی مردم ایران است. ایرانیان، خواسته یا ناخواسته، نسبت به حمله‌ی اعراب به ایران و برچیده شدن بساط دولت ساسانی در عصر فتوحات مسلمانان، حساسیت دارند و این حساسیت در نگرش و رفتار و در تعامل با هر آنچه صبغه‌ای عربی دارد، مؤثر است، مگر در مورد اهل بینش که به مقوله‌ی فرهنگ نگاهی صحیح و علمی و از عناد و مکابره پرهیز دارند. عامل دوم خودباختگی در برابر فراورده‌های ادبی مغرب زمین است. گاه آثار دست چندم از زبان‌های فرنگی، و حتی آمریکای لاتین، ترجمه و منتشر می‌شود و در عین حال جامعه‌ی مخاطبان از آثار درخور توجّهی که در اقالیم همجوار انتشار می‌یابد، بی‌خبر می‌ماند جز آنهایی که در غرب نیز معروف شده و از طریق مغرب‌زمین به ایران راه یافته باشند! عامل سوم فقر ترجمه‌ی ادبی از زبان عربی معاصر به علت فقر دانش زبانی است. آنچه در ادوار مختلف در زمینه‌ی آموزش زبان عربی در ایران مورد تأکید بوده به تحوّلات زبان ادبی، خاصه زبان معاصر و بالأخص در مورد انواع جدیدی چون ادبیات داستانی و نمایشی، ناظر نبوده است. پیشینه‌‌ی پیوند ایرانیان با زبان عربی هزار ساله است، اما شمار مترجمان این زبان در قیاس با متولیان ترجمه از زبان‌های فرنگی ناچیز است. این امر بیش از هر چیز از ضعف آموزش این زبان در نظام آموزشی، اعم از مقدماتی و عالی، حکایت دارد.

کلید واژه ها: موسی اسوار -
0/700
send to friend
مرکز فرهنگی شهر کتاب

نشانی: تهران، خیابان شهید بهشتی، خیابان شهید احمدقصیر (بخارست)، نبش کوچه‌ی سوم، پلاک ۸

تلفن: ۸۸۷۲۳۳۱۶ - ۸۸۷۱۷۴۵۸
دورنگار: ۸۸۷۱۹۲۳۲

 

 

 

تمام محتوای این سایت تحت مجوز بین‌المللی «کریتیو کامنز ۴» منتشر می‌شود.

 

عضویت در خبرنامه الکترونیکی شهرکتاب

Designed & Developed by DORHOST